جنایت تجاوز گروهی به یک دختربچه ی ۱۱ ساله در خیابانی در تهران در خرداد امسال (۱۳۹۴) ، فاجعه ی ستم بر میلیون ها کودک تهیدست ایرانی را آشکار تر کرد.
گزارش های مستقل، خبر از وجود بیش از ۷ میلیون کودک کار [۱] و ۲ میلیون کودک خیابانی [۲] در ایران می دهند.
کودک کار کودکی است که به علت اجبار به کار از آموزش بازماند یا مورد آسیب بدنی یا روانی قرار گیرد. کودک کار کودکی است که به علت نداشتن مسکن در خیابان های شهرها زندگی می کند.
با وجود سازمان های پرشماری در ساختار رژیم جمهوری اسلامی ـ چون کمیته ی امداد خمینی، سازمان بهزیستی، تأمین اجتماعی، بنیاد مستضعفان و… ـ که قانوناً وظیفه ی یاری به تنگدستان و تأمین نیازهای نخستین آنان را بر عهده دارند، میلیون ها کودک تهیدست ایرانی، از جمله کودکان کار و کودکان خیابانی در وضع فاجعه باری زندگی می کنند.
افزون بر فقر، خشونت و تعرض تبهکاران اجتماعی به کودکان تهیدست و بی پشتیبان نیز زندگی این گروه از ایرانیان را تیره ساخته است.
بودجه ی کلان سازمان های ” رفاهی” جمهوری اسلامی عمدتاً در چرخه ی تاراج و فساد مقامات و وابستگان رژیم حیف و میل می شود. وارد کردن خودروهای چند میلیاردی از سوی کمیته ی امداد خمینی [ ۳] و فساد ۱۵۰۰ میلیارد تومانی در سازمان بهزیستی [۴] تنها دو نمونه ی کوچک از خیانت های مقامات رژیم در اموالی است که قانوناً باید صرف بهبود زندگی نیازمندان جامعه می شد.
رسانه های رژیم جمهوری اسلامی، هنگامی که برای عقب نماندن از قافله گوشه ای از زندگی تیره ی کودکان ایران را به تصویر می کشند، هرگز به علت اصلی این پدیده، که همانا ساختار فاسد رژیم دیکتاتوری حاکم است، نمی پردازند.
[۱] http://www.dw.com/fa-ir//a-17453277
[۲] http://www.bartarinha.ir/fa/news/108232
[۳] http://www.iranglobal.info/node/46264
[۴] http://www.parsine.com/fa/news/215486
https://www.youtube.com/watch?v=6WVli1PxEPI
از: ایران گلوبال