یک بار دیگر یک موسسه تحقیقاتی – امنیتی پیشبینی کرده است که جمهوری اسلامی تا حدود یکسال دیگر امکان تولید سلاح اتمی را خواهد داشت. آیا این زمانبندیها قابل اتکا هستند؟ بهروز بیات در این باره نظر میدهد.
به گزارش دویچه وله، بهروز بیات کارشناس سابق آژانس بینالمللی انرژی اتمی میگوید ایران خودش پرونده اتمیاش را سیاسی کرده و اگر این کار را نکرده بود به راحتی میتوانست مثل اکثر کشورهایی که تکنولوژی هستهای دارند، از این تکنولوژی استفاده کند.
یک کارشناس برجسته انرژی اتمی روسیه پیشتر اعلام کرده است که غنیسازی اورانیوم تنها برای کشوری مقرون به صرفه است که دست کم ۲۱ نیروگاه هستهای داشته باشد. به گفتهی آقای بیات هم، غیر از روسیه و آمریکا هیچیک از کشورهای دارای تکنولوژی هستهای خودشان غنیسازی اروانیوم را انجام نمیدهند، چون مقرون به صرفه نیست. ایران هم میتواند از کشور دوستش، روسیه اورانیوم غنیسازی شده برای راکتورهای تحقیقاتیاش را تامین کند.
بهروز بیات همچنین تاکید میکند که حتی با داشتن اورانیوم ۲۰ درصد غنیشده هم راه ایران برای ساخت بمب اتمی راه درازی است که نمیتواند با سرعت طی شود.
بشنوید: گفت و گو با بهروز بیات
دویچهوله: آقای بیات! بهگزارش مؤسسه علوم و امنیت بینالمللی ایران بین ۲ تا ۴ ماه دیگر به اورانیوم غنیشده لازم برای ساخت سلاح اتمی دست پیدا میکند و بعد از آن هم بین ۸ تا ۱۰ماه زمان لازم است تا بتواند به سلاح اتمی دست پیدا کند. این چندمین بار است که مدت زمانی از طرف مؤسسات علمی یا از طرف سیاستمداران برای دستیابی ایران به سلاح اتمی یا به توانایی آن اعلام میشود. اساساً چه قدر این زمانبندیها پایه و اساس علمی دارد؟
بهروز بیات: کم کم به نظر میآید مثل چوپان دروغگو میشوند چون مدام پیشبینی شده که یکسال دیگر، دو سال دیگر حالا شده ۲ ماه دیگر یا ۴ ماه دیگر. واقعاً نمیشود این برآوردها را پذیرفت، چون به نظر من در برآوردها جنبهی سیاسی زیاد هست و به لحاظ برخورد عملی و علمی هم اشکالاتی در کارش هست. ازجمله در همین برآورد ۲ الی ۴ ماه من همین را ۲ ماه پیش از آقای فیکس پاتریک شنیدم که گفت ایران ۴ ماه دیگر وقت دارد تا در حدی غنیسازی کند که بشود با آن بمب ساخت. الان مدتی از آن گذشته و هنوزهم میگویند بین ۲ تا ۴ ماه البته منابع مختلفاند.
در هرحال چیزی که در نظر گرفته نمیشود، وضعیت ایران است. اگر واقعاً این برآورد برای یک سیستم روان که کارش را با سرعت و با کارایی بالا پیش میبرد، درست باشد، این را نمیشود در ایران مفروض دانست. باید توجه داشته باشیم که چندین سال طول کشیده تا ایران مثلاً ۶ تن یا ۶ هزار کیلوگرم اورانیوم سه و نیم درصدی تولید کرده و الان حدود ۱۸۰ کیلوگرم اورانیوم ۲۰ درصدی دارد. حالا چه طور یکباره همهی مشکلات کنار گذاشته میشود و ناگهان همه چیز میزان کار خواهد کرد و ایران با سرعت در ۲ یا ۴ ماه آینده عمل غنیسازیاش را انجام میدهد؟
آن چیزی که در این پیشبینیها و زمانبندیها جلب توجه میکند، این است که گویا الان دیگر بر سر این که ایران میخواهد فنآوری تولید سلاح اتمی را به دست آورد، تردیدی نیست و بحث تنها بر سر زمانبندیست. آیا شما هم چنین برداشتی دارید؟
واقعیت این است که میشود ادعا کرد و بهنظر من بسیار به واقعیت نزدیک است که رژیم جمهوری اسلامی میخواهد به قابلیت ساخت جنگافزار هستهای برسد. اما من تردید دارم که تصمیم بگیرد بمب بسازد. رژیم جمهوری اسلامی با محاسبات خودش فکر میکند که این برایش یک گنجینه استراتژیک است که قابلیت ساختن بمب را داشته باشد و نه خود بمب را. این قسمتاش من فکر میکنم به واقعیت نزدیک است که میخواهد این قابلیت را داشته باشد. منتهی در این گزارش آقای آلبرایت و موسسه ISIS تضاد میبینید، برای مثال از یک طرف صحبت از این است که در ۲ تا ۴ ماه، ایران میتواند به اندازهی کافی اورانیوم غنیشده۹۰ درصدی تولید کند. از طرف دیگر میگوید که البته اگر در فوردو باشد، ۲۱ ماه طول میکشد.
این با توجه به ذخایر موجود است، در این گزارش توضیح داده که با توجه به ذخائر موجود اورانیوم که در فوردو و نطنز هست، اگر در فوردو بخواهد این کار صورت بگیرد، ۲۱ ماه طول میکشد و در نطنز ۲ تا ۴ ماه. یعنی تناقضی در آن نیست. شما از چه نظر میگویید تناقض هست؟
تناقض نیست، منتهی آنچه از این گزارش برجسته میشود، این ۲ تا ۴ ماه است. بالاخره یک مؤسسهعلمیست و کارش هم دیگر نمیشود خیلی انتقاد پذیر باشد. منتهی نحوه درست کردن این گزارشها جوریست که در واقع خوراک میدهند به یکسری روزنامهنگاران که آنها آن قسمتاش را برجسته میکنند مثل زمان ۲ تا ۴ ماه دیگر. البته این نسبی کردن ادعا در جاهای مختلف متن آمده، منتهی اثر اولیهاش این است که قطعاً ایران تا چند ماه دیگر میتواند به مواد لازم برای ساخت بمب اتم دست یابد.
یک موضوع دیگر که اینجا خیلی حاشیهای و مختصر به آن اشاره شده، این است که تمام مواد غنیشده ایران تحت نظارت و حتی انبارداری آژانس بینالمللی انرژی اتمیست. یعنی ایران نمیتواند رأساً شروع به غنیسازی ۹۰ درصدی کند یا هر کاری دلش میخواهد با ذخایر اورانیوم خود بکند. اینها واقعاً حساب و کتاب دارد. شرط این که ایران بتواند از این مواد برای بمب استفاده کند، این است که از ان پی تی (پیمان منع گسترش سلاحهای اتمی) خارج شود و بازرسان آژانس را از ایران اخراج کند. تازه در آن صورت است که میتواند چنین کاری را انجام دهد که یک چنین کاری هم وقتبر است. یعنی آن مسئلهی ۲ تا ۴ ماه اندکی بیمعنی میشود یا فقط چیزیست که روی کاغذ اهمیت دارد.
ولی اگر ایران بخواهد، همان طور که شما هم اشاره کردید، فقط این فنآوری را در اختیار داشته باشد و طرف ساخت سلاح نرود، لزومی ندارد از ان پی تی خارج شود. اورانیوم ۹۰ درصد را نگه میدارد و دیگر بعد از آن زمان خیلی زیادی نمیخواهد تا به تولید سلاح برسد، مدلی که از آن بهعنوان مدل ژاپن یاد میشود. هر زمانی که اراده کند، میتواند در عرض چند ماه بمب اتم را بسازد. یعنی نیازی نیست که در این مرحله از ان پی تی خارج شود.
نخیر باید خارج شود. الان به شما میگویم چرا. کشورهای عضو ان پی تی اجازه دارند تا مرز دقیقاً ۱۹ و ۷۵ صدم درصد غنیسازی کنند. یعنی این ۲۰ درصدی که میگویند در واقع در اصل ۱۹ و ۷۵ صدم درصد است. از این حد بخواهند بالاتر بروند، فقط با اجازهی آژانس حق دارند چنین کاری را بکنند. نمیتوانند رأسا غنیسازی سطح بالا کنند. این طوری نیست که کشورهای عضو ان پی تی بتوانند همین طوری دلبخواه تا هر مرزی که دلشان میخواهد غنیسازی کنند. تا مرز ۲۰ درصد البته آزاد است و همه کشورها مجازند این کار را بکنند، اگر مشکلات ایران را نداشته باشند. اما بیشتر از آن نه. یعنی ایران نمیتواند انبار بزرگ مواد غنیشده۹۰ درصدی برای خودش تولید کند که از امروز به فردا به سرعت بتواند آن را تبدیل کند. این کار را ایران تا وقتی که عضو ام پی تی است نمیتواند بکند.
ولی در همین مورد هم این گزارش توضیح داده که بعد از این که اورانیوم تا ۲۰ درصد غنی شد، دیگر غنیسازی آن تا ۹۰ درصد نه کار خیلی سختیست و نه زمان زیادی میبرد. آیا این درست است؟
این که میگویند کار خیلی سختی نیست، اصولاً غنیسازی در هیچ مرحلهای کار سخت و عجیب و غریبی نیست. منتهی باید توجه داشته باشیم که وقتی غنیسازی سه و نیم درصدی میکنیم، میتوانیم ۲۰ درصد هم غنیسازی کنیم و همان طور که دیدیم میتوانیم درجهی غنای اورانیوم را بالا ببریم. منتهی صحبت سر این است که با آن تکنولوژیای که ایران دارد، با آن ماشینهایی که مطمئناً نمیتوانند مرتب کار بکنند و مدام در کارشان نه صرفاً از لحاظ بیرونی، به لحاظ درونی هم اختلال ایجاد میشود، این کار چطور انجام خواهد شد. اینجا باید اشاره کرد که ایران کشوری با تکنولوژی خیلی پیشرفته نیست و تکنولوژی غنیسازیش هم تکنولوژییست که در واقع عاریت گرفته شده از پاکستان است. هنوز نسل سانتریفیوژهایش نسلهای خیلی قدیمیاند و یک چنین چیزی قاعدتاً بدون دردسر همین طوری کار نمیکند و پیش نمیرود.
به این دلایل این که بگوییم اگر ۲۰ درصد غنیسازی کرد، دیگر چیزی طول نمیکشد که برسد به ۹۰ درصد، محاسبه درستی نیست، بلکه باید سنجید ایران در ظرف این چندین سال که کار کرده، تازه توانسته ۶ هزار کیلوگرم اورانیوم سه و نیم درصدی تولید کند. شما حساب کنید چند سال است که روی ۲۰ درصدی کار میکند؟ ۳ـ ۲ سال است. منظورم این نیست که بهتر نشده، مسلماً الان سریعتر کار میکنند، هیچ تردیدی نیست. بالاخره هر کسی هر کاری که میکند، تجربه پیدا میکند و اصلاحش میکند و سرعتش را افزایش میدهد. اما این طور نیست که به ناگهان یک سرعت عجیب وغریب و بدون اختلال پیدا کند. از این لحاظ این گزارشهایی که آدم میشنود از آی اس آی اس و یکسری از این موسسههای آمریکایی هدفمند هستند. عمداً میخواهند یک چیزی را القاء کنند که انگار خیلی عجله در کار است. باید به جنبههای دیگرش هم بپردازیم.
مورد دیگری که در این گزارش به آن اشاره شده، این است که اگر ایران موفق شود اورانیوم غنیشده برای ساخت بمب را هم تولید کند، بازهم نمیتوان صددرصد گفت که دارد سلاح اتمی میسازد، مگر آن که دست به آزمایش انفجار اتمی بزند. بعد توصیهای که نویسندهاین گزارش کرده، گفته الان کاربردیترین استراتژی برای بازداشتن ایران از توانایی ساخت سلاح اتمی این است که جلوی انباشت مواد کافی برای انفجار اتمی در ایران گرفته شود. منظور چیست؟
منظور این است که چیزی از مواد تولیدشده در ایران نماند و از ایران خارج شود. این اندکی با استراتژی گروه ۱+۵ در تضاد است که تلویحاً قبول کردهاند که ایران میتواند به شرط شفافسازی غنیسازی ۵ درصدی کند. یعنی اگر ایران مجاز باشد که غنیسازی ۵ درصدی کند، طبیعتاً انبار آن را هم خواهد داشت. اگر چنین چیزی پذیرفته شود، باید طبیعتاً امکان انبارکردنش هم باشد. وقتی انبار کرد، همیشه این امکان هست که از آن استفادههای دیگر کند. از این لحاظ اندکی در تناقض است. البته الان که مذاکراتی بین ایران و گروه ۱+۵ در جریان هست، حائز اهمیت است که برای این که تنش از مذاکرات و از روابط کم شود، این بخش اورانیوم غنیشده ۲۰ درصدی از ایران خارج شود.
به نظر من این اقدامیست که میتواند خیلی هم به نفع مردم ایران باشد. به این ترتیب که با یک چنین چیزی تنش کم میشود و امکان توافق با جامعه جهانی و یا با غرب فراهم میشود، بدون این که ایران چیزی از دست داده باشد. اشکال کار در این است که همان طور که قبلاً هم گفتم رژیم جمهوری اسلامی به این ذخائر اورانیوم بهعنوان یک گنجینه استراتژیک نگاه میکند. گنجینه استراتژیک یعنی این که من ورای استفادهی اقتصادی، فکر کنم که تحت شرایط دیگر استفاده دیگرهم بخواهم بکنم. این البته گفته نمیشود ولی وقتی که این ذخائر بهعنوان ذخائر استراتژیک تلقی میشوند، معنایی که در آن نهفته این است که ما برنامهی دیگری هم با آن داریم.
ولی صرفنظر از این که نیت اصلی ایران چیست، آن چیزی که دولتمردان ایران به طور صریح میگویند این است که ما هیچ تضمین نداریم که بعد از این که این اورانیوم از خاک ایران خارج شد، هر موقع که لازم داشتیم به ما بدهند. یعنی تضمینی غرب به ایران نداده که این کار را بکند. در اصل استدلالشان این است.
غرب و گروه ۱+۵ بارها به ایران گفتهاند که شما این ذخائر ۲۰ درصدیتان را بدهید، ما برایتان میلههای سوخت ۲۰ درصدی برای راکتور پژوهشی تهران تهیه میکنیم. من فکر نمیکنم در این صحبت عدم صداقت باشد. از این لحاظ که اصولاً به غیر از دو کشور روسیه و آمریکا، هیچ کشوری خودش برای راکتورهای پژوهشیاش غنیسازی نمیکند. نه به این دلیل که نمیتوانند، بلکه چون مقرون به صرفه نیست. از این لحاظ به نظر من میشود گفت ایران موضوع غنیسازی ۲۰ درصدی را به بهانهی راکتور پژوهشی تهران سیاسی کرده است. الان دیگر فکر میکنم بشود ادعا کرد که با عمد هم این موضوع را سیاسی کرده که اندکی به غنیسازی سطح بالاتر نزدیکتر شود و یا این که یک ورق بهتری برای مذاکرات با غرب یا گروه ۱+۵ در دست داشته باشد.
وگرنه خود این اورانیوم ۲۰ درصدی بههیچ وجه مقرون به صرفه نیست که ایران خودش آن را تولید کند و قطعاً اگر ایران این موضوع را سیاسی نمیکرد، میتوانست از طریق متحدانش مثل روسیه این اورانیوم غنیشده را تهیه کند. تکرار میکنم که فقط روسیه و آمریکا اورانیوم را برای رآکتورهای پژوهشی غنیسازی میکنند. بقیه کارهایش را که بازگرداندنش به اکسید اورانیوم و ساختن میلههای سوخت است، خیلی کشورها خودشان انجام میدهند. اما عمل غنیسازی صرف نمیکند که خودشان بکنند.
