کانون شهروندی زنان: مه لقا ملاح مادر محیط زیست در ایران وکهن سال ترین فعال در این حوزه به شمارمی آید. خانم ملاح سال های بیشماری را در مبارزه با آلودگی محیط زیست سپری کرده و توانسته است علاوه بر تبیین اندیشه ایستادگی دربرابر آلودگی محیط زیست، به نهادسازی و مهم تر از آن الگوی رفتاری و سبک زندگی متفاوت برای دوستداران محیط زیست اقدام نماید. این ویژگی ها هریک به تنهایی می تواند الگوهای مثال زدنی برای دوستداران و فعالان مدنی و به ویژه محیط زیست باشد.
در حال حاضر در اظهار نظرها، نشست ها و سمینارها و… ارزیابی های نگران کننده ای پیرامون وضعیت محیط زیست در ایران مشاهده می شودآن چنان که وضعیت بحرانی محیط زیست بس نگران کننده می نماید. در این نشست ها، سمینارها و… زیست محیط از مشکلات حادی سخن به میان می آید: “کاهش عمق تالاب انزلی و رسوب و زباله هایی که آن را احاطه کرده اند و زندگی آبزیان و پرندگان درآن مختل شده است رودخانه ها، دریاچه هامون، ارومیه، زاینده رود وقنات های یزد بر اثر دست کاری ها در سرچشمه های طبیعی خشک شده است. روزانه ۶ هزار تن زباله در ۳ استان شمالی تولید می شود که این میزان در روزهای تعطیل به ۱۸ هزار تن می رسد پیشرفت کویر لوت نیز در حال افزایش است. صنایع آلاینده و نیز بنزین های آلوده وسایر مشکلات زیست محیطی… نیز همچنان بر مشکلات محیط زیست می افزاید. (محمد درویش، مدیرکل دفتر آموزش و مشارکت های مردمی سازمان محیط زیست، همایش ۲۰ اسفند ۱۳۹۲ گزارش از جمعیت زنان مبارزه با آلودگی محیط زیست و پرفسور عطاالله قبادیان نشست همایش بین المللی در ساری خبرگزاری مهر ۲۷ / بهمن۱۳۹۳)
البته که مشکلات زیست محیطی نه از امروز و یا دیروز بلکه از سال ها پیش باید مورد توجه قرار می گرفته و حداقل ابعاد فاجعه آمیز آن در سرزمین کم آبی مانند ایران بیشتر کنترل می شده است. “اسکندر فیروز” بنیان گذار و نخستین رئیس سازمان محیط زیست در سال ۱۳۵۰ جرقه اولیه دیوان سالارانه و دولتی اش راکلید زد و اما این “مه لقا ملاح” بود که فعالیت های مردم نهادانه زیست محیطی را ابعاد و غنا بخشید.
زندگینامه مه لقا ملاح
“خدیجه افضل وزیری” دختر “بی بی خانم استرآبادی” مادر و “آقاخان ملاح” پدرمه لقا ملاح می باشند. آن هر دو از زنان نام آشنایی اند که در گسترش مدارس و فرهنگ سازی باسواد نمودن زنان ایرانی دستی توانا داشتند و بانو “خدیجه افضل وزیری” که با وجود داشتن مادری روشنفکر سال ها در همسری چندمین آقاخان ملاح رنج های زنانه بیشماری را تجربه کرده بود البته که با نوشتن سلسله مقالاتی در “شفق سرخ” از مسائل زنان گفت. مه لقا را مادر در سال ۱۲۹۶ در خطه مازندران به دنیا آورد درست زمانی که بیماری وبا درآن بیداد می کرد و اما با تولد او وبا فروکش کرد و این به فال نیک گرفته می شد (زنان پیشگام ایرانی، خدیجه افضل بانو وزیری، شیرازه، ص۵۷). و این همه خبری بوده از تولد زنی فوق العاده که البته مه لقا آن را زیسته است.
مه لقا ملاح لیسانس ادبیات و فوق لیسانس کتابداری و نیز جامعه شناسی را از دانشگاه تهران اخذ نموده و از سوربن پاریس دکترای جامعه شناسی دارد و اما علاقه و نیز تمامی انرژی وی در تمامی عمر صرف فعالیت های زیست محیطی شده است.
