متن سخنرانی به مناسبت ۸ مارس روز جهانی زن در یتبوری سوئد
از دوستان انجمن ستین که زحمت برگزاری مراسم روزجهانی زن را کشیدند و فرصت این گفتگو را فراهم کردند، سپاسگزارم. همانطور که میدانید تجمع زنان به مناسبت روز جهانی زن، ۸ مارس که قرار بود مقابل وزارت کار در تهران برگزار شود با دخالت نیروهای پلیس به خشونت کشیده شد. حتی اجازه چند لحظه ایستادن به این دختران شجاع ندادند و اقای خامنهای موضوع «دختران انقلاب» را تنها مربوط به «چند فریب خورده» دانست و با لحنی تحقیر آمیز، نکوهش کرد. جای شگفتی است که وی حتی نظر سنجی وزارت ارشاد جمهوری اسلامی را نخوانده است که در آن حدود ۷۸ درصد مردم ایران با حجاب اچباری مخالفت کردهاند. یعنی تنها ۲۲ در صد از ایرانیان موافق اجباری بودن حجابند. این آمارها ی خشنود کننده بیانگر شکست سخت ارتجاع و واپسگرایی در میهن ما، در یکی از مهم ترین عرصههای ایدئولوژیک و سیاسی جمهوری اسلامی است و نشان میدهد که اکثریت مطلق ایرانیان پوشش اجباری را برنمی تابند و آزادی پوشش برای زنان را بخشی از حقوق اولیه زنان میدانند و با قوانین ضد زن در جمهوری اسلامی مخالفت میورزند. واکنش تند خامنه ای، خود پیروزی مهمی برای جنبش اجتماعی علیه حجاب جبارى است.
۸ مارس امسال صد و پنجاه سالی است که قره العین بیحجاب در عرصه اجتماع ظاهر شد، و بیش از هشتاد سال از روز کشف حجاب انتخابی قمرالموک وزیری میگذرد. در این زنجبرهای که همچون یک ماراتن طاقت فرسا اما الهام بخش در این یک قرن و نیم حلقه آزادی زنان را از یک نسل به نسل بعدی سپردند، میتوان از لیست بلندی از زنانی پیش کشید که هریک با دادن هزینهای بسیار سنگین اما با زنانگی شجاعانه شان هم آئینه و هم آئینه دار دوران خویش بودهاند. زیرا برابری زن و مرد در هر جامعه، دماسنج درجه آزادی در آنست.
طاهره قرهالعین، بی بی مریم بختیاری، قمرالملوک وزیری، دلکش،زینب پاشا، فرخرو پارسا، مریم فیروز، مرضیه احمدی اسکویی، مهرنوش ابراهیمی، گوهر عشقی، بیبیخانم استرآبادی، صدیقه دولت آبادی، هما ناطق، سیمین دانشور، مهرانگیز کار، مهشید امیرشاهی، سیمین بهبهانی، فروغ فرخزاد، مرضیه، گوگوش، سیما بینا، نسرین ستوده، ویدا موحد. نگاهی به زندگی هر یک از این زنان نشانگر موانع و نیز تلاشهای سد شکنانهای است که هر نسل از زنان ایران با آن روبرو بودهاند.
از طاهره قرهالعین که از اولین پیشگامان پیکار برای حقوق برابر زن و مرد ایرانی بود که تنها در ۳۵ سالگی اعدام شد، تا ویدا موحد و زنانی که به دنبال او روی سکوها رفتند و اعتراضشان را بدون کلامی، به واضحترین شکل ممکن به نمایش گذاشتند، جنبش زنان ایران فرسنگها به پیش رفته است.
»دختران خیابان انقلاب» از آخرین ابتکارات جنبش زنان ایران است. وقتی ویدا موحد بالای پست برق به ابتکار خود به نخستین تبعیضی که هر زنی در ایران با آن روبهرو میشود، اعتراض کرد، راه را برای بالا رفتن از سکوها و بر چوب زدن روسریها ی زنان ایرانی، در شکستن تابوها، گسستن زنجیرهای مرد سالاری و دیوارهای قرون وسطایی، گشود. قبل از او هزاران زن و مرد ایرانی با گفتمانسازی، تغییر دیدگاهها و قوانین جامعه دربارهٔ زن و جنسیت، کسب دانش و تخصص، کمپین یکمیلیون امضا،و «چهارشنبههای سفید»، انواع ابتکارات زنده در مقابله با تهدیدها و فشارهای دولتی دربارهٔ مسئلهٔ حجاب اجباری؛ جنبش زنان کشورمان را سنگر به سنگر پیش راندند.
