۲۱ سپتامبر؛ پاریس، موسسه هنرهای اسلامی. با آسانسور به طبقه دوم می روم. در آسانسور که باز می شود، وارد اتاقی سراسر سفید می شوم که نوشتهها بیهیچ قاعدهای روی کف و دیوارهایش به رقص درآمده اند. توپهای کوچکی که روی آنها نوشتههایی ثبت شده، روی زمین رها شده اند که گاهی زیر پای حاضران میشکنند و گاه اسباببازی بچهها میشوند.
این جا «اتاق مکتوب» «پرستو فروهر» است؛ نمایش خط نگاری های او در سبک کالیگرافی. سبکی که ترکیب بندی خلاقانه و الهام بخش خطوط، فضایی متفاوت می آفریند. اتاق مکتوب، یک اثر قدیمی است که بارها در کشورهای مختلف به نمایش درآمده و حالا در کنار آثار گروهی دیگر از هنرمندان، میزبان مخاطبان شده است. او در اتاق مکتوب از خطوطی استفاده کرده که از قدیم برای نوشتن «متون مقدس» یا متنهای فاخر استفاده میشده اند.
ایده آثار با مهاجرت و در هم آمیختگی ملت ها پیوند دارد. پرستو فروهر به مدت پنج روز در این اتاق خطاطی کرد و اثر خود را در فضایی وهمآلود و بیثبات نمایش داد.
قصه این اتاق برای پرستو فروهر مثل زبان مادری است که یادآوری آن، هم زیبایی را به خاطر میآورد و هم از دست دادنش را. مادرش، «پروانه فروهر» آذرماه ۷۷ در تهران در جریان قتل های زنجیره ای، همراه با پدرش، «داریوش فروهر» کشته شد: «این اتاق در واقع به نوعی کلنجار با این حافظه تعلق است؛ مثل یک مهاجر. معماری قواعد خود را دارد و هر مکانی هم در کنار تاریخ آن از معماری خودش پیروی میکند. این کار من قواعد معماری را میشکند. از بالا به پایین، از زمین به سقف، جهتیابی خودش را به فضا تحمیل میکند و ریتم دیگری در تسخیر فضا پدید میآورد؛ گاهی جنگ، گاهی رقص. مثل مهاجری که قدم به مکانی میگذارد که تاریخ آن متعلق به او نیست اما سعی میکند حضور خود را در چالش با این فضا بسازد. مهاجر قواعد را میشکند؛ هم وابسته به آن میماند و هم دچار دوگانگی میشود.»
بسیاری از حاضران در نمایشگاه که نمیدانند با چه چیزی مواجه شدهاند، نوعی ابهام و سردرگمی دارند و با توپهایی بازی میکنند که خودشان سردرگم هستند. پرستو فروهر می گوید ایده توپها برای درگیر کردن مخاطب با اثر هنری است به طوری که بتواند آن را لمس و حس کند، آنهم در سکون اتاقی خالی که نوشتهها بر در و دیوار و سقف آن ریتم مخصوص به خود را دارند: «کار هنری، پرسش ایجاد کردن است. هنرمند وقتی موفق است که به این پرسشها و شکها امکان حضور بدهد تا مخاطب برای تفکر عمیقتر به این تضادها حساس شود. ممکن است هر مخاطبی به نوعی پاسخ برسد که همسو هم نباشند. به ویژه در کار من، این هم زمانی تضادها از تجربه زیسته خودم میآید؛ مثل تضادهای همان خانهای که هر سال به آن قدم میگذارم.»
پرستو فروهر که در آلمان زندگی میکند، هرسال برای مراسم بزرگ داشت پدر و مادرش به ایران برمیگردد. اگرچه او با تهدیدات قضایی مواجه است اما هم چنان اصرار دارد که برای حاضر شدن مقابل مقامات قضایی و برگزاری این مراسم، باز هم به ایران برود.