پس از بازگشت به ایران تا سال ۱۳۵۵ کارمند رسمی کتابخانه دانشگاه تهران بود و سپس کتابخانه موسسه تحقیقات روان شناسی را نیز در همان سال ها راه اندازی کرد.
“حسین ابوالحسنی” همسرمه لقاملاح است که به همراه یکدیگر و سایرین “جمعیت مبارزه با آلودگی محیط زیست” را تشکیل دادند.
این بانو که بیش از ۵۰ سال است که فقط کاغذ و روزنامه های باطله اش را بیرون می گذارد کسی زباله دیگری در مقابل خانه او ندیده است. و هم ایشان که به جای آب معدنی از آب جوشیده و سرد شده سماور استفاده میکند تا مبادا یک بطری پلاستیکی به طبیعت وارد شود. به جای دستمال کاغذی هم از دستمال پارچهای استفاده میکند و اصولاً موادی که در بستهبندی نایلونی است خریداری نمیکند. برای خرید هم معمولاً از کیسه پارچهای دوخته شده استفاده میکند. حتی اگر شرایطی پیش آید که کیسه پارچهای همراه نداشته باشد از فروشنده میخواهد که چند قلم جنس را در یک کیسه بریزد و بعد هم کیسه را به او برمیگرداند. زائداتی همچون تفاله چای و پوست میوه و امثال آن را هم در گودالی که درحیاط منزل درست کرده است میریزد تا کود شود و کود را یا پای درختان میریزد یا به دیگران میدهد چه دغدغه هایی دارد؟ بانویی که در روز سوم و هفتم مرگ همسرش یک درخت و در سال مرگش صد درخت با فرزندانش می کارد.
چرا چنین دل به طبیعت می سوزاند و به اندازه سهراب سپهری درخت را درک می کند و با بریده شدن هر درخت گریه می کند (نقل به مضمون پرویز کردوانی) به دنبال چیست؟ گویا که ماموریت یافته است در این جهان بی رحم از طبیعت آلوده محافظت و دفاع کند. فعالیت های حفاظت از محیط زیست ایشان در سه زمینه زیر بارز است:
الف – تحقیقات میدانی پیرامون محیط زیست
خانم ملاح زمانی که کارمند رسمی کتابخانه دانشگاه تهران بودبه مطالعه محیط زیست به زبان انگلیسی پرداخت آنان را دسته بندی و برخی را به فارسی ترجمه کرد ایشان سپس با همکاری آقای “تقی ابتکار” به تحقیق و بررسی پیرامون آلودگی هوا به وسیله کارخانه ها و خودروها و سوزاندن بی رویه بنزین پرداختند و در سال ۵۲ یک موسسه محیط زیستی تأسیس کردند که در نهایت به همت خانم جمالی به “دانشکده محیط زیست” فعلی تبدیل شد.
نتیجه این قبیل تحقیقات مطالعه جامع در مورد آلودگی هوای تهران بود:” در حوزه جغرافیایی هم کارهایی کردم تا به این نتیجه رسیدم که تهران در یک چاله قرار گرفته است. از آن طرف در اطراف تهران دو رودخانه بزرگ جاجرود و کرج وجود دارد که آبش را به این چاله کشاندهاند. در خود چاله تهران ۳۰۰ قنات وجود داشت. اینها همه مشخصات شهر تهران است. بر همین اساس هم هست که باید دلیل آلودگی شهر تهران را پیدا کرد. در واقع در این چاله در قسمت شمالی و جنوبی آن کوه قرار دارد. تنها یک راه میماند که از طرف غرب باد شهریار بیاد. اما متاسفانه تمامی کارخانههای آلوده کننده هوای تهران در همین قسمت قرار دارند. از آن طرف کسانی هم که این کارخانهها را به ایران فروختهاند، کارخانههای مستعمل و آلودهکننده هوا را به ایران فروختهاند؛ در نتیجه بادی که از شهریار میآید نمیتواند آلودگیها را از تهران خارج کند و در نتیجه سیکل گردشی این آلودگی در تهران تثبیت شده است. از آن طرف با اقدامات نادرستی همچون تخریب تمامی باغهای شمیرانات و ساخت برج این امر تشدید هم شده است. اینها مسایلی بود که ما همان زمان به آنها رسیده بودیم. در واقع در آن سالها من هم به صورت تئوریک و هم به صورت تجربی، در محیطزیست ورود پیدا کرده بودم و این موضوع دغدغه اصلیام شده بود” (مصاحبه با ویژه نامه شرق؛ ش۱۶۴۵؛ ۲۱/۱۰/۹۱).
