۷۷ درصد ایرانیها باور دارند بانکها به مقدار «خیلی زیاد»، «زیاد» یا «تاحدی» فاسد هستند. به نظر آن ها، بانکها فاسدترین موسسه اداری در ایران به شمار می روند.
بعد از بانکها، به ترتیب شهرداری ها و دادگستری هر کدام با ۶۳ درصد و نیروی انتظامی با ۵۵ درصد قرار دارند. هم چنین اکثریت ایرانیها (۷۱ درصد) اعتقاد دارند فساد در جامعه فراگیر شده و ۹۶ درصد هم با این جمله موافق هستند که مجازات مناسب و سختگیرانه اصلیترین عامل بازدارنده فساد در ایران است.
این داده ها، بخشی از نتایج نظرسنجی موسسه «آیپز» است که به تازگی منتشر شده است. این موسسه که نظرسنجیهای متعددی را از طریق مصاحبه تلفنی انجام میدهد، طی یک نظرسنجی، تصور ایرانیها از ماهیت و میزان فساد در ایران، گرایشهای مردم در ارتباط با فساد و نیز اقدامات ضدفسادی که انجام می شود و هم چنین ارزیابی آن ها را از موسسهها یا سازمانهایی که متاثر از فساد هستند، مورد سنجش قرار داده است. گزارش کامل این نظر سنجی را می توانید در این جا ببینید.
«ایرانوایر» از دکتر «حسین قاضیان»، جامعه شناس و از تهیه کنندگان این نظر سنجی درباره نتایج به دست آمده پرسیده است:
فساد از نظر گروههای مختلف، تعاریف متفاوتی دارد. در این نظر سنجی، چه تعریفی مورد توجه قرار گرفته و آیا این تعریف به پاسخ گویان ارایه شده است؟
- بله، همان طور که میگویید، برداشت افراد از واژه فساد خیلی فرق دارد. اما در این پیمایش، معنای خاصی از فساد مورد نظر بوده است؛ فساد مالی و اداری. یعنی هر نوع استفاده از مقام یا موقعیت دولتی یا عمومی برای بهرهبرداریهای مستقیم یا غیرمستقیمِ شخصی، اعم از بهرهبرداری مالی یا غیر مالی. ولی همان طور که میدانیم، در کاربرد امروزی زبان فارسی، فساد معانی چند گانهای دارد. برای بسیاری از مردم، مصداقهای فساد، همان فساد مالی و اداری مرسومی نیست که در متون تخصصی از آن یاد میشود. برای آن ها گاهی فساد در همان تعبیر «عرق و ورق» خلاصه میشود که معادل استفاده از مشروبات الکلی یا مواد مخدر، قمار و روابط جنسی خارج از عرف و مانند آن است. هر چه هست، این نوع فساد عموماً راجع به امور شخصی است و نه امور عمومی. در حالی که در این پیمایش، ما با فساد اداری و مالی سروکار داریم. به همین خاطر، برای پرهیز از مشکلاتی که استفاده از واژه مشترک فساد (با معانی چند گانه آن) ایجاد میکند، ما بر اساس تعریف یاد شده، مصداق های فساد مانند اختلاس، رشوه، پارتی بازی و مانند آن را برای تبادر معنای فساد استفاده کردهایم تا پاسخ گویان درکی مشابهِ تعریف ما از آن داشته باشند.
آیا دلیلی برای این که چرا فلان نهاد را دارای بیش ترین فساد میدانند، ذکر می کردند یا فقط به گزینههای خیلی زیاد، زیاد، کم و… جواب میدادند؟
- ما از دلایل آنها سوال نکردهایم. با این همه، از نوع سازمانهایی که از نظر مردم بیش ترین فساد را دارند، یعنی بانکها، شهرداریها، دادگستری و ثبت، برمیآید که هر قدر مردم با سازمانهای دولتی بیش تر سروکار دارند، آنها را هم بیش تر در مظان فساد میدانند. ولی چون با سازمانی مثل محیط زیست کم تر به طور روزمره سروکار دارند، شاید به همین دلیل هم فساد را در آن کم تر ارزیابی کردهاند. اگر از این نتیجهگیری احتمالی هم بخواهیم قدمی فراتر برویم، میتوانیم بگوییم پیشفرض مردم، وجود فساد در سازمانهای دولتی و عمومی است مگر این که سروکارشان با آن ها نیفتاده باشد و داوری منفی پیدا نکرده باشند. تحلیلهای دقیقتر یافتههای این پیمایش نشان میدهد که میشود سازمانهای مبتلا به فساد از نظر مردم را به سه دسته تقسیم کرد؛ اول نهادهای خدماتی مثل بانک، شهرداری، راهنمایی رانندگی و…، دوم نهادهایی که پس از انقلاب تاسیس شدهاند مثل بنیاد مستضعفان، سپاه پاسداران، کمیته امداد و…) و سوم نهادهای خدماتی نرم مثل دانشگاهها، مدارس و محیط زیست و… . یعنی گویی که مردم، هر یک از این سه دسته از سازمانها را از نظر میزان فساد در یک رده جداگانه طبقهبندی میکنند.
