اثر مخرب رهبران بیمار بر صلح جهانی و محیط زیست

یکشنبه, 2ام خرداد, 1395
اندازه قلم متن

mehran rafii

شخصی که مکررا، و حتی در پیام نوروزی خود، در باره دشمن، نفوذ، سنگر، قرارگاه و فتنه سخن می گوید از سلامت و تعادل روانی برخوردار نیست. کسی که دائما و به صورت علنی به تدارکاتچی های خودش هم حمله میکند نیاز به بازنشستگی و درمان فوری دارد و چاپلوسانی که شبانه روز درچنین بادکنکی می دمند فقط ترکیدن حباب او را پر سر و صداتر می کنند و بس

نیاز به سازمانی جهانی برای نظارت بر توانایی های جسمی و روانی رهبران سیاسی

“نادر شاه یا جنون قدرت در ایرانِ قرن هفدهم” عنوان کتابی است که دکتر فواد صابران روانپزشک ایرانی شاغل در فرانسه، نوشته است. این کتابِ تخصصی بر اساس تحیقیات علمی و به منظور تز دانشگاهی تهیه شده است.

برای نوشتن این کتاب نویسنده از منابع مختلفی استفاده کرده است، از نوشته های تذکره نویسان ایرانی و آسیای مرکزی گرفته تا خاطرات و اسناد جهانگردان و نمایندگان سیاسی دولت های عثمانی، روسیه و هند. از جمله این تذکره نویسان و مهم ترین شان، میرزا مهدی خان استرآبادی است که در تمام سفرها همراه پادشاه حرکت میکرده و وقایع روز را مطابق میل او می نوشته است. اما پس از مرگ نادرشاه است که استرآبادی جرات آن را پیدا میکند که حقیتِ وقایعِ گذشته را دو باره بنویسد. و بدین ترتیب است که ما متوجه می شویم که برخی از خونریزی های نادرشاه در هند نمونه هایی انکارناپذیر از جنایت علیه بشریت می باشند.

صابران می نویسد که از موضع یک پزشک می‌تواند با نادرشاه به عنوان بیماری که متاسفانه درمان نشده، همدردی داشته باشد، اما به عنوان یک شهروند او را حاکمی خونریز و ستمگر میداند. و بالاخره نتیجه میگیرد که نادر شاه از هیتلر و استالین هم بیمارتر بوده است.

در مورد بیماری های خطرناک سایر دولتمردان هم شواهد زیادی وجود دارد، از جمله افسردگی شدید چرچیل و ترس و بد بینی صدام حسین نسبت به اطرافیان خود.

از سوی دیگر میدانیم مدتهاست که مساله سلامتی انسانها از موضوعی فردی به مقوله ای اجتماعی تبدیل شده و به همین علت قوانین و سازمان های نظارتی گوناگونی بوجود آمده اند که در سطوح مختلف مورد استفاده قرار می گیرند و در بالاترین سطح آن سازمان بهداشت جهانی قرار گرفته است.

به عنوان مثال برای تامین امنیت شهروندان، قدرت کافی بینایی، عدم اعتیاد به مواد مخدر و الکل از شرایط لازم برای هدایت وسایل نقلیه عمومی به شمار میرود. گواهی پزشکی از جمله مدارک لازم برای اشتغال در بسیاری از مشاغل است، از مربی گری در کودکستان ها گرفته تا آشپزی در رستوران ها و کار در بیمارستان ها. واکسیناسیون ها بطور گسترده و منظم اجرا میشوند و در مواردی جنبه اجباری پیدا می کنند و جریمه هایی برای سهل انگاران در نظر میگیرند.حتی به منظور جلوگیری از گسترش فساد در مسابقات ورزشی، تست های مختلفی را پیش بینی کرده اند و با متخلفین برخورد جدی می کنند. در زمان شیوع بیماری های واگیردار گاهی از جابجایی مسافران تب دار جلوگیری کرده و در برخی از شرایط خطرناک حتی مرزها را هم می بندند.