در این تردیدی نیست که وقوع انقلاب اسلامی بسیاری از دستاوردهای جنبش زنان را پایمال کرد. جداسازی جنسیتی به مناسبات مرد و زن و دیدگاه آنها بسیار آسیب زد. اجباری شدن حجاب و گسترش فرهنگ مذهبی چه در بعد رسمی، حقوقی و قانونی و در نظم سیاسی و چه در زندگی روزمره و فرهنگ عمومی مردم، نقش مخربی در زندگی و رشد نیمی از جامعه ایران داشت. حجاب اجباری تنها سیاستی در خود نبود، بلکه نقطه آغاز تدوین سیاست به هم پیوستهای در برخورد به زنان بود که میتوان آنرا بدینگونه خلاصه کرد: ۱. اجباری کردن حجاب، ۲. تفکیک جنسیتی، ۳. تبعیض جنسیتی، ۴. تقلیل نقش زنان به عنوان مادر، همسر و یا خانه دار.
از یاد نباید برد که در بطن چنین رویکردی به زنان یک نگاه تقلیل گرایانه و تحقیر آمیز به مردان نیز نهفته است. در این نگاه مرد تنها یک موجود جنسی ضعیف و بی اراده است که به زن تنها همچون یک طعمه مینگرد.
اما برای اولین بار در تاریخ ایران ما در این دوره میبینیم که گفتمان کاملا فمینیستی تعریف شده با آگاهی جنسیتی شکل گرفته است که هم متأثر است از تئوریهای فمینیستی در غرب، و هم در ارتباط با کشورهای خاورمیانه و استفاده از تجارب آنها است. ما میتوانیم به یک مبارزه آکاهانه با استراتژیهای جدیدی از سوی زنان مستقل تاکید کنیم که سنگر به سنگر پیش میرود. در این استراتژی مسالمت آمیز زنانه موضوعات مهمی از حجاب تا دانشگاه، از ورود گروههای جدیدی از دختران متعلق به طبقات پایین در چرخه آموزشی کشور، تا شکستن دیوارهای سنت، از حضور در تظاهرات خیابانی در شرایط مساعد تا مشارکت فعال سیاسی، هر یک جا و نقش خود را دارد.
جنبش زنان نظیر کمپین یکمیلیون امضا هم در گفتمانسازی و تغییر دیدگاهها و قوانین جامعه دربارهٔ زن و جنسیت، حضور زنان چه در فضاهای مجازی، مثل صفحهٔ «آزادیهای یواشکی»، اعتراض به حجاب اجباری و دفاع از انتخاب پوشش، انتخاب پارتنر و شیوه زندگی و کسب تخصص و غیره از جمله آنهاست. تعداد زنان دانشجو تقریباً در تمام رشتهها بیش از مردان است، یعنی زنان بسیاری از خطوط قرمز حکومت مذهبی را شکسته و پیش رفتهاند، در ایران امروز زنان در داستاننویسی، شعر، نقاشی، سینما و حتی موسیقی با تمام ممنوعیتهای بیمنطقی که بهویژه به زنان تحمیل میکنند، یا در اقتصاد غیر رسمی پیش رفتهاند. افزون بر لغو حجاب اجباری، آنها خواهان رفع تبعیض جنسیتی در بازار کار، درخواستهایی چون «دستمزد برابر با مردان، افزایش حداقل دستمزد زنان کارگر و ملزم کردن کارفرمایان بخش خصوصی به اعطای حق مرخصی زایمان به زنان و تضمین بازگشت زنان به کار پس از پایان دوره مرخصی زایمان»اند.
این واقعیت که بخشهای مختلف جامعه ایران چه بخش مهمی از نیروهای اسلامی و چه چپها، سکولارها و لیبرالها همگی مسئله زنان را به عنوان یک مسئله خیلی جدی تلقی میکنند، برای جامعه ایران بسیار مثبت است.
