مواضع اخیر فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و برخی امامان جمعه و روحانیون دولتی در رابطه با مذاکرات ایران و گروه ۱+۵ یاد آور داستان معروف دُن کیشوت است. به گزارش خبرگزاری تسنیم جانشین فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درگفتگویی اعلام داشته است: “اگر آمریکا با ارعاب و تحقیر صحبت کرد، گروه مذاکره کننده میدان را ترک کنند و میدان را به ما بسپارند تا در فضای تهدید با آنها تعیین تکلیف کنیم و در ادامه گفته است که از جنگ با امریکا استقبال می کنیم”. احمد خاتمی نیز در نماز جمعه تهران با اشاره به تهدیدهای نظامی آمریکا همزمان با مذاکرات هستهای بین ایران و ۱+۵ می گوید: “مذاکرهکنندگان عزیز ما اگر در روند مذاکرات ذرهای چاشنی تهدید را دیدند مذاکرات را به هم بزنند.”
دُن کیشوت اعظم جمهوری اسلامی نیز در دیدار با گروهی از معلمان می گوید که با مذاکره زیر سایه تحریم موافق نیست. چندی پیش نیز وی در نماز جمعه تهران گفته بود: “ایران از تهدید جنگ یا تحریم ها نمی ترسد» در حالیکه خود بخوبی آگاه است که اگر فشار تحریم و تهدید نبود هرگز حاضر نمی شد که برنامه های غنی سازی اورانیوم را متوقف کند و از ماجراجویی هسته ای دست بردارد.
جوک های ضد روحانیون دولتی از جمله احمد جنتی نیز حاکی از نوع نگاه طنز آمیز مردم به امثال او می باشد. جالب توجه آنکه، وی از وجود این جوک ها آگاه است اما آنها را را یک توفیق برای خود می داند. (اشاره به مصاحبه وی با خبرگزاری ستاد نماز جمعه که در سایت رادیو زمانه آمده است).
در رمان دُن کیشوت اثر معروف نویسنده اسپانیایی میگل سروانتس فقط یک نفر در لباس دُن کیشوت ظاهر می شود. در جمهوری اسلامی اما، البته در کنار دُن کیشوت اعظم، دُن کیشوت های قد و نیم قد بسیاری در لباس نظامی و یا آخوندی گاه و بیگاه (به پندار خود) در میانه میدان جنگ با امریکا ظاهر می شوند و رجز خوانی می کنند. با وجود این تفاوت اما می توان گفت که خمیرمایه اصلی رمان دُن کیشوت و دُن کیشوت های جمهوری اسلامی که بیش از سه دهه است ادامه دارد، یکی است.
رمان دُن کیشوت و ماجراهای قهرمان آن، در حقیقت تقابل و برخورد خیال و واقعیت را به تصویر می کشد. همانطور که ما در طول حیات جمهوری اسلامی همواره شاهد تقابل، گاه جنگ و بعضا نیز بازیِ بین واقعیت های سرسخت از یک سو و خیالات و اوهام رهبران جمهوری اسلامی از سوی دیگر بوده ایم. یکی از موارد جنگ بین تصورات موهوم و خیالی و واقعیت های زندگی روزانه مردم صحبت های مصباح یزدی به این مضمون که “مردم ما برای لذت های مادی انقلاب نکردند” می باشد، که دائما نیز تکرار می گردند. محمد یزدی دُن کیشوت دیگر جمهوری اسلامی که در مقام ریاست مجلس خبرگان نشانده شده است نیز در واکنش به صحبت های حسن روحانی که گفته بود وظیفه پلیس اجرای قانون است و نه اجرای اسلام، اظهار می دارد که اگر شما به “اسلام بگویید نه اسلام نیز به شما “نه” خواهد گفت”. از آخرین موارد اظهارات دون کیشوتی، صحبت های اخیر علی خامنه ای ولی فقیه جمهوری اسلامی است که در دیدار با بخشی از کارگران گفته بود: ” کلید حل مشکلات اقتصادی در لوزان و ژنو و نیویورک نیست” این در حالی است که وی بارها بر رفع یکباره تحریم ها پس از توافق نامه ایران و ۱+۵ اصرار و تاکید کرده است.
همانطور که رمان دُن کیشوت نشان می دهد، خیالات صرفا در حد وهم و خیال باقی نمی مانند، بلکه شخصیت خیال باف را نیز شکل می بخشند؛ بطوریکه وی دیگر قادر به تشخیص واقعیت های خارج از ذهن نیست. در حقیقت آنچه او می بیند و می شنود قبلا از فیلتر هایی که جزء شخصیت وی شده اند عبور کرده اند. به همین علت است که ما پس از خواندن این رمان به آسانی می توانیم در دنیای امروز نیز شخصیت های دون کیشوتی فراوانی بیابیم، و این در حقیقت رمز ماندگاری رمان دُن کیشوت را نشان می دهد که از عمر آن حدود چهار قرن می گذرد.
