ما طردشدگانی هستیم که از کشور خود هیچ سهمی نداریم؛ نامه مشترک علی پژگل و نوراحمد حسن زهی

یکشنبه, 21ام خرداد, 1396
اندازه قلم متن

علی پژگل و نور احمد حسن زهی، دو زندانی سیاسی که دوران محکومیت بلند مدت خود را بصورت تبعیدی در زندان اردبیل سپری می کنند در نامه ای سرگشاده تحت عنوان “جامعه اهل سنت ایران را دریابید” خطاب به نماینده عالی اتحادیه اروپا در سیاست خارجی از تبعیض های مذهبی علیه شهروندان اهل تسنن ایران و نقض حقوق شهروندی آنها گفته اند. این دو زندانی در این نامه خواستار توجه جدی تر به حقوق شهروندان سنی مذهب ایران شده اند.

متن کامل نامه علی پژگل و نور احمد حسن زهی به فدریکا موگرینی را بصورت کامل به نقل از هرانا در ادامه بخوانید:

خانم فدریکا موگرینی، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا با عرض سلام
احتراما به استحضار می رسانم اینجانبان علی پژگل (فرزند صالح ۳۵ ساله اهل شهرستان بندرخمیر واقع در شهرستان هرمزگان هستم که در سن ۱۹ سالگی توسط وزارت اطلاعات دستگیر و پس از تفهیم اتهامات غیرواقعی و حکم قضایی ناجوانمردانه من را به ۱۶ سال زندان و تبعید به زندان اردبیل محکوم کردند.) و نوراحمد حسن زهی (فرزند نورمحمد که در سن ۲۴ سالگی مورخ ۱۳۸۹/۱۲/۲۴دستگیر و با اتهام اقدام علیه امنیت کشور، تبلیغ علیه نظام به ۲۶ سال حبس تعزیری و تبعید به خلخال محکوم شده ام و پس از سه سال تحمل حبس در زندان خلخال به زندان مرکزی اردبیل منتقل شدم).

اکنون محکومیت ما دور از خانه و خانواده می گذرد. اسارتی مملو از درد و تحقیر که بخاطر اعتقادات دینی مان متحمل می شویم. تحقیری به نام تبعیضات قانون که تمامی زندانیان اهل سنت را آزار می دهد. اما سخنمان در مورد خودمان و تنها زندانیان رنج دیده نیست، چرا که ما شاخه های قطع شده در مقابل انبوه درختان بریده شده چیزی به حساب نمی آییم. هرچند حرف ما درباره ی تمام اهل سنت ایران است. چرا که این قشر مظلوم دیگر تاب و توان تحمل این همه تحقیر و سرکوب را ندارند. ما به امید گذشت زمان و بهتر شدن اوضاع، سالها طعم تلخ ذلت را چشیده ایم. اما انگار هرچه زمان بیشتری سپری می شود، سرکوب ها پیچیده تر می گردند.

روزنامه ها و مجلات مورد حمایت رژیم لحظه ای دست از تخریب فکری اهل سنت نمی کشد. در کتب درسی علنا، اعتقادات تندروانه و خشن به امامان اهل سنت نسبت داده می شود و باعث تفرقه افکنی بین ملت و دشمنی با این اقلیت مذهبی شده است. تلویزیون مملو از فیلم های مسموم و دروغین است که برای تاثیر بر کودکان بدترین دروغ ها را تبلیع میکند. فیلمی به نام مختارنامه که به عینه شخصیت منفی منفور را یک اهل سنت به نمایش می گذارد.

هنگامی که این فیلم همه ساله در تلویزیون پخش و تکرار می گردد، جمعیت میلیونی اهل سنت ایران عرق شرم بر پیشنانیشان جاری می گردد، این چه دروغ و خیانتی است که به ما نسبت می دهند. این گزافی گویی ها درحالیست که اهل سنت هیچ بهره ای از روزنامه و شبکه های تلویزیونی ندارند تا از حق خود دفاع کنند. بطوریکه به هیچ وجه یک مسلمان اهل سنت در پست دولتی قرار نمی دهند.

جمعیت بزرگ اهل سنت تهران و عمده مراکز پرجمعیت ایران از داشتن مسجد محروم هستند و بالاجبار در خانه هایی که به اجاره گرفته اند نماز می خوانند و هربار که برای حل این معضل تلاش کردند به درهای بسته برخوردند.

عده ی زیادی از مردم سیستان وبلوچستان از حق شهروندی خیلی ساده مانند داشتن شناسنامه محروم اند؛ تنها در شهر زاهدان چندین هزار بلوچ بدون شناسنامه وجود دارد که حتی بعضا از کشور اخراج می شوند. این در صورتی است که قبرهای آبا و اجدادشان در زاهدان است و این دلالت می کند که این مظلومان ایرانی الاصل هستند و تنها به جرم اینکه مذهبشان، مذهب رسمی رژیم ایران نیست، شناسنامه برایشان صادر نمی شود و اینگونه بی رحمانه به کشور بیگانه تبعید می شوند.
مناطق حاشیه نشین ایران با وجود دارا بودن غنی ترین معادن گازی و چاه های نفتی، از محروم ترین و فقیرترین مناطق کشور است که این نشان دهنده سیاست خصمانه نظام نسبت به این مسله است.

