مشارکت مشروط؛ راهکاری دیگر برای انتخاباتی غیررقابتی

پنجشنبه, 6ام اسفند, 1394
اندازه قلم متن

entekhabat

در کنار جبهه ملی و حزب ملت که انتخابات هفتم اسفند را تحریم کرده‌اند، گروهی دیگر معتقد به مشارکت حداقلی یا مشروطند. طیف دیگری هم مانند نهضت آزادی به‌رغم رد صلاحیت نامزدهایش از مردم خواسته‌اند به اصلاح‌طلبان رأی دهند.

کمتر از دو روز به برگزاری انتخابات دهمین دور مجلس شورای اسلامی و پنجمین دور خبرگان رهبری باقی مانده است. اصلاح‌طلبانی که از لیست سه هزار نفره‌شان تنها ۳۰ نفر تایید صلاحیت شدند، با توان اندکشان مردم را تشویق به شرکت در انتخابات می‌کنند.

از آن سو گروهی هستند که هرچند طیف‌های بسیار مختلفی را دربر‌می‌گیرند، اما وجه مشترکشان تحریم یا حداقل مشارکت مشروط است. این گروه از رضا پهلوی تا جبهه ملی ایران و نیز افراد مستقل فعال سیاسی یا چهره‌های آکادمیک را شامل می‌شود.

استدلال این گروه چیست؟ چرا برخی اصرار بر تحریم یا مشارکت مشروط دارند؟

گروه‌های تحریمی حرفشان روشن است. به عنوان مثال جبهه ملی ایران در بیانیه‌ای رسما اعلام کرد: «حداقلی از شرایط لازم برای انجام انتخاباتی عادلانه و سالم مانند آزادی فعالیت احزاب، آزادی مطبوعات، آزادی اجتماعات، آزادی کاندیدا شدن و آزادی بیان عقاید و برنامه‌ها برای کاندیدا‌ها محقق نشده است».

این گروه در ادامه تاکید کرد که “هیچگونه تصمیمی برای کاندیدا کردن اعضای خود اتخاذ نکرده است و اگر دو سه نفری چنین کاری را انجام داده باشند، حرکتی فردی و بدون کسب اجماع تشکیلاتی انجام داده‌اند که هیچ ربطی به جبهه ملی ندارد”.
حزب ملت ایران نیز در بیانیه خود نوشت، “به دلیل اینکه انتخابات و شرایط گزینش سراسری را در شرایط موجود ایران سالم و رقابتی نمی‌داند، در آن شرکت نخواهد کرد.

اما در این میان برخی از فعالان منفرد سیاسی و برخی چهره‌های دانشگاهی صحبت از “مشارکت مشروط یا حداقلی” کرده‌اند. عمار ملکی، استادیار علوم سیاسی در دانشگاه تیلبرگ هلند از جمله این افراد است.

او در مطلب کوتاهی که در صفحه فیس‌بوک شخصی‌اش منتشر کرده، نوشته است: «اصلاح‌طلبان اگر اراده اعتراض به نظارت استصوابی شورای نگهبان را داشته باشند، نیازی به تحریم کامل انتخابات ندارند بلکه باید با استراتژی “شرکت مشروط” یا “مشارکت حداقلی” در انتخابات شرکت کنند. در این استراتژی آنها باید اعلام کنند که تنها در حوزه‌هایی شرکت می‌کنند و هوادارانشان را تشویق به حضور در پای صندوق رأی می‌کنند که دارای کاندیدای مشخص برای رقابت هستند و در دیگر حوزه‌ها در انتخابات شرکت نمی‌کنند و هیزم گرم شدن تنور انتخابات و افزایش میزان مشارکت نمی‌شوند. »

او در گفت‌وگو با دویچه‌وله در توضیح این نظریه می‌گوید، این اقدام یعنی قرار گرفتن پشت محافظه‌کارانی که اصلاح‌طلبان آنها را میانه‌رو می‌دانند، نوعی به هم ریختن واقعیت انتخابات است، چرا که افرادی در لیست اصلاح‌طلبان قرار گرفته‌اند که اصولا تعلقی به این جناح ندارند.

