توانا- «ماجرای خودسوزی هما دارابی را در تجریش، به عنوان اعتراض به رفتار وحشیانهی جمهوری اسلامی با زنان که پیشتر شنیده بودم دیروز در Guardian خواندم. شرحی ساده، کوتاه و خشک ولی کاردی در زخم.»
این شرح کوتاه، بخشی از روزنوشت ِ شاهرخ مسکوب، نویسندهی ایرانی است که در کتاب ِ «روزها در راه» آمده است و بر بالای آن تاریخ روز ششم ِ جولای سال ۱۹۹۴ دارد. هما دارابی، متخصص پزشکی کودکان و روانپزشک ایرانی در اعتراض به حجاب اجباری در میدان تجریش تهران اقدام به خودسوزی کرد. هما دارابی عضو حزب ملت ایران بود که به همراه پروانهی فروهر سازمان ِ زنان جبههی ملی را تشکیل داده بود و در کنگرهی اول جبههی ملی در بهمنماه ۱۳۴۱ شرکت و سخنرانی کرده بود. پنج سال پس از تاریخ خودسوزی هما دارابی یعنی در سال ۱۳۷۷پروانه اسکندری-فروهر- به همراه همسرش داریوش فروهر توسط ماموران اطلاعات جمهوری اسلامی در منزل مسکونی خود در تهران سلاخی شد و کشته شد. هما دارابی در بیستوششم دیماه ۱۳۱۸در تهران به دنیا آمد. دارابی پس از ورود به دانشگاه، به حزب ملت ایران پیوست. او در زمان شاه از فعالان سیاسی مخالف شاه محسوب میشد. دارابی در سال ۱۳۳۸ با منوچهر کیهانی که او نیز از فعالان سیاسی بود ازدواج کرد و صاحب دو دختر به نامهای آناهیتا و سالومه شد. هما دارابی و پروانهی فروهر نخستین زنانی بودند که سازمان زنان جبهه ملی را تشکیل دادند و در کنگرهی اول جبهه ملی ایران در سال ۱۳۴۱ شرکت جستند. او مدرک روانشناسی خود را در کشور آمریکا دریافت کرد و مدتها در ایالتهای نیوجرسی، نیویورک و کالیفرنیا طباطبت کرده بود. دارابی در سال ۱۳۵۳ به ایران بازگشت و به عنوان استاد دانشگاه به تدریس پرداخت. هما دارابی پس از انقلاب اسلامی به دلیل بدحجابی از دانشگاه اخراج و پس از آن مطب او نیز تعطیل شد. دارابی در دوم اسفندماه سال ۱۳۷۲ در اعتراض به حجاب اجباری خود را به آتش کشید.
پروانه فروهر در مورد شخصیت هما دارابی چنین میگوید: «به چشم او انسان برازنده کسی است که مسئول باشد. مسئول در برابر خود و در برابر همهی دلواپسیهایی که در این میهن رنجور است. رسالت برابری زن و مرد را که مبتنی بر یک ساخت ذاتی عام ومستقل از جنسیت است را باور داشت و جز خیز گرفتن به سوی آینده ای باز و آزاد و سالم توجیه دیگری برای هستی نمیشناخت… در مورد زنان باورهای خاص داشت ، باور داشت که زن برای آن به وجود آمده تا به عنوان موجودی انسانی سرنوشت بشری خویش را کامل سازد و توقف زنان برای او موضوعی بس دردناک بود و سرانجام به این نتیجه دست یافت که اگر زنان میخواهند زندگیشان دگرگون شود باید خود کاری کنند. نباید چشم به راه آینده بمانند ، باید بیدرنگ دست به کار شوند و وضع خود را زیر و رو سازند. این وجدان ، این خودآگاه، بیگمان در برابر قدرت هوشربای دستیابی به یک همبود انسانی، هر چه حساستر میشد، اما از سوی دیگر نیاز به شناختن هر چه بیشتر جهان، به طرز تفضیلیتر ، دقیقتر و زندهتر از گذرگاه برخورد واقعی با همنوعان احساس میشد.
با چنین احساسی است که تا شور زندگی در او جریان دارد از آموختن و افزودن در گسترهی دانش خویش باز نمیایستد، راه میجوید، راه مینماید، پیکار میکند، از بامداد تا شامگاه که سر بر بستر مینهد، در تلاش است، هیچ کجا تسلیم نشود. هم پای کودکی که نبودها و کمبودها و تبعیضها و نا ایمنی روانش را پریشیده، از جان و دل میتپد، میگرید، می نویسد ولی سرانجام درد را در جای دیگر مییابد.تا رابطههای اجتماعی سامان نیابد، تا انسان در جایگاه واقعی خود قرار نگیرد ، تا حرمت نداشته باشد، تا حد و مرزش رعایت نگردد، تا احساس برابری و همبود انسانی نداشته باشد، از این همه تنگنا به در نخواهد شد.»
هما دارابی در دوم اسفندماه ۱۳۷۲در یکی از میادین مرکزی شهر تهران در اعتراض به اختناق حاکم بر کشور، خصوصا وضعیت نامناسب زنان در ایران و همینطور اعتراض به حجاب اجباری خود را به آتش کشید تا صدای اعتراضی باشد به بیدادی که بر زنان ایران میرود. پزشکان تلاش بسیار کردند تا جان او را نجات دهند اما سودی نبخشید و بامداد سوم اسفندماه دیده از جهان فروبست. پروین دارابی خواهر هما دارابی نیز فعال اجتماعی و نویسندهی ایرانی- آمریکایی است که در مورد حقوق زنان فعالیت داشته است. او تحصیلکردهی رشتهی مهندسی در دانشگاه ایالتی کالیفرنیا در نورتریج، دانشگاه کالیفرنیای جنوبی است. پس از خودسوزی خواهر، پروین دارابی به پیگیری وضعیت حقوق بشر همت گماشت. او در سال ۱۹۹۹ با همراهی رومین تامسون اقدام به نوشتن کتابی با نام «خشم علیه حجاب: زندگی و مرگ شجاعانهی یک مخالف اسلام» نمود.