حجاب فرهنگ است یا قانون

جمعه, 26ام خرداد, 1396
اندازه قلم متن

گفت‌وگو با لیلا نقدی‌پری
بخش اول
محمد تنگستانی

آثار ۱۴ زن سینماگر ایرانی، از یکم تا پنجم ژوئن (یازدهم تا پانزدهم خرداد ماه) در برلین به نمایش گذاشته شد . این فستیوال باحمایت مالی وزارت امور خارجه آلمان و با همکاری خانه سینما، انجمن مستندسازان و وزارت امور خارجه ایران برگزار شده بود. زنان در سینمای ایران در دهه‌های گذشته با مشکلات متعددی مانند حجاب اجباری و محدودیت‌های اجتماعی و دولتی برای ساخت و یا بازی در فیلم‌های سینمایی رودررو بوده‌اند.

به دلیل وجود سانسور، نبود سینمای مستقل و سلطه تفکرات اسلامی و ایدئولوژیک در ایران سینماگران برای خلق فضاهای عاشقانه، جنسی و غیره مجبورند از ایهام و یا استعاره‌های خاص و گاه تکراری استفاده کنند. برخی وجود سانسور را سبب خلاقیت در ادبیات و سینمای ایران می‌دانند و عده‌ای دیگر براین باورند که سانسور سبب ازبین رفتن خلاقیت در هنر است. ما در ایران‌وایر با سانسور هر نوع فکر و باوری در جامعه و هنر مخالفیم. اما در انتقال نظرات و تفکرات هنرمندان و نویسندگان بی‌طرف هستیم درنتیجه موافقت و مخالفت اهالی هنر با سانسور را بدون دخل و تصرفی برای شما تهیه و منتشر می‌کنیم. این انتشارِ بدون دخالت علاوه بر احترام به آزادی فکر و نظر هنرمندان، در آینده به بخشی از تاریخ هنرِ ایران بدل خواهد شد. هدف برگزارکنندگان فستیوال «زنان، نیمه پنهان سینمای ایران» بررسی نقش زن در سینما، پرداختن به کارگردان‌های زن در سینمای ایران و مشکلات فرهنگی و سیاسی این هنرمندان بود.
ما در ایران‌وایر به بهانه آن رویداد پنج روزه، ویژه‌نامه «زنان نیمه پنهان سینما» را تهیه کرده‌ایم. در این ویژه‌نامه در حوزه‌های حجاب اجباری، مشکلات اجتماعی و فرهنگی در ساخت فیلم برای کارگردان‌های زن و سانسور و خودسانسوری با برخی از کارگردان‌های شرکت‌کننده در آن فستیوال گفت‌وگوهایی داشته‌ایم.

از فیلم‌هایی که در این رویداد هنری شرکت کرده‌ بودند می‌توان به فیلم سینمایی «روزمبادا» ساخته فائزه عزیزخانی، فیلم سینمایی «چند روز بعد» به کارگردانی نیکی کریمی، فیلم سینمایی «ناهید» ساخته آیدا پناهنده و سه فیلم از تهمینه میلانی اشاره کرد.

در پنجمین بخش از این ویژه‌نامه گفت‌وگوی ایران‌وایر با لیلا نقدی‌پری را می‌خوانید. خانم نقدی‌پری طراح صحنه ولباس است. چهل و سه‌ سال سن دارد و طراحى صحنه و لباس فیلم‌هایی مانند «پرویز»، «والدراما»، «پریدن از ارتقاع کم» و « یک شهروند کاملا معمولی» را برعهده داشته است. خانم نقدی‌پری در تعریف خود‌سانسوری می‌گوید:

ـ خودسانسوری یعنی موضوعاتی که فرد به آنها باور ندارد اما به خاطر عدم پذیرش عرف و اجتماع به آن موضوع و یا موارد اهمیت می‌د‌هد. مثلا زنی دوست دارد یک واژه را استفاده کند اما به آن خاطر که جامعه آن واژه را برای یک خانم نمی‌پسندد از آن واژه استفاده نمی‌کند و یا برفرض من دوست دارم لباسی را بپوشم، اما به این خاطر که اخلاق عمومی جامعه، پوشیدن آن لباس را برای یک زن درست نمی‌داند، من از پوشیدن آن لباس امتناع می‌کنم. در کل می‌شود گفت که خودسانسوری یعنی چیزهایی که فرد به آنها باور یا میل دارد اما به خاطر شخص و یا اخلاق عمومی جامعه به میل و باور خود پشت می‌کند.

خودسانسوری را یک بداخلاقی فرهنگی تعریف می‌کنید یا محافظه‌کاری؟

ـ برای من محافظه‌کاری و کاملا فردی است. خیلی وقت‌ها دوست دارم کاری را انجام بدهم و اخلاق جامعه برایم اهمیت چندانی ندارد اما به خاطر محافظه‌کاری انجام نمی‌دهم. شخصا خیلی‌ وقت‌ها دوست دارم تابو شکنی کنم اما با خودم فکر می‌کنم که خوب حالا اگر انجام بدهم همسرم، خانواده‌ و اطرافیانم چه می‌شوند؟. قرارداد‌های اجتماعی دست و پایم را می‌بندند و مانع از تابو شکنی می‌شوند. این مراعات کردن بدون تردید به دلیل محافظه‌کاری است.