به نظر ملکی اگر اصلاح‌طلبان اعلام می‌کردند که در حوزه‌هایی که کاندیدا ندارند اصلا شرکت نمی‌کنند، این پیام را به شورای نگهبان داده بودند که به رد صلاحیت‌ها اعتراض دارند و همین امر باعث می‌شد که در انتخابات‌های بعدی فضا رقابتی‌تر شود.

به عقیده این فعال سیاسی این اتفاق در انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۹۲ و نیز مجلس ششم افتاد. در این دو مقطع چون سطح مشارکت در انتخابات قبلی بسیار پایین آمده بود حکومت ناچار شد، کمی فضا را بازتر کند و در مجلس ششم لیست کاملی از اصلاح‌طلبان و در ریاست جمهوری ۹۲ افرادی چون عارف تایید صلاحیت شدند.

با این محاسبه اگر در این انتخابات هم مشارکت پایین باشد، حکومت مجبور خواهد شد تا در انتخابات بعدی کمی فضا را رقابتی‌تر کند.

“در بهترین حالت مجلسی مانند مجلس نهم تشکیل خواهد شد”

پرسش اینجاست که آیا در صورت تحریم یا مشارکت حداقلی اتفاقی که در مجلس نهم افتاد، روی نمی‌دهد؟ یعنی تشکیل مجلسی با اکثریت محافظه‌کاران تندرو. عمار ملکی در این باره می‌گوید: «این قابل فهم است که قسمتی از اصولگرایان تندرو هستند، اما آنها پایگاه رای پایینی دارند. حتی اگر رقابت بین خود محافظه​کاران هم باشد، محافظه​کاران میانه​رو رای بیشتری از محافظه​کاران تندرو دارند. دیگر اینجا چه دلیلی​ست که افراد تحول​خواه و اصلاح​طلب که پایگاه رای و مطالبات بالاتری دارند، بیآیند فرضا به آقای علی لاریجانی رای بدهند که آقای علی لاریجانی به​جای اینکه با ۵۰ درصد ببرد، با ۸۰درصد آرا وارد مجلس شود. این اصلا فلسفه سیاست را به​هم می​​ریزد. فلسفه پایگاه‌های گروه​های مختلف سیاسی را به​هم می​ریزد.»

در حقیقت طرفداران این نظریه معتقدند که افرادی مثل لاریجانی و علی مطهری به خودی خود پایگاه رأی بالاتری نسبت به فرضا حمید رسایی و کوچک‌زاده و اعضای جبهه پایداری دارند. قرار گرفتن نام این افراد در لیست اصلاح‌طلبان کمکی به روند اصلاحات نمی‌کند چون اصولا این افراد اصلاح‌طلب نیستند و بدون حمایت اصلاح‌طلبان هم به مجلس خواهند رفت.

صفحه ویژه: انتخابات ۹۴

عمار ملکی معتقد است که حاصل این گونه مشارکت در انتخابات در نهایت مجلسی ماننده مجلس نهم خواهد بود. او می‌گوید: «مسلم است که مجلسی که آقای علی لاریجانی در آن است، بهتر از مجلسی​ست که فرضا آقای رسایی در آن است. اما اتفاقا اگر این طوری نگاه کنید که مجلس نهم هم همین بود. مجلس نهم هم اکثریت​اش در دست طیف آقای لاریجانی بود و آقای رسایی و گروه پایداری یک اقلیت بودند. حتی در مورد برجام هم که خیلی بر مخالفان و موافقان آن تاکید می‌شود، مجلس نهم مخالف برجام نبود. مجلس نهم یک اقلیتی داشت که به نوعی خیلی با برجام مخالفت می​کردند، اما تاثیرگذار نبودند. روز رای​‌یری برای برجام همه ما دیدیم که حکم از بالا آمد یا حداقل اراده​ای برای تصویب برجام بود و اصلا اعتراضی به آن شکل نشد.»
ملکی می‌گوید حتی در صورت پیروزی لیست اصلاح‌طلبان، در فردای انتخابات محافظه‌کاران می‌توانند آن را پیروزی خود بدانند چون بسیاری از افراد لیست اصلاح‌طلبان در لیست محافظه‌کاران هم قرار دارند.