با در نظر گرفتن موارد بالا و خطراتی که نادیده گرفتن سلامتی بدنی و روانی یک فرد بر کیفیت زندگی سایر شهروندان می گذارد لازم است که در مورد دامنه کاربرد این نظارت ها تاملی بکنیم. بطوری که در این بازبینی، شدت و گستردگی خسارت های وارده به جامعه و محیط زیست مورد توجه بیشتری قرار گیرد.

با توجه به درس هایی که از تاریخ می گیریم، رهبران سیاسی در زمره خطرناک ترین آسیب رسانان به جامعه بشری و طبیعت می باشند. نقش مخرب و تاثیر گذار چند سیاستمدار ناصالح در شروع و ادامه دو جنگ جهانی اول و دوم قابل انکار نیست، در نبردهایی که دهها میلیون انسان کشته، زخمی و آواره شدند و برخی ازعواقب تلخش هنوز هم ادامه دارد.

استفاده از سلاح های های اتمی، شیمیایی و میکربی صدمات جبران ناپذیری به محیط زیست زده اند، مین های باقیمانده از جنگ ها سرزمین ها و آبهای وسیعی را آلوده کرده اند و هر روزه قربانی میگیرند. بسیاری از تاسیساتی که به دلایل سیاسی و نظامی ساخته می شوند موجب از بین رفتن منابع طبیعی شده و فرسایش خاک را شتابدارتر میکنند. گفته می شود که خشکاندن تالاب های جنوب عراق نقش مهمی در افزایش طوفان های شنی داشته است، مصیبت جدیدی که مردم را بیمار می کند، مدارس و ادرات را تعطیل و اقتصاد را از نفس می اندازد.

در شرایطی که دانش پزشکی مدرن قادر به شناخت بیماری فردی چون نادرشاه است که چند صد سال پیش تر زندگی میکرده، بدون شک این علم توانایی بیشتری در سنجش سلامتی سیاستمداران کنونی دارد. اگر چه نمی توان عقربه ماشین زمان را به عقب برگرداند و آدولف هیتلر را قبل از حمله به سرزمین چک ها معزول کرد ولی میتوانیم از تکرار اشتباهات و جنایات دیگری جلوکیری کنیم.

در زمانی که بخشی از جمعیت کشورمان حتی سواد خواندن و نوشتن را هم نداشتند، ادعای نزدیک شدن به دروازه های تمدن بزرگ، بهترین محکی بود برای شک بردن به سلامت روانی پادشاهِ نامشروطه، و صلاحیت او برای اداره کشور و فرماندهی کل قوا. شاید اگر در آن زمان چنین مکانیزم و نظارتی در کار بود، قدرت مطلقه وی به صورتی قانونمند و آرام به دولتی ملی واگذار می گردید و کشور به کام انقلابی خونین کشانده نمی شد و ارتجاع مذهبی به قدرت نمی رسید.

امروز هم متاسفانه تاریخ در حال تکرار شدن است. درحالی که شرایط جسمی و روانی حاکم فعلی رو به وخامت گذاشته و سیل ویرانگر جنون او میرود که کشور را زیر و رو کند، هیچ سیل گیر قابل اعتمادی برای تامین امنیت کشور و منطقه ساخته نشده است.

دانش کنونی این باور دیرین و وزین “عقل سالم در بدن سالم است” را بی اعتبار نمیداند، شواهد زیادی وجود دارد که نشان میدهد افراد معلول بیش از دیگران دچار پریشان حالی می شوند. پس احتمال دارد که علاوه بر مشکل اخیر پروستات، دست از کار افتاده ولی فقیه کنونی نیز نقشی در نابسامانی های روحیش بازی کند.

شخصی که مکررا، و حتی در پیام نوروزی خود، در باره دشمن، نفوذ، سنگر، قرارگاه و فتنه سخن می گوید از سلامت و تعادل روانی برخوردار نیست. کسی که دائما و به صورت علنی به تدارکاتچی های خودش هم حمله میکند نیاز به بازنشستگی و درمان فوری دارد و چاپلوسانی که شبانه روز درچنین بادکنکی می دمند فقط ترکیدن حباب او را پر سر و صداتر می کنند و بس

از: گویا

be kanal site Melliun Iran bepeyvandid


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.