حسین باستانی
بی بی سی
بازی دیروز تیم های فوتبال ایران و سوریه، موضوع ورود زنان ایرانی به استادیوم های فوتبال را به میزانی در سطح افکار عمومی برجسته کرد که کم سابقه -و در ابعادی بی سابقه- بود.
ممنوعیت ورود زنان ایران به ورزشگاه ها، البته موضوع جدیدی نبود. اعتراض به این ممنوعیت هم، تازگی نداشت. اما مسابقه دیروز، به دلایل گوناگون خبرساز تر از اغلب بازی های قبلی شد. به ویژه چون توام با خلق “تصاویر” ویژه ای بود که از نظر رسانه ای، قدرت بالایی برای تاثیرگذاری بر افکار عمومی داشتند.
پیش از هر چیز، نفس اینکه بازی با سوریه برگزار می شد، به معنی پتانسیل خبرسازی بیشتر بازی بود. یکی از دلایل این پتانسیل آن بود که سوریه کشوری مسلمان، با مردمی به طور نسبی سکولارتر از اغلب کشورهای عربی است.
زنان سوری، حتی در مقایسه با تماشاگران محتاط ژاپنی و کره ای که پیشتر به استادیوم آزادی آمده بودند آزادتر لباس پوشیده بودند و انتشار تصاویر آنها، بیش از گذشته تبعیض میان زنان ایرانی و غیرایرانی را در برخورداری از حق حضور در ورزشگاه ها برجسته کرد.
در این میان، تصویر کاملا بی حجاب یک دختر سوری در استادیوم، گویی به لحاظ قواعد رسانه ای، از تمام ویژگی های لازم برای حساس کردن مخاطبان بر روی این تبعیض برخوردار بود: دختر شادمانی که از قضا به لحاظ ویژگی های چهره، به دختران ایرانی شباهت زیادی داشت، که به خاطر داشتن ملیت متفاوتشان از حق حضور در استادیوم محروم بودند.
به علاوه، تیم مسابقه دهنده با ایران نیز، به خاطر هزینه های سنگین ایران برای حمایت از دولت سوریه، در معرض حساسیت ویژه قرار داشت. تحلیل محتوای رسانه ها و شبکه های اجتماعی نشان می دهد که این حساسیت، محدود به منتقدان حمایت تهران از دمشق نبوده: بسیاری از موافقان این نقش و حتی طیفی از حامیان حکومت هم، به ویژه به این دلیل که سوری ها را “مدیون” ایران می دانند، رفتار سوری ها را زیر ذره بین گذاشته اند.
در چنین فضایی بود که مثلا ویدیوی صحبت های یک فوتبالیست محبوب در مورد “فحش ناموسی” بازیکنان سوریه به ایرانی ها در جریان بازی، به یکی دیگر از تصاویر تاثیرگذار دیروز تبدیل شد. همان طور که ویدیوی منتشر شده از بازیکنان سوری در رختکن، که ظاهرا در آن شعاری توهین آمیز را علیه ایران می خواندند، واکنشهایی مضاعف را به دنبال داشت.
نتیجه غیرمنتظره بازی دیروز نیز، به همین ترتیب بازتاب شدیدی در افکار عمومی داشت. تا جایی که حتی پیش از انجام بازی، نوعی نظریه توطئه در میان گروهی از کاربران شبکه های اجتماعی شکل گرفته بود که نکند بازیکنان ایران -به خاطر روابط ویژه دو حکومت- برای نبردن سوریه تحت فشار باشند.
وقتی تیم ایران، بعد از انجام ۱۲ بازی بدون گل خورده، در بازی با سوریه ۲ گل دریافت کرد، خیلی ها -گذشته از آنکه به نظریه های توطئه معتقد باشند یا نه- خشمگین شدند. نتیجه بازی دیروز، البته در صعود قدرتمندانه تیم ایران به جام جهانی خدشه ای وارد نمی کرد، ولی صحنه گل دقیقه ۹۰ تیم سوریه به ایران در استادیوم آزادی، به یک تصویر بهشدت تاثیرگذار تبدیل شد. تا جایی که در پایان این بازی به عنوان آخرین مسابقه ایران قبل از جام جهانی، انگار تلخی دریافت گل مساوی از سوریه، بر شیرینی راه یابی به جام جهانی غلبه کرده بود. این حس، در حال و هوای مربیان و بازیکنان ایرانی پس از مسابقه نمود واضحی داشت.
به نظر می رسد حس عمومی ایجاد شده در پی بازی دیروز، به گونه ای اجتنابناپذیر بر واکنشهای ممنوعیت ورود زنان به استادیوم ها هم تاثیر گذاشته است. احتمالا اگر نتیجه آخرین بازی ایران قبل از جام جهانی، همان می شد که مردم میخواستند، شیرینی آن می توانست در ذهن بسیاری از آنها، موضوعات دیگر و از جمله موضوع حضور زنان در استادیوم ها را به حاشیه براند.
اما نتیجه مسابقه ایران و سوریه، در عمل از چنین قابلیتی برخوردار نبوده و در نتیجه، این بازی به انتقادات از تبعیض علیه زنان ایرانی در استادیوم ها دامن زده است. انتقاداتی که پیش از مسابقه از سوی برخی ملی پوشان عنوان شده بود، در حین بازی از سوی گزارشگر تلویزیون سراسری ایران هم مطرح شد، و بعد از بازی، در ابعادی کم سابقه در مطالب رسانه ها یا حتی اظهارنظرهای برخی مسئولان بازتاب داشته.
شاید اغراق آمیز نباشد اگر گفته شود “شوک” بازی ایران و سوریه در ۱۴ شهریور ۱۳۹۶، به نقطه عطفی در جلب توجه افکار عمومی به موضوع ممنوعیت حضور زنان ایرانی در ورزشگاهها تبدیل شده است.
از: بی بی سی