خانم ملاح با تحقیق ها و پافشاری هایشان کارخانه سیمان را که در تهران بود و در آلودگی آن نقش به سزایی داشت به آبیک قزوین منتقل کردند و همچنین کوره های آجرپزی درتهران نیز موجب آلودگی هوای تهران می شد باید گازسوز می گردید و…
بنابر تحقیق خانم ملاح درسال ۵۶؛ تهران ظرفیت ۵ میلیون جمعیت را هم ندارد درحالی که اینک بالای ۱۲ میلیون جمعیت در این شهر زندگی می کنند. به گفته خانم ملاح سرمایه داران شهر با خودروها و برج هایشان نفس تهران را تنگ کرده اند.
ب- بنیانگذاری و مدیریت جمعیت زنان مبارزه با آلودگی محیط زیست
ملاح پس از مدتی فعالیت درحوزه محیط زیست؛ تحقیق و نگارش کتاب به فکر تشکیل انجمن افتاد چرا که می خواست با یک کار جمعی و تشکیلاتی و غیردولتی به اهداف بسیاربلندتری دست یازد: “من پس از مدتی فعالیت در حوزه محیط زیست که تحقیق و نگارش کتاب را شامل میشد، به این فکر افتادم که باید یک تشکل و انجمن هم برای فعالیتهای محیط زیستی تشکیل دهم. فکر میکردم با یک کار جمعی و تشکیلاتی و در عینحال غیردولتی، میتوان به اهداف بسیار بلندتری هم رسید. در نتیجه جمعیت زنان مبارزه با آلودگی محیط زیست را تشکیل دادم. و به این دلیل روی نقش و جایگاه زنان تاکید داشتم که واقعا زنان نقش بسیار کلیدی در مبارزه با آلودگیهای محیط زیست دارند. این زنان هستند که میتوانند با آموزش جلوی این وضعیت ناگوار را بگیرند. در اوایل دهه ۷۰ شروع به کار کردیم و در نهایت در سال ۷۴ توانستیم این جمعیت را به ثبت برسانیم. بسیاری از دوستان از دانشکده محیطزیست و البته سازمان محیطزیست با ما همکاری کردند. در نهایت اساسنامه را هم به وزارت کشور دادیم و این جمعیت در تاریخ ۱۰ خرداد سال ۷۴ رسما تاسیس شد”. (ویژه نامه شرق ۱۶۴۵)
خانم ملاح در باره شاخصه زنان برای نام تشکل “جمعیت زنان مبارزه با آلودگی محیط زیست” چنین توضیح می دهند: “شاید عدهای بپرسند چرا اسم این جمعیت را با نام زنان گره زدهام. البته باید توضیح بدهم که مردان هم میتوانند در این جمعیت عضو بشوند و فعالیت کنند اما از نظر من خانمها نقش مهمتری در این زمینه دارند. یک زن و یک مادر بهتر میتواند آموزش دهد، به فرزندانش آموزش بدهد و به جامعه آموزش دهد. از آن طرف زن مسوول سیر کردن شکم فرزندان و پخت و پز است. در نتیجه مواد خام را میگیرد و بعد از آن زباله تولید میکند. از آن طرف واقعیت آن است که متاسفانه زنان الان شدهاند ملعبه دست سرمایهداری. این سیستم برای سود بیشتر خود طبیعت را نابود میکند. با تبلیغاتش زنان را هدف قرار داده تا بیشتر مصرف کنند و به طبع آن بیشتر زباله تولید کنند. در واقع الان اصلیترین مصرفکنندگان را زنان تشکیل میدهند. به نوعی سرمایهداری، زنان را دچار بیماری مصرف و خرید کرده است. برای همین ما بیشتر میخواهیم روی زنان کار کنیم که کمتر زباله تولید کنند. در واقع این به آن معنا نیست که مردان در تشکل ما بیمسوولیت باشند بلکه مردان هم در جمعیت ما هستند و سه تن از اعضای هیات امنای ما هم حتی مرد هستند و اعضای مرد بسیاری را در تشکیلاتمان داریم”.