در داستان دُن کیشوت کاراکترهای بسیاری ظاهر می شوند، اما دو کاراکتر اصلیِ داستان خود دُن کیشوت و شخصیتی دیگری بنام سانچز است که به همراه وی سفر می کند. دن کیشوت خیال بافی است که همه چیز را به شکل ابزار جنگی می بیند و همسفر او سانچز کسی است که دائما با دُن کیشوت در مجادله است که آن چیزی که او فکر می کند یک ابزار جنگی و یا دشمن است، توهمی بیش نیست. برای مثال آنجایی که دُن کیشوت آسیاب بادی را با یک غول بزرگ اشتباه می گیرد، و سانچز مطابق معمول و بلافاصله او را تصحیح می کند، که خیر این یک آسیاب بادی بیش نیست.
غرض از مقایسه بین رمان دُن کیشوت و داستان مقامات مذهبی و نظامی جمهوری اسلامی، برابرسازی شخصیتی نیست. دُن کیشوت یک آدم معمولی با نیت خوب بود که پس از خواندن داستانهایی در باره شوالیه های ماجراجو لباس رزم بر تن می کند و به باور خویش به مبارزه با ظلم و بی عدالتی بر می خیزد. در حالیکه دُن کیشوت های جمهوری اسلامی، با وجودی که همانند قهرمان رمان سروانتس دچار توهمات بسیار و خیال پردازی فراوانند اما برخلاف او نیتی جز حفظ منافع خویش و ماندن در قدرت ندارند.
مورد مضحکه قرار گرفتن آیت الله های جمهوری اسلامی اما یکی از نقاط مشترک آنان با قهرمان دیوانه رمان دُن کیشوت است. البته قهرمانی که بر خلاف دُن کیشوت های جمهوری اسلامی، با وجود همه دیوانگی هایش قابل تحمل است و انسان از خواندن داستان های او لذت نیز می برد. با الهام از رمان دُن کیشوت می توان گفت که جوک های مردم در مورد امثال جنتی، مصباح و خامنه ای در حقیقت استهزاء کسانی است که دُن کیشوت وار و احمقانه می خواهند به گذشته باز گردند.
داستان دُن کیشوت های جمهوری اسلامی اما، همانند رمان دُن کیشوت شخصیتِ مشابه سانچز که وی را در تمام سفرهایش همراهی کرد، نیز دارد. در کنار متوهمین و خیال پردازان این نظام که یا همواره در جنگ با دشمن بسر می برند و یا مردم را با زور چماق می خواهند به بهشت ببرند نیز سانچز هایی بوده هستند که گاه سعی می کنند خیالات و پندارهای واهی ارباب خود را تصحیح نمایند، همانگونه که سانچز رمان دُن کیشوت می کرد. سانچزهای جمهوری اسلامی همانند سانچز رمان مزبور و بر خلاف ولایت فقیه و دیگر آیت الله های حاکم آرمان و ایده ال خاصی جز بقای این نظام ندارند. آنان به همین جهت، چون عملگراتر هستند، بهتر می توانند واقعیت های سرسخت امروز را بفهمند. این جاست که باردیگر یک تشابه بزرگ بین رمان دُن کیشوت و داستان دُن کیشوت های جمهوری اسلامی خود نمایی می کند و آن جدال دائمی بین خیال و واقعیت است که از آغاز تاسیس جمهوری تا زمان حاضر ادامه داشته است.
شاید اگر سانچز در رکاب ارباب خود دُن کیشوت سفر نمی کرد و از او حمایت نمی نمود، سرِ دُن کیشوت زودتر از این به دیوار واقعیت های سرسخت می خورد و زودتر از دنیای توهمات خود خارج می شد و به زادگاه خویش باز می گشت. از این نظر است که شخصیت دُن کیشوت باعث سرگرمی و درس آموزی است، اما شخصیتی مانند سانچز، چندگانه، مصلحت گرا و عملگرا است، که در عین حال از ارباب خود حمایت می کند و تا آخر همراه اوست.
یک تفاوت بزرگ دیگر اما بین دُن کیشوت سروانتس و دُن کیشوت های جمهوری اسلامی وجود دارد. دُن کیشوت پس از ماجراهای بسیار و خسته از مبارزه با دشمنان خیالی، بهمراه سانچز به زادگاه خویش باز می گردد و سرانجام در بستر بیماری و خستگی جان می سپارد. دُن کیشوت های جمهوری اسلامی اما، خیره سرتر و خستگی ناپذیرتر از او هستند و هیچگاه قصد بازنشستگی ندارند. آنان هر قدر پیرتر و مسن تر شوند، بیشتر در خیالات خود فرو می روند و فناتیک تر می گردند، که تنها جام زهر می تواند آنها را از توهم و افکار مالیخولیایی نجات بدهد.
اما اگر دُن کیشوت سروانتس به تنهایی به دنیای توهمات خویش پاگذاشت و کسی او را وادار ننمود و صرفا از کمک سانچز برخوردار بود، اما دُن کیشوت های جمهوری اسلامی، هریک عقبه های خاص خود را دارند، که بر گوشه ای از ثروت ها و منابع این مملکت دست انداخته اند. اعوان و انصار و آقازاده های آنان بر خلاف دُن کیشوت هرگز دچار توهم و خیال نیستند، آنان خوب می دانند که چگونه از منافع طبقاتی خویش حمایت نمایند و چگونه آقا، پدر و یا آیت اللهِ جلودار خود را با انواع و اقسام مخمرهای خرفت کننده دائما در دنیای خیال و توهم نگاه دارند، که در این میان چه مخمری بهتر از لباس دین و عمامه ولایت و فقاهت.
از: