جمال صفری: جلد سوم کتاب «مصدق، نهضت ملی و رویدادهای تاریخ معاصر ایران»

یکشنبه, 23ام خرداد, 1395
اندازه قلم متن

بمناسبت یکصدوسی و چهارمین سالروز تولد دکتر محمد مصدق:

jeld 3 mossadegh va ruydadhaye tarikh moaser

پیشگفتار

درمتن این کتاب(مصدق، نهضت ملی و رویدادهای تاریخ معاصرایرانـ جلد سوم)، فصلی از آن به صدمات، خسارات و پیامدهای جنگ جهانی اول است که نیروهای نظامی روس وانگلیس به مردم ایران تحمیل کردند و ازباز پرداخت خسارت به ایران درجنگ شانه خالی نمودند پرداخته ام و همچنین به عدم پرداخت بدهی ومال‌التجاره، غارت ‏اموال واحشام،اهانت وتخریب شخصیت و ‏سوءاستفاده، قتل و اسارت، ‏تجاوزبه عنف و قحطی که به ترتیب بیشترین سهم را نیروهای اشغالگر روس و انگلیس به خود اختصاص میداده اند، اشاره نموده ام.‏

محمد قلی مجد محقق ایرانی درکتاب « قحطی بزرگ » که دراین مجموعه قسمت عمده ای از آنرا آورده ام می نویسد :« بی تردید قحطی بزرگ ۱۹۱۷تا ۱۹۱۹ بزرگترین فاجعۀ تاریخ ایران و ‏فراتر از تمامی وقایع پیش از آن است. در این پژوهش نشان می دهیم که ‏چگونه نزدیک به ۴۰% از جمعیت ایران به سبب گرسنگی وسوء تغذیه و ‏بیماری های ناشی از آن از صحنۀ روزگار محو شدند. بی شک ایران بزرگ ‏ترین قربانی جنگ جهانی اول است. هیچ کشوری خسارتی در این ابعاد را در ‏نگاه مطلق و یا نسبی تحمل نکرده است. با اینکه قحطی بزرگ ایران از ‏بزرگ ترین قحطی های دوره معاصر و از بزرگ ترین نسل کشی های قرن ‏بیستم است، اما ناشناخته باقی مانده است. تاریخ ایران را در دوره جنگ ‏جهانی اول، نمی توان بدون درک آنچه که درسال های ۱۹۱۷- ۱۹۱۹ رخ ‏داد، دریافت. قطعاً برجسته ترین واقعیت ها درباره نسل کشی ایرانیان طیّ این ‏سالها پنهان مانده است؛ واقعیتی که می توان درباره اش چندین جلد نگاشت. ‏نتایج این پژوهش فراتر از ابعاد این تک نگاری است و در اینجا هدف، تنها ‏ضبط وقایع بوده است.‏»(۱)

کاوه بیات پژوهشگرتاریخ دوران معاصر ایران در بارۀ غرامت و خسارت جنگ جهانی اول در ایران به دو دستۀ عمده اشاره می کند:‏‏«دستۀ اول صدمات ناشی از ‏رویارویی و تقابل ارتش‌های بیگانه در نواحی ‏غربی ایران است که به خاطر طولانی بودن مسیر جبهۀ درگیری، بیشترین آسیب به مناطقی وارد می شود که قراراست بجای پشت جبهۀ قوای بیگانه که ‏در ‏خاک خودشان قرار دارد و از میدان جنگ دور است، نقش پشتیبان و ‏لجستیک آنان را ایفا کنند. دستۀ ‏دوم صدماتی است که از ناحیۀ حضور نظامی ‏قوای بیگانه بر سرزمین ما مترتّب می‎شود که نوع ‏حضور بریتانیا در ایران ‏بیشتر در وجه دوم نمود پیدا می‌کند و عمدتاً در مناطق شرقی و جنوبی ‏هرچند ‏خرابی به ظاهر کمتری دارد و انعکاس اندکی پیدا می کند اما پیامدهای آت در سال های بعد قابل بررسی است.» (۲)