البته در این مورد هم خیلی بحث شد، مذاکرات استانبول اصلاً محورش همین بحث بود ولی به توافقی نرسیدند و ایران استدلالش این بود که از غرب تضمین عملی نگرفته که بعد از خروج کامل ذخائر اورانیومش غرب اورانیوم مورد نیاز ایران را بدهد و اگر غرب یک طرفه این قرارداد را لغو کند، ایران بدون ذخائر اورانیوم باقی میماند. پس در هرحال شما الان بهترین راه را برای ایران این میدانید که این شرط را بپذیرد؟
من ادعای ایران را در استانبول قبول ندارم. باید توجه کنیم که آن توافق معاوضه سوخت درواقع فقط یک اقدام اعتماد برانگیز بود که به پیشنهاد آقای احمدینژاد صورت گرفت و روی آن هم توافق شد. منتهی وقتی آقای احمدینژاد برگشت ایران، پیشنهادش مورد مخالفت قرار گرفت و آن را پس گرفتند. در واقع آن اقدامی بود برای شروع مذاکرات جدی. اما وقتی صورت نگرفت، در واقع معنای مذاکرات را از بین برد. اگر اندکی بیشتر بگویم، به این ترتیب بود که موضوع اصلی ادامه غنیسازی ایران بود و نه این که اورانیوم ۲۰ درصدی را معاوضه میکنند یا نمیکنند.
آن موضوع معاوضه فقط بهانهای بود برای این که اندکی جلب اعتماد متقابل شود و اندکی به حفظ آبروی رژیم جمهوری اسلامی کمک کند. چون روی مسئلهی غنیسازی خیلی تبلیغ کرده، اینجا هم باید چیزی دستش بیآید که بگوید ما که اینهمه زحمت کشیدیم، کارمان به کجا رسیده. آقای احمدینژاد هم بعد از بازگشتاش به ایران در سخنرانیاش در مشهد گفت که تاکنون غربیها میخواستند به ما دیکته کنند و دستور دهند، حالا حاضر شدهاند با ما همکاری کنند که ما اورانیومی را که غنیکردهایم به آنها بدهیم و آنها به ما میلهی سوخت دهند. یعنی این بخش حفظ آبرو برای رژیم بود که متأسفانه آنها توافق نکردند. در هرحال این موضوع مرکزی نیست.
آنچه مهم است این است که غنیسازی ۲۰ درصدی اگر به لحاظ اقتصادی در نظرش بگیریم و نه بهعنوان ذخیره استراتژیک، تحت هیچ شرایطی به نفع ایران نیست. هیچ کدام از مصوبههای شورای امنیت و شورای حکام هم ممنوع نکرده که ایران اورانیوم برای راکتور پژوهشیاش را از بازار دنیا بگیرد. طبیعتاً از آمریکا نمیتوانست بگیرد، چون رابطه نداشتند. رابطهشان با آرژانتین هم خراب شده بود و از آنجا هم نمیتوانستند. ولی از کشور دوستشان روسیه که میتوانستند بگیرند اگر که به این شکل سیاسیاش نمیکردند.
این را هم بگویم که در واقع برنامه هستهای ایران ضرر اصلیاش متوجه مردم ایران است وگرنه غربیها بیخودی بر سر آن غلو میکند. راه تا ساختن بمبم اتم راه بسیار طولانیای برای ایران است. غیر از این که ایران باید غنیسازی بکند، بعدش باید بمباش را هم بسازد. بعد ادعای اینها این است که آن بمب را در پارچین آزمایش کردهاند. غیر از این حالا فرض بگیریم که بمب هم ساختند، برای پرتاب این بمب هم موشک لازم دارند. یعنی کل مسئله خیلی بیشتر از آنی طول خواهد کشید که در این گزارشها ادعا میشود. در صورتی که ایران اصلا تصمیم بگیرد که این کار را بکند.