درسهای بی اعتباری سیاسی و مناقشه احمدی نژاد با حاکمیت

شنبه, 11ام آذر, 1396
اندازه قلم متن

حامد آئینه وند – دانش آموخته دکترای روابط بین الملل

در کوران روزهایی که اصلاح طلبان پس از قتل های زنجیره ای، به مرحوم هاشمی با کلید واژه “عالیجناب سرخپوش” حمله می کردند زیباکلام تنها چهره دانشگاهی بود که این حملات را “اشتباهی استراتژیک” خواند در عصری که “هاشمی ستیزی” تبدیل به عیار اصلاح طلبی شده بود. اگرچه هاشمی در دوران ریاست جمهوری بخش فرهنگی و امنیتی کابینه را در اختیار راست قرار داده بود اما خود هیچ گاه حامی تفکرات و اعتقادات آنان در اداره کشور نبود. دغدغه “سازندگی” عرصه فرهنگ را عرصه تاخت و تاز راست آن روز ها کرد. آن قدر که فضای”بسته فرهنگی و سیاسی” به چشم آمد” سازندگی” دیده نشد و این به ماهیت این دو عرصه باز می گشت. مساله ای که هاشمی از آن غفلت کرد و از همین نقطه نیز ضربه اساسی خورد.

وقتی خودش را برای ورود به مجلس ششم آماده کرد اصلاح طلبان این ورود را مقدمه کسب کرسی ریاست مجلس و زمین گیر کردن اصلاحات جلوه دادند و نهایتا او که فضا را مناسب حضور در مجلس ندید انصراف داد. پس از آن هیچ گاه گفت و گوی موثری میان هاشمی و اصلاح طلبان تا پیش از ۸۸ شکل نگرفت. وقتی اصلاح طلبان هاشمی را طرد کردند او ناخواسته به بازوی رهبری در مجمع تبدیل شد تا حاشیه امن تری داشته باشد. نزدیکی هاشمی به آیت ا.. خامنه ای در آن سالها صرفا تاکتیکی بود. آیت ا.. خامنه ای اما در فکر بسط قدرت خود بود و خواهان انزوای توامان هاشمی و اصلاح طلبان. در نتیجه شکاف بین هاشمی و اصلاح طلبان را با احمدی نژاد پر کرد. ریاست جمهوری احمدی نژاد محصول بازی پیچیده آیت ا.. خامنه ای با هردو بود. با صحنه گردانی سپاه و بیت رهبری هاشمی و احمدی نژاد به دور دوم راه یافتند. تقلای اصلاح طلبان برای فرستادن مجدد هاشمی به پاستور در دور دوم با شعار”ایستادگی در برابر فاشیسم” راه به جایی نبرد چون هم هاشمی هم اصلاح طلبان هر دو بی اعتبار شده بودند.

در ۸۸ اما آیت ا.. خامنه ای قمار کرد هم به دنبال ابقای احمدی نژاد و هم به دنبال برگزاری انتخاباتی پرشور بود. آن روزها این مساله که بیت رهبری به موسوی برای حضور در انتخابات چراغ سبز نشان داده با عیادت آیت ا.. خامنه ای از پدر موسوی بر سر زبانها افتاد اما واقعیت نداشت. بیت رهبری با تصور اینکه نسل سوم انقلاب شناخت دقیق و درستی از موسوی نسبت به خاتمی ندارد ترجیح داد که موسوی رقیب احمدی نژاد باشد تا خاتمی، تاهزینه رد صلاحیت خاتمی را نپردازند. آنچه آنها فکرش را نمی کردند اما موج سبزی بود که کشور را فراگرفت و نظام را برای بقای احمدی نژاد ناگزیر از کودتا کرد. هزینه های ابقای احمدی نژاد آن قدر زیاد بود که او تصور کرد هر کاری بخواهد می تواند انجام دهد. باور کرد ۲۴ میلیون رای آورده و خواست مسیر مستقلی را برود. تلاش برای معاون اولی مشایی تا برکناری مصلحی بخش کوچکی از این تلاشها ی ناکام بود.

وقتی ریاست جمهوری اش تمام شد می دانست جایی در قدرت ندارد. در ۹۲ از سر لجبازی مشایی را برای کاندیداتوری فرستاد در ۹۶ هم علیرغم آنکه مخالفت علنی آیت ا.. خامنه ای با کاندایداتوری خودش را دید با لجبازی با بقایی به وزارت کشور رفت هم خودش ثبت نام کرد هم بقایی.. . . با این تصور غلط که روی دست نظام هزینه می گذارد. اما احمد توکلی درست می گفت احمدی نژاد پایگاه اجتماعی خاصی ندارد. او محصول یک مهندسی انتخاباتی است و نظام هم از او واهمه ایی ندارد. او حالا به خوبی فهمیده هم بازی بدی خورده و هم از بازی قدرت بیرون گذاشته شده است. حالا که از همیشه بی اعتبار تر است زبان به انتقاد از قوه قضائیه که در بدنامی از خودش دست کمی ندارد گشوده است بلکه پایگاه اجتماعی پیدا کند. اما این اندازه هم نمی فهمد که پایگاه اجتماعی صرفا با انتقاد از وضع موجود و حمله به قوه قضائیه و نامه به رهبری ایجاد نمی شود. پایگاه اجتماعی محصول صداقت در گفتار و عمل است که احمدی نژاد از هرد و بی بهره است. اکنون او و دو دلقک بهاری دیگر روغنهای سوخته را نذر امامزاده کرده اند. آدم بی آبرویی چون احمد نژاد که در کسوت ریاست جمهوری ادعا کرده بود در ایران آزادی نزدیک به مطلق وجود دارد حالا وجدانش ادای بیداری در می آورد و آزادی خواه شده است. دعوای او و لاریجانی ها بر سر منافع عمومی نیست. می گوید حالا که من در بازی نیستم بازی آنان را به هم می زنم … .


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.