مشاورالممالک وزیر خارجۀ وقت ایران ادعای ایران دربرابرکنفرانس مقدماتی صلح در پاریس، مارس ۱۹۱۹ درباب غرامت و خسارت ایران درجنگ جهانی اول اظهار می دارد: «ایران اگرچه یک کشوربی طرف بود ولی در اثرجنگ متحمل ضایعاتی شد به مراتب بیش از پاره ای از کشورهای متحارب. موقعیت ویژۀ آن در مقام کشوری که تحت اشغال قوای خارجی قرار گرفت، ولایات منهدم شده و جمعیت از میان رفته اش، ازلحاظ انصاف و همچنین قیاس به او حق می دهد که خواهان غرامت و جبران ضایعاتی گردد که توسط کشورهای متحارب بر او وارد شده است.» (۳)

و در ادامه آن می گوید: «یکی از دلایل اصلی قحطی بزرگی که سال پیش در ایران بیداد کرد و جان هزاران نفراز مستمندان را گرفت، دقیقاً همین حضورنیروهای خارجی بود و فجایعی که به بارآوردند. قوت روزانۀ اکثر ایرانیان را نان تشکیل می دهد و در ولایاتی که پایمال این قساوت گشت، زارعان یا ازمیان رفتند و یا از امکان کشت و زرع محروم گشتند. ورزاهای آنها و بذری که داشتند برای صدور و یا تأمین غذای قوای خارجی حاضر در صحنه مصادره گردید.»(۴)

بخش دیگر کتاب راجع به قرارداد ۱۹۱۹ انگلیس با ایران است که انگلیس توسط وثوق الدوله می خواست به ایران تحمیل کند. براساس این قرارداد ایران به نوعی از تحت‌الحمایگی این دولت استعماری درمی آمد و اختیار ارتش و امورمالیۀ ایران در دست مستشاران انگلیس قرار می گرفت در قبال بستن این قرارداد؛ وثوق الدوله، نصرت الدوله و صارم الدوله پول از دولت “فخیمه” انگلستان به‌عنوان رشوه دریافت نمودند.

سردنیس رایت سفیرپیشین سفارت انگلیس درایران درخاطراتش درباره قرارداد ۱۹۱۹آورده است:

« آخرین موردی که دولت بریتانیا تعهد و ضمانت مشخصی در مورد یکی از اتباع ایران سپرده است به سال ۱۹۱۹ مربوط می شود. این بهایی بود که لرد کرزن وزیر امور خارجه وقت انگلستان در ازای قرارداد انگلیس و ایران که خیلی به آن دل بسته بود پرداخت. برای انعقاد این قرارداد مذاکرات سری و دشواری بین سرپرسی کاکس سرپرست هیئت سیاسی انگلیس درتهران و نخست وزیر وقت وثوق الدوله، وزیر خارجه و مالیۀ او پرنس فیروز نصرت الدوله و پرنس اکبر میرزا صارم الدوله صورت گرفت. دو نفراخیر ازاعضای برجستۀ خاندان سلطنتی قاجاربودند. پرنس فیروزنوۀ مظفرالدین شاه و[فرزند عبدالحسین فرمانفرما] و صارم الدوله پسر ارشد ظل السلطان بود که قبلاً به او اشاره شد. آنها به علت ارتباط نزدیک با انگلیسها و سیاست محافظه کارانۀ خود مورد نفرت و سوءظن هموطنان خود بودند، زیرا مردم ایران از مداخلات انگلیسها (و روسها) درامورداخلی خود بستوه آمده بودند. این گروه سه نفری یا مثلث (که به همین عنوان معروف شده بودند) می دانستند که در صورت افشای مفاد این قرار داد که به انگلیسیها موقعیت برتری در ایران می داد دچار مشکلاتی خواهند شد، به همین جهت هرسه آنها خواهان حمایت دولت بریتانیا شدند و سرپرسی کاکس با موافقت دولت بریتانیا این نامه را برای آنها نوشت:
«موجب نهایت خوشوقتی من است به اطلاع آن جناب برسانم که دولت اعلیحضرت پادشاه ( انگلستان) به من اجازه داده است این مطلب را به طور خصوصی به استحضار برسانم که به مناسبت حصول توافق در مورد قراردادی که امروز۹ اوت ۱۹۱۹ بین دول اعلیحضرت پادشاه ( انگلستان) ودولت ایران به امضا رسیده است، دولت بریتانیا آماده است کمک و حمایت خود را در صورت لزوم به آن جناب عرضه بدارد وعلاوه برآن موجبات پناهندگی آن جناب را در امپراطوری بریتانیا در صورت ضرورت فراهم نماید. این قرار داد موجب بروز مخالفتهای شدیدی در داخل وخارج ایران گردید وبه همین جهت هرگز برای تصویب به پارلمان ایران تقدیم نشد.»(۵)

محمود طلوعی می نویسد:[ قرارداد۱۹۱۹] نوعی قرارداد تحت الحمایگی بود. به موجب این قرارداد نظارت برکلیۀ تشکیلات نظامی ومالی ایران به مستشاران انگلیسی واگذار می شد و قرضه ای نیزبا شرایط سنگین در احتیار ایران قرار می گرفت.