قرار گرفتن اصلاح‌طلبان پشت کسانی چون لاریجانی و مطهری به نظر او فلسفه انتخابات و فلسفه لیست​های مختلف را مغشوش کرده و پایگاه​های رای را با یکدیگر مخلوط می‌کند.

“خبرگان؛ نهادی ضد دموکراسی است”

بر خلاف مجلس شورای اسلامی که نظر برخی‌ها مشارکت حداقلی یا مشروط در انتخابات آن است، این گروه مجلس خبرگان را اصولا نهادی غیردموکراتیک دانسته و از همین رو شرکت در انتخابات آن را نفی می‌کنند.

عمار ملکی یکی از این افراد است و در این باره به دویچه‌وله می‌گوید: «خود مجلس خبرگان نهاد مشکل​داری​ست. نهادی​ست که اصلا ساخته شده برای اینکه دموکراسی را در ایران محدود بکند. حالا اینکه گفته می​شود برویم رای بدهیم، باز اگر افرادی بودند که می​توانستند تاثیر بگذارند این راهکار قابل درک بود. اما الان اگر نگاه کنید می​بینید که اصلاح​طلبان اصلا دفاع​شان از انتخابات خبرگان دفاع سلبی است. می​گویند برویم رای بدهیم که آقای جنتی و یزدی و مصباح نبرند. یعنی حتی نمی​توانند به صورت ایجابی دفاع کنند و این استدلال، استدلال مشکل​داری است.»

ملکی معتقد است اگر حتی پنج نفر در میان کاندیداهای خبرگان بودند که به طور واقعی مشروطه‌خواه بودند و معتقد به محدود کردن اختیارات ولایت فقیه، آن وقت شرکت در انتخابات برای فرستادن همین پنج نفر به خبرگان می‌توانست توجیه‌کننده باشد.

به باور او اشتباه اصلاح‌طلبان این است که به جای تمرکز بر کیفیت روی کمیت تاکید می‌کنند. او درباره مجلس شورا هم همین نظر را دارد و می‌گوید: «شما نیازی ندارید که ۱۵۰ نفر محافظه​کار معتدل را بفرستید آنجا، به​جایش می​توانید ۱۰ یا ۱۵ نفر آدمی داشته باشید که به قول خود این آقایان مثل علی مطهری حاضر باشد صدای اعتراض باشد.»

عمار ملکی سوابق کسانی مثل دری نجف‌آبادی و ری‌شهری را بسیار بدتر از مصباح و جنتی می‌داند و این فرضیه سلبی اصلاح‌طلبان را که به این افراد رای بدهیم تا مصباح و جنتی وارد مجلس نشوند نقد می‌کند ومی‌گوید: «وقتی لیست شما یک لیست مشترک با جامعه روحانیت است، اگر در بهترین حالت لیست شما برنده شود، هشت نفر از لیست آن‌وری​ها را برنده کرده​اید. این​ کار اساسا در رقابت انتخاباتی یک چیز عجیب و غریب است و در هیچ جای دنیا چنین چیزی دیده نمی​شود. ممکن است انتخابات بسته باشد، اما حداقل دو لیست باید در یک حدی از هم مستقل باشند.»

“تنها رأی دادن عمل سیاسی نیست”

منتقدان تحریم و عدم مشارکت طرفداران این نظریه را متهم به بی‌عملی سیاسی می‌کنند. آنها در حقیقت می‌گویند تحریمی‌ها هیچ راهکار دیگری ندارند و تنها بر طبل عدم مشارکت می‌کوبند.