پیش‌فرض ما این است که جامعه ایران جامعه‌ای خودسانسور است. گمان می‌کنید که این خودسانسوری ریشه در فرهنگ ایران دارد یا تاریخ و اتفاقات سیاسی؟

ـ هیچ دولتی نمی‌تواند ذات مردم یک کشور را عوض کند. تمام کنش‌های فکری و فعلی ما به واسطه فرهنگ اجتماعی و تاریخی جامعه ماست، که شکل می‌گیرد. قطعا ما دنبال کننده سنت‌های گذشته هستیم، شاید با گذشت زمان آن سنت‌ها را به روز کرده باشیم اما بدون تردید ریشه‌های سنتی را حفظ و نگهداری کرده‌ایم چرا که یک جامعه با توجه به هویت ملی و تاریخی خود پایدار خواهد ماند. خودسانسوری از بچگی با ما رشد کرده است. ممکن است من در کشوری به دنیا آمده باشم که عمومیت فکری آن کشور ارتباط چندانی با آن دولت نداشته باشد. من بدون تردید تربیت‌ شده فرهنگی هستم که هویت ملی من را شکل داده است.

برخی از هنرمندان به اشتباه بر این باورند که سانسور سبب خلاقیت در هنرمند می‌شود. شما هم به این گفته باور دارید؟

ـ نه به این گفته باور دارم و نه این را می‌پذیرم. وقتی هنرمندی دچار سانسور می‌شود مجبور است یک سری کارها را انجام بدهد که در اندیشه و دلش آن را باور ندارد و فقط به راه‌حل‌هایی برای فرار از سانسور فکر می‌کند در نتیجه آزادی عمل از هنرمند سلب می‌شود. یک نقاش به عنوان مثال می‌خواهد فیگور یک زن را بکشد و یا شاعر در شعرش می‌خواهد از کلماتى استفاده کند و بعد مجبور می‌شود به دلیل سانسور واژه‌ و یا تصویری دیگر جایگزین کند. چطور یک نقاش می‌تواند فیگور یک زن را به شکلی سانسور شده عرضه کند و بعد بگوید خوب من خلاقیت داشته‌ام. سانسور سبب می‌شود واقعیت‌های فکری یک هنرمند خلق و عرضه نشود.

یکی از مشکلات سینمای ایران حجاب اجباری زنان و عدم باورپذیری مخاطب است. «کیانوش عیاری» کارگردان نامدار سینمای ایران مدتی پیش، بعد از لغو پروانه اکران فیلم «کاناپه» گفت: به نشانه اعتراض، نسبت به حجاب اجباری بازیگران زن، دیگر فیلمی نخواهم ساخت. شما به عنوان یک زن در جامعه ایران و بعد به عنوان یکی از اعضای بدنه سینمای ایران، در راستای حمایت از هم‌صنفی خود چه واکنشی داشته‌اید؟

ـ برای من که از شش سالگی در مدرسه طبق قانون مجبور شده‌ام روسری سر کنم و با روسری بزرگ شده‌ام حجاب عادت است. برای نسل، من هرچند هم که به آن اعتقاد نداشته باشیم، حجاب بخشى از فرهنگ وطراحى لباس ماست. مگر زنان کرد و ترک و لر و بلوچ و عرب ما را کسى مجبور به پوشیدن روسرى یا لباس بلند کرده بود. این فرهنگِ پوشش ماست مثل هر کشور دیگرى.

اما در مورد آقای عیاری، به این دلیل که ما عادت کرده‌ایم به دیدن فیلم هایى که زنان و دختران در محیط خانه حجاب دارند، کمى اظهار نظر سخت است. خوب من طراح لباس هستم، در اغلب فیلم‌ها هنگام طراحی دارم به این فکر می‌کنم که چگونه از حجاب استفاده کنم که لطمه‌ای به باورپذیری مخاطب نزنم در عین حال بازیگر حجاب هم داشته باشد.آقای عیاری بعد از چند دهه فیلم ساختن در همین فضا با همین محدودیت‌ها و رعایت همه اصول حالا به فکر این افتاده‌اند که به باورپذیری مخاطب احترام بگذارند و تن به حجاب و روسرى شخصیت‌های فیلم‌هایشان ندهند. خوب من واقعا نمی‌دانم باید حمایت‌شان بکنم یا نه. اگر که این فیلم اجازه اکران داشته باشد خوب همه خوشحال می‌شویم اما اینکه من به عنوان یکی از عوامل سینما که موضوع باورپذیری و حجاب زنان رابطه مستقیم با حرفه من دارد، واقعا نمی‌دانم باید چه‌کار کرد. ما بچه‌هایى هستیم که در جمهوری اسلای بزرگ شده ایم و به یک سرى مسائل و البته دیدنشان عادت کرده ایم. خب این بسیار عجیب است که ناگهان یک اتفاق تازه بیفتد. من البته به یاد دارم سریالى را که سال‌ها پیش در تلویزیون پخش می‌شد و بازیگران کلاه گیس داشتند. فکر کنم سریالى در مورد خاندان پهلوى بود. البته چون سال‌ها گذشته دقیقا یادم نیست اما براى پخش آن کسى هم ناراحت نشد.
از: ایران وایر


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.