میتوان حلقه وصل پرستو با آن خانهای که قتلگاه پدر و مادرش شد را در هم زمانی تضادهایی دید که او در هنرش تصویر میکند: «رابطه من با آن خانه، حول محور حافظه و تاریخی است که این حافظه همراه خود دارد. تاریخ آن خانه برای من مهم و اساسی است؛ تاریخی که من در آن بزرگ شده ام، تاریخ تلاش، مبارزه سیاسی و پایداری روی خواستههای بنیادی مثل آزادی، انسانیت و حق انتخاب در زندگی است. هم زمانی دو تضاد در آن خانه برای من قابل حس و لمس است؛ هم خانه است و هم قتلگاه.»
همین تضاد بود که در او تعهد قوی تری ایجاد کرد؛ تعهد دادخواهی برای رسیدگی به پرونده «قتل های زنجیره ای» و ایستادگی در مسیر این تعهد. گویی با این تعهد می تواند به خوبی موقعیت و اهمیت خانه را حفظ کند: «حفظ آن مکان برای من حفظ انسانیت و خود من است. کار هنری هم همین است؛ خود را به کلنجارهای انسانی گشودن و انتقال همین تضادها به مخاطب. زیبایی و خشونت کنار هم است اما همزمانی آن، بار مسوولیت بر دوش میگذارد. در این خط نگاری هایی که شما در اتاق مکتوب می بینید، مخاطب هم رد پای حافظه یک خط را میبیند و هم رها شدن آن را از مفهوم و قواعد. در واقع، در این رهایی هم چیزی از دست میرود و هم چیزهایی به دست میآید.»
به روایت پرستو فروهر، بار این مسوولیت، حس تعلق و درهمآمیختگی آن با خشونت و زیبایی همان چیزی است که هر سال او را به ایران برمیگرداند. اگرچه هر سال مقامات جمهوری اسلامی از برگزاری مراسم یادبود فروهرها در خانه شخصی آن ها جلوگیری میکنند اما پرستو هم چنان تعلق به ایران را در این همراهی میبیند: «من کشورم را دوست دارم، برای همین نقدش می کنم؛ فرهنگ آن، حکومتش و هر آن چه من نادرست و خشن میبینم و سعی میکنم مقابل آن بایستم. مفهوم تعلق صرفا دست یابی به زیباییها نیست بلکه به خود اجازه نقد دادن هم هست. شاید یکی از چالشهای مهاجرت هم همین باشد که نسبت به آن سرزمین دچار نوستالژی نشویم و همهچیز آن را در هالهای زیبا برای خود تخیل نکنیم.»
حالا باز هم آذر ماه نزدیک شده و پرستو فروهر در تدارک سفر به ایران است در حالی که هنوز پروندهاش باز است. وزارت اطلاعات در دادسرای «اوین» از او شکایت کرده است. با وجود ارایه دفاعیه و توضیحات اما هم چنان دو اتهام بر دوش او است: «توهین به مقدسات» و «تبلیغ علیه نظام». اگرچه به باور خودش، مصادیق این اتهامها «شرمآور» هستند. می گوید پی گیریهایش در پرونده قتل سیاسی پدر و مادرش و تاکید او بر روند ناعادلانه دادرسی، بهانههای این اتهامات شده اند. حالا وزارت اطلاعات که در قتل فروهرها نقش اساسی ایفا کرده، با شکایت از پرستو فروهر، جای متهم و شاکی را تغییر داده است.
پرستو فروهر به گفته خودش در دادگاه هم حاضر خواهد شد تا بلکه حضورش در رایی که صادر میشود، موثر باشد: «در عینحال مثل هر سال سعی خواهم کرد مراسم بزرگداشت پدر و مادرم را برگزار کنم. مثل هر سال امیدوارم کسانی که معتقدند این دادخواهی باید ادامه داشته باشد، من را همراهی کنند؛ چه در یادآوری این قتلها و چه در حضور در مراسم یکم آذر. من سعی میکنم این حافظه تاریخی را حفظ کنم. هرچند در جامعهای که به دنبال راه حلهای ساده است، کار سادهای نیست. برای این کار نیاز به همراه دارم و امیدوارم این همراهی امسال هم ادامه داشته باشد.»
از: ایران وایر