انگلیسها پس از امضای این قرار داد، بدون اینکه منتظر تصویب آن از طرف مجلس شورای ملی ایران بشوند، مفاد آن را به موقع اجرا گذاشتند و پس از اشغال نظامی ایران، یک هیئت نظامی به ریاست ژنرال « دیکسون » و یک هیئت مالی به ریاست « آرمیتاژ اسمیت» به تهران فرستادند و مبلغ دو میلیون لیره نیزبه عنوان قرضه با ربح صدی هفت دراختیاروثوق الدوله گذاشتند. واین انتشارخبر امضای قرارداد که ابتدا محرمانه نگاه داشته بود با مخالفت شدید افکارعمومی مواجه شد و حتی احمد شاه قاجار که در اولین سفرخود به اروپا به انگلستان رفته بود، باوجود پذیرایی شایانی که از وی در لندن به عمل آمد حاضر به تأیید این قرار داد نشد.(۶)

«برپایۀ اسناد و روایت های تاریخی، احمد شاه طمّاع، پول دوست، ترسو و تحت تأثیرکامران میرزا بود اما « وطن فروش» نبود. هیچ سندی دردست ‏نیست که وی را خائن به ایران معرفی کند.»(۷)

« ملک الشعرای بهار که با وثوق الدوله و برادرش قوام السلطنه عناد و ‏دشمنی نداشت، در مورد موضع گیری احمد شاه نوشته است: ‏

‏« من از چند تن ازهمراهان شاه شنیده ام که روزی که بنا بود شبش شاه ‏ایران در مجلس ضیافت پادشاه انگلستان در باب قراردادی که بین دولتین ‏منعفقد شده است صحبت کند. بعد ازآن که صورت نطق پادشاه انگلستان ‏را برای شام آوردند و قرارشد که جوابی تدارک نمایند. شاه از تصدیق قرارداد ‏و حتی قبول آن سرباز زد و گفت کسانی که پول گرفته اند تصدیق کنند، من ‏هرگز تصدیق نخواهم کرد. این جواب اسباب پریشانی حواس همراهان شد به ‏نصرت الدوله متوسل شدند و فایده نبخشید عاقبت ناصرالملک را پیش کشیدند ‏او نیزهرچه دست و پا کرد به جایی نرسید و بالاخره جواب داد این که در ‏جراید منتشرشد، تدارک گردید که مفادش این بود« درباب قرارداد، مملکت من کشوری دموکراسی است و باید این قرار داد به مجلس شورای ملی ارجاع ‏شده به صحّه برسد» آقای لقمان الدوله می گوید:« من درسرمیزحاضربودم ‏که بعد از پادشاه انگلستان شاه نطق خود را به عبارت «مملکت دموکراسی» ‏رسانید. خانمی که پهلوی من بود عصبانی شده به دموکراسی بد گفت، ملک ‏الشعرای بهارافزوده است: گویند بعد از این شب ناصرالملک به شاه گفته بود ‏‏« کار خودت را ضایع کردی» معلوم نیست احمد شاه دراین مورد یا درمورد ‏دیگرگفته است:« اگر در سوییس کلم فروشی کنم بهتراست تا در چنین ‏مملکتی پادشاه باشم.» (۸)

