روزهای دانش اندوزی دکتر مصدق در پاریس و خاطره های او
—————————-
پس از ورود به پاریس، آقای ابوالحسن دیبا برادر خود را در مدرسه شبانه روزی گذاردم و خود وارد مدرسه علوم سیاسی شدم. چون از افتتاح مدرسه مدتی گذشته بود، مدیر مدرسه چنین صلاح دانست که چند ماه آخر سال را به طور مستمع آزاد در مدرسه شرکت کنم و از سال تحصیلی ۱۹۰۹-۱۹۱۰ به صورت محصل عادی مشغول کار شوم. به همین ترتیب نام من در… مدرسه ثبت شد.
پس از یکی دو ماه، چون در خود قوه آن را می دیدم که بتوانم همان سال در امتحانات بعد از تعطیل ۱۵ نوامبر شرکت کنم تمام ایام تعطیل را به حد افراط کار کردم. کسالت مزاجی که در طول عمر خود داشته ام نتیجه کار زیادی است که در ایام تحصیل پاریس کرده ام.
بالاخره با همان دو سه ماهی که در مدرسه به عنوان مستمع آزاد در پاریس بودم و مطالعاتی که در مدت تعطیل تابستان کرد موفق شدم که خود را برای هفت امتحان حاضر کنم …لازم است بگویم که در پاریس، امتحانات بیشتر روی شانس می گذرد تا روی معلومات. زیرا محصلین زیادند و به هر محصلی چند دقیقه بیشتر وقت برای پرسش نمی رسد. اگر بر حسب اتفاق سوال از موضوعی بشود که محصل آن را بداند قبول می شود. چنانچه بخت با محصل مساعدت نکند و موضوع سوال چیزی باشد که محصل آن را نداند در امتحان قبول نمی شود. من باب مثال عرض کنم: در یکی از روزها که من می بایست دو امتحان بدهم یکی را خوب حاضر کرده بودم و نسبت به دیگری امیدوار نبودم. یکی از همدرسان به من گفت مایوس مباش. آن را هم بده. من در همان اطاقی بودم که معلم دیگران را امتحان می کردو به علت آنکه اسمم با «م» شروع می شود و طبعا بعد از عده زیادی قرار داشتم مقداری وقت بود که قسمتی از آن ماده را مطالعه کنم. اتفاقا پرس معلم از همان قسمتی بود که من در آن فرصت کوتاه خوانده بودم و نمره خوبی گرفتم.
حداکثر نمرات امتحان بیست بود و حداقل قابل قبول دوازده.
اما درس دیگر که حقوق بین الملل عمومی بود و در تهران هم آن را از روی پروگرام مدرسه سیاسی مطالعه کرده بودم و امید داشتم بخوبی بگذرانم خوب نشد و در امتحان پانزدهم نوامبر ۱۹۰۹ نمره یازده گرفتم. سال دیگر این ماده را مجددا به تفصیل مطالعه کردم و یقین داشتم که از تمام مواد امتحانی آن را بهتر می دانم. در موقع امتحان استادم تاریخ سالی را که مربوط به عملیات ژنرال «دوفور» راجع به صلیب احمر بود از من پرسید. چون این تاریخ را درست به خاطر نداشتم و مدت امتحان هم زیاد نبود که سوالهای دیگری از من بکند به من نمره هشت داد.
گذراندن امتحانات سال اول موجب تشویق من شد. ولی برای مواد امتحانی سال ۱۹۰۹-۱۹۱۰ چندان کار کرده بودم که مریض شدم.
کتاب تقریرات مصدق در زندان- جلیل بزرگمهر، ایرج افشار- ص ۲۵-۲۷
از فیس بوک: دکتر محمد مصدق رهبر ملی ایرانیان