“جمعیت زنان مبارزه با آلودگی محیط زیست” که اعضای آن با هدف زمین سبز و آسمان آبی همپیمان شده اند برای انجام ماموریت خود ۶ کمیته را با هماهنگی هیئت مدیره تشکیل داده است.
کمیته ها عبارتند از: کمیته آموزش، کمیته پژوهش، کمیته روابط عمومی و بین الملل، کمیته انتشارات، کمیته مالی و کمیته شعبه ها.
به نظر می رسد هر ۶ کمیته جمعیت زنان مبارزه با آلودگی محیط زیست فعالند. کمیته آموزش توانسته است ۵۶۰ معلم و ۱۲-۱۳ هزار نفر را آموزش دهد چراکه مه لقاملاح معتقد است: “باید در ابتدا به کودکان توجه کرد. در واقع باید از همان کودکی به بچهها آموزش داد که کره زمین و محل زندگیشان متعلق به خودشان است و باید در حفظ محیط زیست خود کوشا باشند. برای همین ما اولین اهداف خود در انجمن را آموزش کودکان قرار دادهایم”. کمیته روابط بین الملل جمعیت نیز فعالانه در سمینارها و نشست های مربوطه شرکت می کند کمیته انتشارات جزوات و مسائل آموزشی از طریق فصلنامه فریاد زمین” منتشر می کند کمیته شعبه ها در یازده استان فعالیت دارد.
به نظر خانم ملاح و سایر اعضای جمعیت، فرهنگسازی تنها راه دفاع از محیط زیست است و باید از کودکی و از همان مهدکودک شروع شود بر همین مبناست که کودکان از سنین پایین باید آموزش ببینند .و جالب آن که این آموزش هم نه آمرانه بلکه مشارکتی می باشد. دکتر ملاح حتی جریمه رابرای حل مشکلات زیست محیطی توصیه می کند.
تلاش ها و پی گیری های دکتر ملاح و سایر فعالان محیط زیست بالاخره نتیجه داد “وحید نوروزی” شهردار منطقه ۱۸ شهر تهران در تاریخ ۲۳ خرداد ۱۳۹۳ در دیدار با بانوی محیط زیست از تلاش های شهرداری برای مقابله با آلاینده ها گفت شهردار منطقه در پایان گزارش مبسوطی هم از اقدامات زیستمحیطی انجام شده در این بخش از پایتخت، همچون انتقال کورههای ذوب چدن کارخانه ایرفو به شمسآباد، تعطیلی کارخانه سندبلاست، کاشت هزاران اصله نهال در هفته درختکاری، توسعه بوستانها و فضای سبز منطقه را به اطلاع این چهره دوستدار محیطزیست کشور رساند. دکتر مه لقاملاح این بانوی ۹۸ساله که بیشتر دوران حیات خویش را صرف حفظ و حراست از محیطزیست کشور کرده و ضمن قدردانی از شهردار منطقه، در سخنان کوتاهی بر لزوم فرهنگسازی و آموزش و آشنایی شهروندان با مسائل زیستمحیطی تأکید میکند و ادامه میدهد مدیریت شهری باید روند ساخت وسازها راکنترل کند و نسبت به صدور پروانه ساختمانی به ویژه درحریم قنوات و رودخانه ها حساسیت بیشتری داشته باشد.
این دیدار نشان از آن دارد که تلاش های نهادهای مدنی تأثیرخود را نه تنها در میان گروه های هدف گذاری شده بلکه بر اهالی قدرت خواهد گذاشت.
ج- سبک و الگوی زندگی زیست محیطی
دکتر ملاح تنها به ارائه اندیشه و ساختن نهاد بسنده نکرده، او این همه را خود زیسته است. سبک زندگی این بانو متفاوت است ۵۰ سال است که در درب منزل وی به جز روزنامه و مجله زباله دیگری دیده نشده باشد به راستی چنین چیزی ممکن است؟ او نشان داده است که بله می توان چنین کرد وی این الگو را با بررسی زندگی گذشتگان ارائه می دهد «زمانی اطرافمان باغهای بزرگی بود که همسایههایمان در آن حیواناتی همچون بز نگهداری میکردند. آن زمان مانده میوهجات و غذاها را به همسایهها میدادیم تا به بزهایشان بدهند. با روزنامهها هم پاکت درست میکردیم و میدادیم به بقالی سر کوچه. برخی دیگر از زبالهها را هم در چالهای که در باغ درست کرده بودیم میریختیم تا تبدیل به کود شود.”