ناصرتکمیل همایون با کمک گرفتن از نوشته، «دکترجوادشیخ الاسلامی» که دقیقاً اسناد بریتانیای کبیررا درارتباط با ‏قرارداد و موضع گیری احمد شاه مورد بررسی قرارداده و با نوشته های ‏همراهان احمد شاه هم آشنایی داشته، چنین آورده است: «اما سلطان احمد شاه ‏قاجارکه جواب نطق پادشاه انگلیس را به زبان فرانسه می داد، چیزی در باره ‏قرارداد نگفت، حتی روز بعد از مهمانی ناهار شهردار لندن باز هیچ گونه اشاره ای به قرارداد ایران وانگلیس نکرد، این عمل ملوکانه (که بی گمان ‏ناشی از تأثیر اندرز خیرخواهانی ایرانی درفرانسه بود)اسباب تکدرخاطر‏جرج پنجم ومسئولان سیاسی بریتانیا(بالاخص لرد کرزن) شد. ولی احمد ‏شاه که در طی اقامتش درسوئیس و پاریس پی به این نکته برده بود که عقد ‏این قرارداد تا چه حد درپائین آوردن حرمت سیاسی کشورش در‏انظار خارجیان مؤثر بوده است چاره ای جز این نداشت که بهانه بیشتربه دست مخالفان قرارداد ندهد وبه عنوان پادشاه یک کشورمشروطه ازموضع گرفتن در چنین مسأله ای که منافی استقلال حقیقی ایران بود و زمام کشور ‏را به دست مستشاران انگلیسی می سپرد، خود داری کند.»(۹)
به بیان دگر« احمد شاه نیز یکی ازمخالفان قرارداد بود. او وقتی که در انگلستان از این قرارداد مطلع شد امضا و تنفیذ آن را منوط به موافقت مجلس کرد و از این طریق خواست خود را از ننگ امضای این قرارداد خلاص کند به طوری که وقتی ناصرالملک دومین نایب‌السلطنه احمد شاه که از طرفداران قرارداد بود، نزد احمد شاه رفت و از او خواست تا با این قرارداد که تنها راه بقای حفظ سلسله قاجاریه است موافقت کند، گفت: «آیا این شما نبودید که در سال‌هایی که نیابت سلطنت داشتید مرتبا به من یادآوری می‌کردید که در حکومت مشروطه پادشاه مقامی تشریفاتی دارد ونباید در کارهایی که مربوط به مجلس است، دخالت کند و در مورد آنچه برسرپدرم آمد به من هشدارمی‌دادید؟ ناصرالملک درحالی که اشک درچشمانش آمده بود، گفت: آری همین‌طور است، ولی در این لحظه ناچار صریحا گفتیم. احمد‌شاه گفت: من سلطنتی را که متضمن بندگی مملکت و مملکتم باشد، نمی‌خواهم و کلم فروشی را به سلطنتی که درآن تابع انگلیس‌ها باشم ترجیح می‌دهم.»(۱۰)

دکترمحمد مصدق در دورۀ ششم مجلس شورای ملی درمخالفت با کابینه مستوفی ‌الممالک که حسن وثوق‌الدوله وزارت دادگستری‌اش را برعهده داشت در ارتباط با قرارداد ۱۹۱۹ می‌گوید:

«ـ بنده نمیتوانم قبول کنم که آقای وثوق الدوله مجبوربوده زیرا ماده اول ‏قرارداد درخصوص استقلال دولت ایران حاکی است که ایشان با یک عبارات ‏فریب دهنده خواسته اند طبقه عوام ملت را اغفال نمایند ولی خوشبختانه زود ‏معلوم شد که ملتی که قشون و مالیه اش دست دیگری است استقلال ندارد.‏
بنده نمیتوانم مجبوریت ایشان را تصدیق کنم زیرا شخصی که پول ‏گرفت راضی است و او را نمیتوان مجبور دانست کما این ‌که سپهسالار که ‏پول نگرفته بود قید فورس ماژر را در نوشته کنترل نمود مجبوریت خود را ‏ثابت و نوشته را بی اعتبار کرد.‏

در جواب من مستمع گفت ادلۀ شما صحیح است خصوصاً این ‌که مسأله پول ‏زبان مرا الکن مینماید بالاخره ازمطلب قدری دورشدیم اگر بگویند که تا ‏محاکمه نشده هر نسبتی که به آقای وثوق الدوله میدهند غیر وارد است اگر اتهامی ‏وارد نیست آن را با دلیل باید رد نمود اگر وارد است تشکیل نشدن محکمه ‏سبب نمیشود که شخص متهم دررأس امور مهمه قرارگیرد بلکه برخلاف ‏اگر متهم شاغل شغلی است او را معلق و قبل از محاکمه او را حبس نماید. تا ‏محاکمه را از آن بابت حساب نمایند.

