آخرین سخنرانی اوباما خود در سازمان ملل
از میان رفتن استعمار و کمونیسم باعث شده که افراد بیشتری آزادی لازم برای انتخاب رهبران خود را داشته باشند. به رغم مناطقی که در آن مشکلاتی وجود دارد، واقعیت این است که تعداد نظامهای مردمسالار در سراسر دنیا در ۲۵ سال گذشته با افزایشی تقریبا دوبرابری مواجه شده است. / در جهانی که دوران امپراتوری را پشت سرگذاشته میبینیم که روسیه با تکیه بر زور به دنبال احیای شکوه از دست رفته خود است.
رئیس جمهوری ایالات متحده، روز سهشنبه ۲۰ سپتامبر ۲۰۱۶ آخرین سخنرانی خود در مجمع عمومی سازمان ملل به عنوان رئیس جمهور آمریکا را ایراد کرد. گزارههای زیر بخشهایی از سخنان اوست:
* از زمان جدیترین بحرانهای اقتصادی، ما توانستیم هماهنگی لازم را برای واکنشی مناسب به منظور جلوگیری از فاجعه بیشتر و بازگشت اقتصاد جهانی به مسیر رشد داشته باشیم. ما تروریستها را از اماکن امن خود بیرون رانده، نظام مقابله با اشاعه تسلیحات را تحکیم بخشیدهایم و مسأله هستهای ایران را با استفاده از دیپلماسی حل کردیم. ما روابط خود را با کوبا احیا نمودیم، به کلمبیا کمک کردیم و از روی کارآمدن دولتی دموکراتیک در میانمار استقبال نمودیم. کمکهای ما در این راستا است که به افراد برای تأمین غذا، مقابله با بیماری و توسعه یاری برسانیم.
* ما هرروزه سرخط خبرها را مشاهده میکنیم و میبینیم که در سراسر جهان پناهجویان از مناطق مورد مناقشه خارج میشوند، فسادهای مالی، کارگران و جوامع را رنج میدهد و در خاورمیانه مسائل مربوط به نظم و امنیت دچار مشکل است. گروههای تروریستی از شبکههای اجتماعی برای تسخیر اذهان جوانان ما استفاده میکنند و جوامع باز را به خطر انداخته و خشم و نفرت را نسبت به پناهجویان و مسلمانان بیگناه برمیانگیزند.
* با گذشت سالها از پایان جنگ سرد، جهان از بسیاری جهتها شاهد خشونت کمتری است اما جوامع ما سرشار از ناراحتی و بیثباتی هستند. به رغم پیشرفتهای بزرگی که حاصل شده، مردم به نهادها اعتماد کمتری دارند و از اینرو حکومت دشوارتر میشود و تنشها میان ملل به سرعت رخ میدهد.
* من معتقدم در شرایط کنونی همگی ما با یک انتخاب مواجه هستیم. ما میتوانیم این مسیر را انتخاب کنیم که به سمت مدل بهتری از همکاری و یکپارچگی حرکت کنیم یا به سمت جهانی برویم که شدیدا دچار تفرقه است و نهایتا به سمت مناقشه پیش میرود. در چنین جهانی مرزهای سنتی کشورها، قبیلهها، ادیان و نژادها برقرار است.
* جهان خیلی کوچک است و ما هم همگی به صورت تنگاتنگی به یکدیگر وصل هستیم. باید با هرگونه تبعیض، نژادپرستی، بنیادگرایی، و این اعتقاد که برخی اقوام بر دیگران برتری دارند مبارزه شود. جهانی که ما در آن زندگی میکنیم آنقدر کوچک هست که نتوانیم دور خود دیوار بسازیم.
* میخواهم به شما امروز این پیشنهاد را بدهم که ما باید به سمت جلو حرکت کنیم، نه به سمت عقب. معتقدم اصول بازار آزاد و حکومتهای مسئولیتپذیر و مفاهیم مربوط به دموکراسی، حقوق بشر و قوانین بین المللی هر اندازه که غیرکامل هم باشند باید به عنوان سنگبنای پیشرفت بشری در قرن کنونی لحاظ شوند. من این ادعا را نه براساس تئوری و ایدئولوژی بلکه بر اساس واقعیتها مطرح میکنم؛ واقعیتهایی که اغلب در شرایط کنونی به فراموشی سپرده میشود. نکته مهم این است که یکپارچگی اقتصادی وضعیت را برای میلیاردها تن بهتر کرده است. در ۲۵ سال گذشته تعداد افرادی که در فقر مفرط زندگی میکنند، از حدود ۴۰ درصد به ۱۰ درصد کاهش یافته است.
