بلوف بزرگ

پنجشنبه, 21ام آبان, 1394
اندازه قلم متن

mohammad_javad_akbarain

سخنرانى دیروز رهبر جمهورى اسلامى در دعوت دانشگاه‌ها به “نقش‌آفرینى در تمدن نوین اسلامى” دو نشانه و نکته‌ى قابل تأمل داشت؛ یکى سطح اطلاعات و برداشت او از زندگى در غرب و دیگرى رساندن سطحِ بحث تمدن نوین اسلامى به “کنسرت و اردوهای مختلط دانشگاه‌ها” و سرانجام “بصیرت در سال ٨٨”.

در نکته‌ى نخست، او ادعا کرد که اختلاط بین زن و مرد در غرب نتیجه‌اش “جنایات کنونى جنسى” است: “برخی کار فرهنگی را با کنسرت و اردوهای مختلط اشتباه گرفته‌اند و برای توجیه کار غلط خود می‌گویند، دانشجویان باید شاد باشند؛ شاد بودن برای هر محیطی خوب است، اما به چه قیمتی؟ به قیمت برگزاری مراسم و اردوهای مختلط؟ مگر غربی‌ها از اختلاط چه بهره‌ای جز جنایات کنونی جنسی برده‌اند که ما بدنبال پیروی از همان شیوه‌ها هستیم؟” (نقل از وبسایت رهبرى)

مرورى بر گزارش‌هاى میدانى از جامعه‌ى جداسازى شده‌ى ایرانى و تجربه‌ى زندگى در ایران و غرب، کافیست تا هر کسى دریابد که آرامش و امنیت ذهنى، جنسى و روانى در ایرانِ امروز بیشتر است یا در غرب و اگر بنا بر شمارش “جنایات جنسى” و نیز تجاوز به معناى مطلقِ کلمه باشد و شامل همه‌ى مصادیق آن (از جمله تجاوز کلامى) شود کدام جامعه، کارنامه‌ى سیاه‌ترى دارد؟ البته جنسى‌دیدنِ غرب و جهان، ویژه‌ى آقاى خامنه‌اى نیست؛ کم نیستند از هم‌صنفان او که جنسیت، بیشترین سهم را در جهان‌بینى‌شان دارد و سکس را برتر از همه‌ى شئون حیات انسانى نشانده‌اند؛ انبوهى از بودجه‌ى کشور را خرجِ گشت ارشاد (یا همان مزاحمتِ خیابانىِ مذهبى) کرده‌اند و آرامش و عزت و حرمت و امنیت مردم، به ویژه زنان را به بهانه‌ى معروف و منکر ستانده‌اند و البته که چنین کسانى از اختلاط در غرب جز “جنایات جنسى” تصور و تخیّلى ندارند و چه بسا ناخواسته انتقامِ همه‌ى محرومیت‌ها و ملالت‌هاى روانى و جوانىِ خود را از جامعه مى‌گیرند. بخت یار تاریخ ما نبود که اگر بود شاید چنین کسانى به جاى نشستن بر کرسى حکمرانى، بر صندلى درمانگاه‌هاى روانى مى‌نشستند و ملالت‌هاى خود را به طبیب مى‌گفتند و به قول شاعر، نه عِرضِ خود مى‌بردند و نه بر زحمتِ خلق مى‌فُزودند.

آقاى خامنه‌اى اما در سخنرانى دیروزش جایگزین بهترى براى کنسرت، کار فرهنگىِ شاد و اردوهاى مختلط دانشجویى دارد؛ او مى‌گوید “کار فرهنگی صحیح” عبارتست از “تربیتِ انسان معتقد به آرمان‌ها، دوستدار کشور و نظام اسلامی و دارای بصیرت” و ادامه مى‌دهد که “علت لغزش بسیاری از افراد در فتنه ٨٨ که انسان‌های بدی هم نبودند، نداشتن بصیرت بود… اگر بصیرت نباشد، وظیفه لحظه نیاز انجام نخواهد شد”.

این عین سخنان رهبرى است و ماجرا به همین اندازه‌اى که مى‌بینید روشن است؛ از شادى و اختلاط در دانشگاه‌ها مى‌رسد به «لحظه‌ى نیاز»ش در سال ٨٨. این یعنى او مى‌داند که آرام گذاشتنِ جوانان و دخالت نکردن در شادى و زندگى خصوصى و روابط آنها، خطرناک است و مى‌تواند چنان استقلال و عزت نفسى به آنها بدهد که توان اعتراض داشته باشند؛ او مى‌داند که سرکوب و شکستن شخصیت جوانان از همان دوران دانشگاه و از همین روابط شخصى‌شان، قدرتِ مهار نظام را بالا مى‌برد؛ براى همین هم به صراحت و بدون پرده‌پوشى از تمدن و کنسرت و اختلاط مى‌رسد به سال ٨٨.

“ارنست همینگوى” روایتى دارد از حضورش در یک کنفرانس خبرى موسولینى؛ مى‌نویسد وقتى همه خبرنگاران به اتاقش رفتند او با اخم مشغول مطالعه بود و حتى سرش را براى دیدن آنها بالا نیاورده بود؛ “من به آرامى خودم را پشت او رساندم تا ببینم کتابى که تا آن اندازه، مجذوبش کرده بود چه کتابى است؟ دیدم یک فرهنگ لغت انگلیسى فرانسه بود که آن را هم سر و ته در دست گرفته بود”. همینگوى مى‌گوید موسولینى یک “بلوفِ بزرگ” بود. (٢٧ ژانویه ١٩٢٣. روزنامه دیلى استار. از کتاب همینگوىِ خبرنگار)

کسى که نظریه‌پردازانه از “تمدن نوین اسلامى” مى‌گوید اما سطحِ فهمش از چنین تمدنى در حد مهار کنسرت و اختلاط دختر و پسر، نازل است و دانشجوى آرمانى‌اش باید از آزمونِ سال ٨٨ سربه‌زیر (در برابر او) بیرون آمده باشد مُبشّر تمدن نوین اسلامى نیست؛ یک بلوف بزرگ است.

از: روزآنلاین


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.