ای نمایندگان! چشم ملت ایران سیاه شد ‏بس که از بعضی رجال خطاکاری و خیانت دید و ای برگزیدگان همان چشم از ‏انتظار سفید شد از بس محاکمه رجال وطن فروش را ندید در مملکتی که ‏مسئولیت وزراء نمودی بی‌بود و در مملکتی که ملتش این درجه فراموش ‏کارند از خائنین خیانت به همه سرایت مینماید. مصالح مملکت ومنافع ملت و ‏ناموس جمعیت فدای اغراض و قربانی کیسه اشخاص میشود و مملکتی که ‏ریسمان دزد تعقیب میشود ولی وزراء با وسایل زبردستانه خود را از ‏مجازات معاف مینمایند مشروطیت چون جسم بی روانی است که به مرور ‏طعمه وحوش و طیور میشود. مسئولیت وزراء وقتی تحقق دارد که مجلس ‏شورای ملی اقدامات و عملیات هر وزیری را که منافی مصالح جماعت است ‏تعقیب نماید این دفعه سوم است و آقای وثوق الدوله به واسطه عملیاتشان از ‏صحنۀ سیاست دور شده و باز پاک میشوند.‏» (۱۱)

ادامۀ بررسی دربارۀ قرار داد ۱۹۱۹انگلیس و ایران درجلد چهارم« مصدق، نهضت ملی و رویدادهای تاریخ معاصرایران » را خواهم آورد .

جمال صفری
فرانکفورت – خرداد ۱۳۹۵

برای مطالعه متن کامل کتاب با فرمت پی دی اف لطفا اینجا کلیک کنید

پی نوشت ها:

۱- محمدقلی مجد «قحطی بزرگ» ( ۱۲۹۸ – ۱۲۹۶ ش/ ۱۹۱۹ – ۱۹۱۷ م) ترجمه: محمد ‏کریمی، مؤسسه ‏مطالعات و پژوهشهای سیاسی ، بهار ۱۳۸۷ ‏‏-ص ۱۵ ‏

۲ – «میزگرد بررسی قحطی بزرگ؛ هولوکاست ایرانی افسانه بود؟» ، تاریخ ایرانی ‏‏- چهارشنبه ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۲

۳- « آمال ایرانیان از کنفرانس صلح پاریس تا قراداد ۱۹۱۹ ایران و انگلیس » به کوشش کاوه بیات و رضا آذری شهرضایی – نشر شیرازه – ۱۳۹۲ – ص ۲۷۲

۴- پیشین – صص ۲۷۵ –۲۷۴

۵ – «دو قرن نیرنگ» داستان‌ تلخ‌ سیاست‌ استعماری‌ انگلیس‌ در ایران‌، به‌ انضمام‌ کتاب‌ «ایرانیان‌ در میان‌ انگلیسیها»، نوشتۀ دنیس رایت سفیر پیشین انگلیس در ایران تالیف و ترجمه محمود طلوعی – نشر علم،۱۳۸۰ ، ص ۵۳۶

۶ – پیشین – ص ۹۸

۷ – « قرارداد وثوق الدوله و موضع گیری دکتر مصدق» تکمیل همایون، ناصر؛ مجله: بخارا » فروردین – اردیبهشت ۱۳۹۳، سال پانزدهم – شماره ۹۹ – ص ۳۴۶

۸ – همانجا، صص ۳۴۶ – ۳۴۵ – به نقل از ملک الشعرای بهار، محمدنقی «تاریخ مختصر احزاب سیاسی ایران، انقراض قاجاریه، جلد اول – بی نا – ۱۳۲۲، صص۳۱ – ۳۸

‏۹- پیشین – ص – ۳۴۶ به نقل از جواد شیخ الاسلامی سیمای احمد شاه قاجار، جلد اول – ص ۳۱۲

۱۰٫ ابونصر عضد قاجار، بازنگری در تاریخ قاجاریه و روزگار آنان، تهران، دنیای کتاب، ۱۳۷۶، ص ۲۱۵

۱۱ -« نطق ها و مکتوبات دکتر مصدق » جلد ۷ ، انتشارات مصدق– ۲۹ اسفند ۱۳۴۹– صص ۴۶ – ۴۵

be kanal site Melliun Iran bepeyvandid


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.