* از میان رفتن استعمار و کمونیسم باعث شده که افراد بیشتری آزادی لازم برای انتخاب رهبران خود را داشته باشند. به رغم مناطقی که در آن مشکلاتی وجود دارد، واقعیت این است که تعداد نظامهای مردمسالار در سراسر دنیا در ۲۵ سال گذشته با افزایشی تقریبا دوبرابری مواجه شده است. در نقاط دوردست دنیا، شهروندان خواستار احترام به شرافت تمامی افراد بدون توجه به جنس، نژاد، دین و غیره میشوند و بدین ترتیب افراد عادی راههای بیشتری برای ابراز عقاید خود دارند که این مسأله در عین حال باعث بالا رفتن انتظارات افراد از صاحبان قدرت شده است. در واقع، نظام بینالمللی ما تا اندازهای موفق بوده که میتوانیم این مساله را بدیهی تلقی کنیم که قدرتهای بزرگ دیگر وارد جنگهای جهانی نمیشوند و با پایان جنگ سرد سایه رقابت تسلیحات هستهای از میان رفته است. میدانهای نبرد در اروپا اکنون جای خود را به اتحادیهای مسالمتآمیز داده و کشورهایی نظیر چین و هند در مسیر توسعه قابل توجه گام برمیدارند.
* همه اینها را گفتم اما به دنبال نادیده گرفتن چالشهایی که با آن مواجه هستیم، نیستم. معتقدم که باید اذعان کنیم این موفقیتها باعث میشود اطمینان بیشتری به ادامه این مسیر داشته باشیم و اطمینان حاصل کنیم که نباید چیزهایی را که باعث این پیشرفت شده است، کنار بگذاریم اما لازم است متوجه باشیم که مسیر کنونی یکپارچگی جهانی، مستلزم اصلاح مسیر است.
* اغلب افرادی که از مزایای جهانیسازی بهره میبرند مساله نابرابریها را در میان ملل مختلف نادیده گرفتهاند و توجهی به هویتهای قومی و قبیلهای نداشتهاند و در عین حال نهادهای بینالمللی را بدون توجه رها کردهاند تا به چالشهای فراملی رسیدگی کنند. همزمان با این که چنین مشکلاتی نادیده گرفته میشوند، رویکرد متفاوتی از جهانبینی در کشورهای فقیر و غنی رخ نموده و این رویکرد همان افراطگرایی مذهبی، سیاستهای قومی و قبیلهای، ناسیونالیسم تهاجمی و پوپولیسم است که در جناحهای چپ و راست افراطی دیده میشود.
* جهانی که یک درصد انسانها ۹۹ درصد ثروت را در اختیار داشته باشند هرگز باثبات نخواهد بود. کشورهایی که اقتصادی قدرتمند دارند باید برای پر کردن شکاف بین کشورهای فقیر و غنی در سراسر جهان، تلاش بیشتری به خرج دهند.
* ما نمیتوانیم این رویکردها را نادیده بگیریم. این رویکردها قدرتمند هستند. این رویکردها نشاندهنده نارضایتی در میان بسیاری از شهروندان هستند. فکر نمیکنم چنین رویکردهایی امنیت یا آبادانی در بلندمدت به بار آورند اما اطمینان دارم که این رویکردها اساسا از توجه به بشریت بازماندهاند. علاوه بر این اعتقاد دارم با گسترش فناوریها به ویژه در حوزه ارتباطات، اقتصاد جهانی در مسیری است که افرادی که خلاف این جهت حرکت میکنند، نهایتا شکست میخورند. امروز کشوری که دور خود دیوار میکشد، درواقع تنها خودش را زندانی میکند. بنابراین پاسخ لازم صرفا رد یکپارچگی بینالمللی نیست بلکه ما باید در کنار یکدیگر از بهره بردن از مزیتهای چنین اتحادی اطمینان حاصل کنیم.
* ما نیازمند مدلهایی برای بازار جهانی هستیم. مدلهایی که همهشمول و پایدار باشند. به طور مشابه ما نیازمند مدلهایی مسئولیتپذیر و همهجانبه برای حکومتداری هستیم. من متوجه این مسأله هستم که تمامی کشورها نباید از یک مدل حکومتی تبعیت کنند.
* من فکر نمیکنم که آمریکا باید نظام حکومتی خود را به سایر کشورها تحمیل کند اما به نظر میرسد در حال حاضر رقابتی میان حکومتهای لیبرال و خودکامه وجود دارد و من میخواهم همه متوجه باشند که در این رقابت من بیطرف نیستم. من به نظام سیاسی لیبرال اعتقاد دارم؛ نظامی که نه تنها از طریق انتخابات و نمایندگی ایجاد میشود بلکه به حقوق بشر و آزادیهای مدنی احترام میگذارد و نظام قضایی مستقل و حکمرانی قانون از اصول آن است.
* میدانم که برخی کشورها که اکنون متوجه قدرت بازار آزاد شدهاند همچنان مدل جامعه باز را رد میکنند. معتقدم مسیر واقعی دموکراسی همچنان مسیر بهتری است و در قرن ۲۱ اقتصادها تنها تا جای مشخصی شکوفا میشوند و پس از آن باید خود را در معرض قرار دهند.