او به جای آب معدنی از آب جوشیده و سرد شده سماور استفاده میکند تا مبادا یک بطری پلاستیکی به طبیعت وارد شود. به جای دستمال کاغذی هم از دستمال پارچهای استفاده میکند و اصولاً موادی که در بستهبندی نایلونی است خریداری نمیکند. برای خرید هم معمولاً از کیسه پارچهای دوخته شده استفاده میکند اگرشرایطی پیش آید که کیسه پارچهای همراه نداشته باشد از فروشنده میخواهد که چند قلم جنس را در یک کیسه بریزد و بعد هم کیسه را به او برمیگرداند. زائداتی همچون تفاله چای و پوست میوه و امثال آن را هم در گودالی که درحیاط منزل درست کرده است میریزد تا کود شود و کود را یا پای درختان میریزد یا به دیگران میدهد.
دکتر ملاح از مقاومت ها و نیز تمسخرهایی که در مسیر چنین الگوی زیستی متحمل شده است می گوید: “هنوز خوب به یاد دارم روزی را که رفتم با شن کش جوی را پاک کنم که یک ماشین آخرین مدل آمد و راننده زبالهاش را از داخل ماشین پرت کرد داخل جوی و فریاد زد که خانم سوپور اینم بردار. با این رفتارها زیاد روبهرو شدیم. من حتی با برخی از دوستان تحصیلکرده و خانوادهام هم تا مدتها این مشکل را داشتم. وقتی کنار رودخانهای برای تفریح میرفتیم کیسه زباله را داخل آب میانداختند تا با من شوخی کنند. من هم میدویدم آن را از آب میگرفتم. یا از اتومبیل زباله پرت میکردند به خیابان و من با اصرار میخواستم که توقف کنند بعد پیاده میشدم و زبالهها را جمع میکردم. این مشکلات هنوز هم تاحدی در جامعه هست”. دکتر ملاح اما با صبوری و ثبات قدم این سبک متفاوت از زندگی را در میان خانواده و اطرافیان و نیز بسیاری دیگر از علاقه مندان به محیط زیست جا انداخت.
سبک زندگی خانم ملاح به مانشان می دهد باید برای حفظ محیط زیست عادت های زیستی غلط در این زمینه را به کنار بگذاریم و از ورود زباله پلاستیکی در چرخه طبیعت جلوگیری کنیم “جمعیت زنان مبارزه با آلودگی محیط زیست در غرفه هایش یه جای دستمال کاغذی، دستمال های پارچه ای و به جای کیسه های نایلونی، کیسه های پارچه ای و کاغذی که از روزنامه های باطله تولید شده است ارائه می دهد.
کلام با این سخنان خانم ملاح و امید به آموزش از ایشان به پایان ببریم که: “تا آخرین لحظه حیاتم مبارزه میکنم. میخواهم به همه آموزش بدهم. این همه تلاش را برای محیطزیست میکنم، اما گاهی از ناراحتی بغض راه گلویم را میگیرد، وقتی برخی اخبار ناگوار زیستمحیطی را میخوانم، دلم میخواهد قلبم را بندازم بیرون. باید تلاش کنیم به همه آموزش بدهیم تا از این وضیعت که روزی چند هکتار از جنگلهایمان به کویر تبدیل میشود جلوگیری کنیم. هکتار هکتار زمین کشاورزی و جنگل را تخریب میکنند و این اخبار ناگوار محیطزیستی آرامش را از من گرفته است.”
پانوشت:
*- عکس ها: مه لقا ملاح در گردهمایی که کانون شهروندی زنان در اعتراض به آلودگی هوا در بهمن ماه سال ۱۳۹۲ برگزار کرده بود. در ضمن این مطلب، پیشتر در نشریه کاغذی پایتخت کهن منتشر شده است.