بنظرم در جنبش «دختران خیابان انقلاب» میتوان به دو چالش اصلی اشاره کرد:
نخست اینکه اهمیت نمادین مبارزه برای لغو حجاب اجباری بیش از هرچیز در چالش جنسیتی و «انقلابی زنانه» علیه ارزشهای حکومت است. «دختران خیابان انقلاب» از مدرنترین مبارزههای خشونتپرهیز، نظیر مبارزه با آپارتاید جنسی، و در دفاع از حقوق فردی و در راستای برابری جنسیتی و ارزشهای سکولار است.
در ایران مسئله حجاب یا بیحجابی همواره همچون نمادی برای چالش یا تحکیم قدرت سیاسی وقت بوده است. نه تنها کشف حجاب طاهره قرهالعین بخشی از چالش سیاسی بر علیه اقتدار دینی و سیاسی عصر قاجار بود، بلکه پروژه مدرنیزاسیون پهلوی نیز، کشف اجباری حجاب را به نمادی برای تحکیم اقتدار سیاسی خود و کاهش نفوذ مذهب و روحانیت بدل ساخت.
در جنبش «دختران خیابان» انقلاب مسئلهی مرکزی انقلاب و براندازی، یا اصلاحات و یا سر کار آوردن این جناج و آن جناح، نیست، بلکه نسل جدید زنان به چنان خود آگاهی رسیده که خواهان گزینش حق انتخاب برای زنان است و در پیکار علیه هنجارهای ظالمانه و تبعیضآمیز حاکم که به یکی ویژگی مهم جامعه امروز ایران تبدیل شده است، به شکل خود جوش و مستقل به میدان آمده است.
گفتمان حقخواهی زنان و مبارزه علیه حجاب اجباری یکی از قویترین چالشها در مسیر سکولاریزه کردن ایران و دمکراسی است. جامعهای که به دلیل حکومت مذهبی، بزرگترین تبعیض را بر ضد نیمی از جمعیتش دارد، هرگز نمیتواند به دموکراسی دست یابد. بنابراین زنان و مبارزات جنبش زنان که میخواهد این تبعیضها را بردارد، در عمل بیشترین سهم را در فرایند عرفیسازی و دموکراسیسازی در ایران خواهند داشت.
دوم اینکه رشد و گسترش جنبش زنان به علت دادن رفرم از بالا نیست، بلکه زنان با زحمت و تلاش خود آن را به دست آوردهاند و در نتیجه خطربرگشت ندارد، علیرغم اینکه انقلاب سفید ۱۳۴۱ تحت فشار کشورهای اروپایی به شاه تحمیل شد ولی تاثیرات خوبی را در جامعه گذاشت و زنان ایرانی برای اولین بار توانستند رای بدهند و انتخاب شوند ولی چون تغییر قوانین از بالا صور گرفت، براحتی در انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ از بین رفت. اما جنبش «دختران خیابان» محصول تکامل تدریجی یک دگرگونی معرفتی در ذهنیت کل جامعه و بوِیژه زنان علیرغم همه فشارها و زورگوییها و تبلیغات حکومتی است. لذا سرکوب کردنی نیست.»
جامعهای که در آن دنیای بسته فرهنگ حکومتی که با سماجت به اسلام سنتی تکیه میکند، هر روز از دنیای واقعی زنان دور و دورتر میشود. تردیدی نیست که دیوارهای لرزان چنین حکومتی که با معیارهای دوران قاجار به نیمی از جامعه مینگرد، دوام و بقایی نخواهد داشت. گرچه میزان اشتغال زنان تنها ۲۰ درصد است و آمار خودکشی و افسردگی و طلاق عاطفی در میان زنان بسیار بالاست،و هنوز نیمی از شهروندان کشور حتی از حضور در یک مسابقه فوتبال محرومند، اما آن جرقههایی که قره العین با اعتراض به حجاب اجباری در آسمان تاریک ایران را روشن کرد، امروز به میلونها ستاره نور فشانی تبدیل شده است که بر راه رهایی زنان و رفع تبعیض جنسی، روشنی خیره کنندهای بخشیده است.
از: ایران امروز