عمار ملکی در پاسخ به این انتقاد می‌گوید: «مسئله اینجاست که رای​دادن پای صندوق‌های رای در این یک هفته یا ۱۰ روز و یا یک ماه قبل از انتخابات برای کسانی معادل عمل سیاسی تعریف شده است. در حالیکه بسیاری از افراد هستند که در همین جامعه و در کل سال، در کل چهارسال بین دو انتخابات در حد توان خودشان مبارزه مدنی و اعتراض می​کنند. این به نظر من فرافکنی و نوعی خودفریبی​ست که بحث شرکت​کردن و رای​دادن آن هم در انتخاباتی که خود افراد حاضر به دفاع از لیست‌شان نیستند، معادل عمل سیاسی تعریف شود.»

او در یکی دیگر از پست‌های فیس‌بوکی‌اش از نتایج یک پژوهش دانشگاهی درباره تاثیر عدم مشارکت در انتخابات در نظام‌های دیکتاتوری صحبت کرده و نوشته بود: «تحریم انتخابات یکی از کنش‌های سیاسی تاثیرگذار در عرصه سیاسی دیکتاتوری‌های رقابتی است که باعث می‌شود گروه حاکم مجبور شود در انتخابات بعدی فضای سیاسی و رقابتی را بازتر کند و تن به تغییر دهد چرا که تحریم گسترده بر مشروعیت آن تاثیر می‌گذارد و موجب حساسیت و توجه بیشتر ناظران بین‌المللی می‌شود.»

رد صلاحیت‌شدگانی که مشارکت می‌کنند

تنها اصلاح‌طلبان نیستند که علیرغم رد صلاحیت‌های گسترده نامزدهایشان اصرار بر شرکت در انتخابات دارند. گروه‌های دیگری هم هستند که پس از رد صلاحیت‌ها دیگر هیچ کاندیدایی برای مجلس ندارند، اما همچنان معتقد به مشارکتند. نهضت آزادی ایران یکی از این گروه‌هاست.

این تشکل سیاسی روز یکشنبه (دوم اسفند) در بیانیه‌ای خواستار حضور گسترده مردم در انتخابات مجلس شورا و مجلس خبرگان در هفتم اسفند ماه شد و شهروندان را به رای دادن به نامزدهای اصلاح‌طلب در تهران و شهرستان‌های ایران فراخواند.
این در حالی است که پیشتر ابراهیم یزدی، دبیرکل نهضت آزادی ایران در نامه‌ای خطاب به وزارت کشور به رد صلاحیت غفار فرزدی و هادی هادی‌زاده، دو عضو شورای مرکزی این حزب در دهمین دوره انتخابات مجلس اعتراض کرده بود.

یزدی در گفت‌وگو با دویچه‌وله دلیل شرکت در انتخابات به‌رغم رد صلاحیت کاندیداهای نهضت آزادی را اینگونه بیان می‌کند:

«انتخابات حق مردم است. مردم باید با شرکت در انتخابات مانع ورود افرادی شوند که به حقوق مردم اعتقادی ندارند.»

او تاکید می‌کند که از طرفداران نهضت آزادی خواسته شده تا در انتخابات مجلس شورای اسلامی به لیست ائتلاف اصلاح‌طلبان رأی دهند، اما برای خبرگان از لیست خاصی حمایت نشده و تنها از مردم خواسته شده تا به کسانی رأی دهند که معتقد به مشارکت سیاسی مردم هستند.

با اعلام نتایج انتخابات هفتم اسفند که احتمالا اوایل هفته آینده خواهد بود، مشخص می‌شود که آیا مجلس دهم مجلسی متفاوت از مجلس نهم خواهد بود و آیا پنجمین خبرگان رهبری قادر است تا حدی اختیارات مطلقه ولی فقیه را محدود کند.
از: دویچه وله
be kanal site Melliun Iran bepeyvandid


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.