چند درصد از افراد مورد پرسش، تحصیل کرده و دانشگاهی بودند و آیا اساسا تفاوت مشخصی بین جواب های قشر تحصیل کرده و دیگر اقشار بود؟
- حدود ۷۲ درصد از پاسخ گویان، دپیلم و زیر دیپلم بودهاند و ۲۸ درصد هم دارای مراتب متفاوتی از تحصیلات دانشگاهی و البته در حد چهار دهم درصد هم تحصیلات حوزوی داشتهاند. در برخی موارد، تفاوتهای جالبی بین ارزیابی افراد دارای تحصیلات دانشگاهی و افراد فاقد این تحصیلات وجود داشته است؛ مثلا دانشگاه رفتهها میزان فساد را کم تر از دانشگاه نرفتهها قلمداد میکنند. ولی وقتی پای مقایسه ایران با کشورهای دیگر در میان میآید، دانشگاه رفتهها رتبه فساد ایران را بدتر از دانشگاه نرفتهها میدانند؛ رتبه ۸۶ برای دانشگاه رفتهها در مقایسه با رتبه ۷۷ برای دانشگاه نرفتهها در میان ۱۵۰ کشور جهان. همین طور نگاه دانشگاه رفتهها به روند فساد در ایران در گذشته و آینده، بدبینانهتر از دانشگاه نرفتهها است؛ یعنی دانشگاه رفتهها بیش تر از دانشگاه نرفتهها فکر میکنند که هم وضع فساد در پنج سال گذشته در حال بدتر شدن بوده، هم در پنج سال آینده بدتر خواهد شد.
طبق دادههای این نظرسنجی، جوان ترها نسبت به آینده بدبین تر هستند. فکر میکنید دلایل این بدبینی چیست؟
- تفاوت اصلی و معنی دار در واقع بین کسانی است که کم تر و بیش تر از ۴۵ سال دارند. با در نظر گرفتن این نکته و بر مبنای اطلاعات این پیمایش، میشود گفت عامل سن این جا نقش مستقیم ندارد چون باید توجه داشت که افراد زیر ۴۵ سال در مقایسه با افراد بالای ۴۵ تحصیلات بالاتری دارند. از آن جا که تحصیلات در این موارد عامل توضیح دهنده اصلی است، باید فرض کرد که دلیل بدبینی بیش تر جوانترها، نه عامل سن که عامل تحصیلات آنها است. چون با افزایش تحصیلات، بدبینی هم افزایش نشان میدهد.
براساس دادههای این نظرسنجی، آیا میتوانیم بگوییم که مردم به نهادهای دولتی اعتماد ندارند؟
- ما در این جا موضوع اعتماد به سازمانها را نسنجیدهایم بلکه موضوع تلقی آنها از میزان فساد در سازمانها را مورد سنجش قرار داده ایم. موضوع اعتماد، موضوعی پیچیده، چند سطحی و چند وجهی است. اگر فرض کنیم بخشی از اعتماد به یک سازمان، ناشی از اعتماد به سلامت آن سازمان است و فساد از نظر کسی که میخواهد اعتماد کند، یکی از نشانههای عدم سلامت است، آن وقت میتوانیم بگوییم که بله، باور به وجود فساد در یک سازمان، قاعدتا باید موجب کم اعتمادی به آن سازمان شود.
فکر میکنید نتایج این گونه نظرسنجی ها روی آگاهی مردم تاثیری میگذارد؟ اساسا مردم به این نظر سنجیها توجهی میکنند؟
- خیلی؛ بسته به این است که نتایج آن چه قدر منتشر شود و مردم تا چه اندازه از آن باخبر شوند و آن را جدی بگیرند. متاسفانه نظرسنجی، بخشی از فرآیند آگاهسازی عمومی در جامعه ما نیست. یعنی به طور کلی، نظرسنجی در حد اندکی تولید میشود و فقط بحشی از آن چه تولید میشود، منتشر میشود. به علاوه، حتی رسانهها هم که قاعدتاً باید نظرسنجی بخشی از منابع اطلاعاتی آن ها باشد، کم تر به آن روی خوش نشان میدهند. این نکته را هم اضافه کنم که در این سالهایی که دولتمردان «پاکدست» بر سر کار بودهاند و حاکمان میخواستهاند با «دستمالهای تمیز»، فساد را بزدایند، آن قدر خبرها و ارقام وحشتناک از فساد در جامعه پخش شده است که مردم تا حدی نسبت به آن ها بیتفاوت شدهاند. خبر فساد امروزه در جامعه ما آن قدر عادی شده که دیگر هیجان اعلام یک «خبر» را ندارد. به تعبیر ژورنالیستی، خبر فساد امروه مثل این نیست که بگوییم «شخصی یک سگ را گاز گرفت». حالا مردم این خبر را به صورت «سگی، یک شخص را گاز گرفت» میخوانند و میشنوند و خب، تعجبی هم نمیکنند چون اتفاقی است قابل انتظار.
اصولا این نظرسنجیها چه نقشی ایفا میکنند و چه تاثیری در جامعه دارند؟ به زبان ساده تر، خروجی آن ها چیست؟
- نظرسنجی، بخشی از فرآیندها و رویههای جامعههای دموکراتیک است که قرار است نظر و خواست مردم در امور عمومی حاکم شود. همین طور، بخشی ضروری از اقتصادی است که مبتنی بر بازار آزاد باشد و خواست و سلیقه مشتری در آن حرف اصلی را بزند. جامعه ما از هر دو نظر دچار نقیصه جدی است. بنابراین، نظرسنجیها نقش مهمی در فرآیند سیاستگذاری و تصمیمگیری ایفا نمیکنند؛ نه در عرصه عمومی و حتی نه در بازار اقتصادی. با این حال، این نظر سنجیها اگر به آگاهی عمومی تبدیل شوند و مردم به مرور این آگاهی را تبدیل به تقاضا برای تغییر کنند، میتوان گفت که نظرسنجیها اگر بر کار حکومت هم تاثیر نگذارند، میتوانند مردم را برای تغییر و بهبود مسلح کنند؛ مسلح به آنچه نمیخواهند و مسلح به آنچه میخواهند یا میتوانند بخواهند.