ژاله شادیطلب . جامعهشناس
پس از چهار دهه از تصویب قانون اساسی کشور با تأکید بر ضرورت تحقق عدالت اجتماعی و تدوین و اجرای پنج برنامه توسعه پس از پیروزی انقلاب اسلامی، عدهای از نمایندگان مجلس و تعدادی از پژوهشگران غالبا مرد مراکز تحقیقاتی درباره این مسئله تردید دارند که وقتی گفته میشود عدالت اجتماعی، آیا این امر میتواند شامل زنان هم بشود یا نه؟ یا به عبارت روشنتر آیا زنان جزء اجتماع هستند که عدالت شامل آنها هم بشود؟ بنابراین اختلاف نظر بر سر کلمه برابری و عدالت یا تناسبات نیست؛ بلکه مسئله این است که آیا زنان حق دارند از عدالتی برخوردار شوند؟ یا اینکه این صاحبان نفوذ هستند که تشخیص میدهند که زنان کجا جزء اجتماع هستند و کجا نیستند. امیدوارم توانسته باشم عمق اختلاف نظر را بیان کنم. مسئله این است که آیا زنان انسانهایی هستند که از عدالت برخوردار شوند یا موجوداتی هستند که به تناسب وضعیتشان برای آنها تعیین و تعریف میشود که از چه حق و حقوقی میتوانند برخوردار شوند. شاید تکرار مکررات به نظر برسد؛ ولی این ذهنیت ناسالم که در متفکر و خلاقبودن زنان تردید میکند، مسئلهای جدی و بازگشت نه به ۴۰ سال پیش، بلکه به صدها سال پیش است. آنانی که چنین ذهنیتی دارند، باید از مادران، همسران و دخترانشان شرمنده باشند که آنها را جزء اجتماع تعریف نمیکنند تا از عدالت اجتماعی برخوردار شوند. گویا چند نفر از پژوهشگران یا صاحبان دیدگاههای خاص با ارائه مشاورههایی به نمایندگان محترم مجلس، این تصور را ایجاد کردهاند.
…که عدالت میان زنان و مردان در یک جامعه پدیده نامطلوبی است و از غرب به عاریت گرفته شده؛ اگرچه هرآنچه از غرب گرفته شده، بد و مذموم نیست و نگاهی به زندگی عادی همه ما، تعاملات میان فرهنگها و جوامع را در همه زمینهها بهخوبی این نکته را ثابت میکند؛ ولی آیا توصیهها و تأکیدات متون دینی اسلام بر عدالت را هم باید نادیده بگیریم؛ چون پای زنان در میان است؟!
از: شرق