* ما شاهد چنین رویکردهایی در بسیاری از مناطق خاورمیانه هستیم. بخش عمدهای از مشکلاتی که باعث از میان رفتن نظام شده به این خاطر تشدید گردیده که رهبران نه به خاطر سیاستها و برنامههایشان بلکه از طریق پیگرد جناح مخالف سیاسی خود به دنبال کسب مشروعیت بودهاند و در این راستا به اقداماتی همچون تخریب گرایشهای دینی دست زدهاند. بدین ترتیب جناحهای مخالف در سالهای گذشته به جایی رسیدهاند که به جنگهای داخلی نظیر سوریه، کمک میکنند و به گروههایی همچون داعش میپیوندند. تفکر فرقهگرایی و افراطگرایی و خونریزی چیزی نیست که بتوان به سرعت روند پیشرفت آن را وارونه کرد.
* اگر صادقانه بگوییم، متوجه هستیم که هیچ نیروی خارجی نمیتواند جوامع دینی مختلف را در بلندمدت مجبور به همزیستی کند اما من معتقدم لازم است درباره ماهیت این مناقشات صادق باشیم و جامعه بینالمللی باید در این راستا با جناحهای مختلف تعامل داشته باشد نه این که درصدد تخریب آنها برآید. در این میان عنصری نظامی نیز وجود دارد. این بدین معناست که متحد بودن برای از میان بردن شبکههایی نظیر داعش که هیچ احترامی برای بشریت قائل نیست، امری ضروری است. این بدین معناست که در کشورهایی نظیر سوریه که هیچ پیروزی نظامی نهایی وجود ندارد ما باید از طریق دیپلماسی به دنبال پایان دادن به خشونت ها و امدادرسانی به افراد نیازمند و حمایت از افرادی باشیم که به دنبال سازش سیاسی هستند.
* توافق هستهای با ایران امنیت سراسر جهان را تأمین کرد. این دستاوردها بدون همکاری همه امکانپذیر نبود. باید این همکاریها ادامه یابد تا مطمئن شویم منافع حاصل از این همگرایی، همه مردم جهان را شامل خواهد شد. وی با اشاره به توافق جامع اتمی سال گذشته با ایران گفت، وقتی تهران موافقت کرد فعالیتهای هستهای خود را محدود کند، جامعه جهانی هم پذیرفت که امکان تعامل آن کشور را با دنیا فراهم کند.
* وقتی ایران میپذیرد که با جهان همکاری کند، این باعث امنیت سراسر جهان میشود و برعکس وقتی کره شمالی حاضر به همکاری با دنیا نیست، همه در احساس ناامنی شریک هستند. این اظهارات کمتر از دو هفته پس از پنجمین آزمایش هستهای کره شمالی بیان میشود که انتقادات تند آمریکا و جهان را در پی داشت.
* اگر فلسطینیها از اظهاراتی که تحریککننده خشونت است دست بکشند و مشروعیت اسرائیل را بپذیرند و اسرائیل نیز بفهمد که نمیتواند تا ابد سرزمین فلسطینیان را اشغال کند و به شهرکسازی در آن ادامه بدهد؛ این برای هر دو طرف بهتر خواهد بود.
* در خاور میانه شاهد درگیریها و ناآرامیهای متعددی بودیم، چون رهبران برخی کشورها به دنبال مشروعیت بخشیدن به قدرت خود هستند، اما نه از طریق دموکراسی، بلکه با تحت فشار گذاشتن، سرکوب و حذف منتقدان و مخالفان خود.
* همه ما باید هم اکنون که اینجا در مجمع عمومی جمع هستیم به بحران پناهجویان رسیدگی کنیم و با آنها همدردی داشته باشیم و به این فکر کنیم که هر کسی از ما میتوانست جای این آوارگان باشد و باید هماکنون تصمیم درست بگیریم، حتی اگر سیاست این کار را دشوار کند.
* در جهانی که دوران امپراتوری را پشت سرگذاشته میبینیم که روسیه با تکیه بر زور به دنبال احیای شکوه از دست رفته خود است. دخالت کرملین در امور همسایگان خود موجب کاهش احترام به آن کشور و تضعیف موقعیت روسیه در عرصه جهانی میشود.
* اگر مسکو به مداخله خود در امور کشورها ادامه دهد ممکن است در داخل محبوبیت ایجاد شود و برای مدتی روحیات ناسیونالیستی مورد توجه قرار گیرد اما در بلندمدت خود را تضعیف نموده و مرزهایش را ناامنتر خواهد کرد.
* در دریای چین جنوبی حل مسالمتآمیز مناقشات مطابق با قانون، راههایی درست برای ایجاد ثبات خواهد بود که از نظامیسازی بهتر است. ما همگی در این نظام بینالمللی سهم داریم و چنین نظامی از ما میخواهد که در موفقیت نهادهایی که به آن تعلق داریم سرمایهگذاری کنیم.
منابع: ایسنا، رادیو فردا، آناتولی
از: ایران امروز