قیام ۵۷ از مبارزات مردم خارج از محدوده تهران آغاز شد. رژیم شاه تلاش نمود چهره فقر را با تخریب حلبی آبادها پنهان کند. اما این زنان حلبی آبادها بودند که شجاعانه در برابر بولدوزرها نشستند و مانع تخریب خانه های محقرشان شدند. ۱۷ شهریور مردان به اتفاق تمام خانواده به میدان ژاله آمدند و گلوله ها، تفکیک جنسیتی را نمی شناختند. تمام روزهای چهلم قم و تبریز مشهد کرمان… زنان و مردان با هم بودند، تفکیک جنسیتی مطرح نبود. حتی در زمان حمله ارتجاع منطقه به شهرهای مرزی ایران آن که از خانه و کاشانه اش تا پای جان دفاع کرد زنان این مرزو بوم بودند و تا رسیدن رزمندگان ایستادگی ها کردند، و تمام تاریخ ایران بعد از انقلاب با همه فراز و فرودهایش هر جا که پایداری و ایثار و ایستادگی لازم بود همه با هم بودند، تفکیک جنسیتی مطرح نبود.
اما امروز عده ای دایه مهربان تر از مادر شده اند و هر روز در پس لوایحی همچون لایحه عفاف و حجاب، لایحه خانواده و جمعیت و… به عناوین مختلف می کوشند زنان را از عرصه های علمی، محیط های کار و تلاش اجتماعی عقب برانند و به بیکاری گسترده زنان کشور، چهره قانونی بدهند. من اعتقاد دارم عفاف در حوزه اخلاق عمومی موضوعی همگانی است، اگر هر روز یک پرده از غارت و ارتشاء الگوهای جامعه بر نیفتد. حجاب عالیست اگر حق انتخاب در کنارش باشد.
اگر می خواهید ۵۰ درصد جامعه فقط رأی بدهند و به خانه برگردند و فاقد هر حق و امتیازی در جامعه باشند این نشدنی است. گفتن ندارد که هوش و استعداد و توانایی های یک زن «به عنوان انسان» فراتر از تحمیل شماست. یک زن قادر است دانشمند باشد، در عین حال که مادر هم باشد و نقش زنانه خود را در جامعه و خانواده به درستی ایفا کند.
جامعه فعالان زنان در قالب کمپین تغییر چهره مجلس، موضوع کاندیدا شدن و حمایت از کاندیدهای برابری طلب را برای انتخابات خانه ملت، طرح کرده اند. خواست این فعالان مدنی و خیرخواه، دقیقاً منطبق با نیاز امروز جامعه است و برای حصول خواست های خود جانانه می کوشند.
روشن است که آن دسته از نمایندگانی که راهکار مقابله با ناهنجاریهای اجتماعی و تن فروشی های ناشی از فقر و بیکاری را، «اعدام فاحشه ها» اعلام کردند! یا فراتر از قانون اساسی اظهار داشتند زنان بدون اجازه مردان حق خروج از منزل را ندارند! یا از چند همسری در لایحه خانواده دفاع کردند، و بر آثار ویرانی خانواده ها و سقوط اخلاقی نوجوانان و حتی کودکان خانواده چشم بستند، طبعاً نباید انتظار داشته باشند که بتوانند رأی مردم را دوباره کسب کنند. به ویژه کسانی که بر ادامه تنش با جهان پای کوبیدند و در برابر غارت های بیت المال به چشم مردم خاک پاشیدند و رنج های مادران را در شرایط تحریم، لحظه ای نزیستند، نیز رأی نخواهند داشت.
متأسفانه امکان تبلیغ و ترویج و نشر آگاهی در جامعه زنان کشور بسیار محدود است، به خصوص زنان کنشگر در کمپین هایی که برای مشارکت در روند انتخابات و افزایش حضور زنان در مجلس دهم به طور شبانه روز فعالیت می کنند از نظر امکان های حداقلی برای ترویج آگاهی و بسیج زنان جامعه شان، به شدت در مضیقه اند، از این روست که فعالان زن باید بسیار بیشتر از همتایان مردشان، بکوشند.
نکته آخر این که: از روشنفکرانی که گوشه ای نشسته اند و مدام به حرکت های مدنی زنان و تلاش های مستقل و دسته جمعی آنان ایراد می گیرند و فقط می گویند «زنانه و مردانه کردن معضلات جامعه، کاری عبث است» ولی هیچ راهکاری هم ارایه نمی دهند، می پرسم تا کی می توانید بر واقعیات جاری در جامعه زنان و معضلات و دردهای بی شمار آنان، چشم بر هم نهید و بی اعتنا باشید؟ با پاک کردن صورت مسئله باورکنید مشکل فزون تر می شود. تا کی باید به هر بهانه ای بیکارسازی مظلوم ترین افراد جامعه یعنی زنان را به تماشا نشست و دم نزد؟ باور کنید ما از مظلومیت خسته ایم! ما کار و شغل می خواهیم! ما اعتبار اجتماعی می خواهیم! ما می خواهیم در تدوین سیاست های کلان کشور که به نفع همه جامعه باشد مشارکت کنیم. زیرا ما هم انسانیم، شهروند این دیاریم و حق زندگی انسانی داریم. اتفاقاً ما عفاف و حرمت واقعی و انتخابی زنان را خواستاریم، ما از شعارهای مندرس و بی پشتوانه خسته ایم. ما هم حق یک زندگی عادلانه و بی خشونت را داریم.
از: فیس بوک مدرسه فمینیستی