مدارس سنتی هیچ نوع استقلالی از خود ندارند و با برنامه ای که رژیم به آنها می دهد، پیش می رود. اگر علما و دانشمندان اهل سنت مطابق خواسته رژیم عمل نکنند،با تهدید و زندان و حتی اعدام و ترور مواجه می شوند. ترورهایی مانند حادثه رانندگی مشکوک محمد ضیایی و نعمت الله سئو زاهدانی و ترورهای علنی مانند علی دهواری که با ضرب سی گلوله وسط خیابان صورت گرفت و این ترور بعد از تهدید یکی از آخوندها به نام آیت الله قزوینی انجام شد. این ظالمان مسجد که محل اقامت عبادت و صلح و دوستی است هم رحم نکردند و این مسجد را شبانه تخریب کردند و مسجد عظیم آباد روستایی در زابل در سیستان و بلوچستان به دست بسیجی های تندرو با خاک یکسان گشت. بسیجی هایی که منبع تفکر و اعتقاداتشان، افکار تندروانه رژیم است.

چه بسیار مساجدی که ویران شدند و چه بسیار دلهایی که شکستند، اینها حتی به نمازخانه ها هم رحم نمی کنند و به راحتی درش را تخته می کنند. نمونه اش نمازخانه اهل سنت در یافت آباد تهران است که به تازگی پلمپ شد. مسولان دولتی با بی شرمی و بدون دلیل این نمازخانه را پلمپ کردند و هیچ احدی حق اعتراص ندارد.

در طول این ۳۸ سال، اهل سنت زخم های زیادی برداشت کرده که هیچ واژه ای قدرت و توان بیان رسای این مظلمومیت را ندارد. ما کسانی هستیم که به گونه ای سازمان یافته در سرزمین مادری خود مانند بیگانگان خون خوار معرفی شده ایم. ما طردشدگانی هستیم که از کشور خود هیچ سهمی نداریم.

سرکار خانم فدریکا موگرینی، حرف ما مظلومیت خودمان یا صد نفر و هزار نفر نیست،کلام ما ظلم علیه چند میلیون انسان بی گناه است که تنها بخاطر اختلاف فکر و مذهب اینگونه مورد بی حرمتی قرار گرفته است. درخواست ما از آن مقام که امکان تلاش برای مجاب کردن رژیم به تغییر در برخی از رویه های خود را دارد این است که اقلیت مظلوم اهل سنت ایران را دریابید و فریاد این مظلومان را بی پاسخ نگذارید، هرچند که توکل و فریادخواهی ما فقط از الله است.

باتشکر فراوران و سپاس بی اندازه
زندانیان سیاسی علی پژگل و نوراحمد حسن زهی در زندان مرکزی اردبیل

علی پژگل فرزند صالح، اهل و ساکن شهرستان بندرخمیر در استان هرمزگان، با اتهامات “عبور غیرمجاز از مرز، تبلیغ علیه نظام، پخش و تکثیر سی دی های علما و سخنرانان اهل سنت و عضویت در گروه جندالله” در تاریخ ۲۳ آذرماه ۱۳۸۹ توسط ماموران اداره اطلاعات دستگیر و در دادگاه عمومی و انقلاب زاهدان به ۱۶ سال تبعید در زندان خلخال و یکسال حبس تعزیری محکوم شد.

یک منبع نزدیک به آقای پژگل درباره اتهامات ثبت شده در پرونده این زندانی سیاسی به گزارشگر هرانا گفت: “علی درحالی با این اتهامات دستگیر و دادگاهی شد که تنها به پخش و تکثیر سخنرانی های علمای برجسته اهل سنت مشغول بود و هیچکدام از اتهامات دیگر را نپذیرفت. این علمای اهل سنت هم ساکن ایران می باشند که پخش سخنرانی هایشان نمی تواند جرم محسوب شود.”

نور احمد حسن زهی فرزند نور محمد متولد ۱۳۶۵، متأهل، که در تاریخ ۲۳ اسفند ۱۳۸۹ توسط نیروهای وزارت اطلاعات در شهر زاهدان دستگیر به ۲۶ ساله حبس تعزیری و تبعید به زندان خلخال محکوم شد، بعد از سه سال حبس در زندان خلخال به زندان مرکزی اردبیل منتقل شد. این زندانی از زمان بازداشت به مدت ۹ ماه در سلول انفرادی اداره اطلاعات نگهداری و تحت شکنجه های جسمی و روحی متعدد و بازجویی قرار گرفت.

هنگام دستگیری آقای حسن زهی، خانواده وی شامل همسر، فرزند معلول ۶ ساله و برادر ۱۲ ساله اش نیز بازداشت و در اداره اطلاعات چندین ساعت مورد “بازجویی و تهدید” قرار گرفتند. به گفته نزدیکان این خانواده، در اثر این بازداشت همسر نوراحمد حسن زهی دچار مشکلات روحی شده که علیرغم گذشت ۶ سال هنوز اثرات آن وجود دارد، وضعیت فرزند معلولش بدتر و برادرش دچار افسردگی و ترک تحصیل شد.


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.