خرس نقره بهترین فیلمنامه جشنواره برلین برای فیلمنامه فیلم پرده، جعفر پناهی

یکشنبه, 29ام بهمن, 1391
اندازه قلم متن

jafar-panahi

محمد عبدی منتقد فیلم

شصت و سومین دوره جشنواره برلین شنبه شب (شانزدهم فوریه) با اهدای جایزه خرس نقره ای به جعفر پناهی برای فیلمنامه فیلم پرده به کار خود پایان داد.

فیلم پرده داستان مردی را روایت می کند که بخاطر سگ کشی به ویلایی در شمال می گریزد در حالی که بخاطر این موضوع با پلیس درگیر شده و نیاز به مخفی شدن دارد.

دختری در گریز از دست ماموران به خانه او پناه می برد. در ادامه فیلم می فهمیم که این دو شخصیت که یکی نویسنده است و دیگری خبرنگار، زاده ذهن فیلمساز یعنی جعفر پناهی هستند که حق کار ندارد و برای ادامه کار یا رها کردن زندگی، در تردید به سر می برد.

کامبوزیا پرتوی همکار کارگردان فیلم که درجشنواره برلین حضور داشت، برای دریافت جایزه بر روی سن حاضر شد.

از ابتدای جشنواره گمانه زنی هایی مبنی بر دریافت جایزه از سوی جعفر پناهی به گوش می رسید، چرا که فیلم پرده با حواشی‌اش بیشترین توجه را در مراسم افتتاحیه به خود جلب کرد.

خرس طلای جشنواره برلین به فیلمساز جوان رومانیایی برای فیلم “مساله بچه” تعلق گرفت.

فیلم داستان شخصی به نام باربو را روایت می کند که در یک شب سرد با اتوموبیل‌اش با سرعت بسیار بالاتر از حد مجاز به یک پسر بچه برخورد می کند. پسر بچه می میرد و زندانی طولانی در انتظار باربو است، اما نفوذ او و تلاش برای خریدن والدین بچه، باقی فیلم را رقم می زند.

جایزه بزرگ هیات داوران به فیلم An Episode in the Life of an Iron Picker ساخته دنیس تانوویچ فیلمساز برجسته بوسنیایی تعلق گرفت.

این فیلم داستان زوج فقیری با دو دختر را روایت می کند که ناگهان زن می فهمد که بچه ای که با خود حمل می کند مرده است و به سرعت باید عمل جراحی بر روی او صورت بگیرد، اما آنها پول این عمل را ندارند.

جایزه خرس نقره ای بهترین کارگردان به دیوید گوردون گرین برای فیلم شاهزاده بهمن رسید. این فیلم زندگی آلوین و رانس، دو شخصیتی که زندگی در یک جنگل دورافتاده را برگزیده اند دنبال می کند.

جایزه بهترین بازیگر زن به پائولینا گارسیا برای فیلم گلوریا از شیلی و جایزه بهترین بازیگر مرد، به نظیف موجیک برای فیلم An Episode in the Life of an Iron Picker رسید.

جایزه خرس نقره ای آلفرد بائر که به نام بنیانگذار جشنواره اهدا می شود به فیلم “ویک و فلو یک خرس دیدند” تعلق گرفت.

دو فیلم سرزمین موعود(گاس ون سنت) و لیلا فیوری(پیا ماریاس) هم با آن که جایزه ای دریافت نکردند مورد اشاره ویژه داوران قرار گرفتند.

وونگ کار وای رئیس هیات داوران درباره شیوه داوری گفت: “ما هر بار پس از تماشای هر فیلم بلافاصله به بحث می پرداختیم.” مجری جلسه به شوخی پرسید که آیا داوران اجازه اظهار نظر درباره هر چه فکر می کردند داشتند یا نه، و وونگ کار وای بر آزادی آنها صحه گذاشت.

یکی از داوران امسال، شیرین نشاط هنرمند ایرانی ساکن آمریکا بود.

در مجموع داوری امسال تا حد زیادی غیر قابل پیش بینی بود. منتقدان غالباً فیلم گلوریا ساخته سباستین للیو را به عنوان فیلم برگزیده خود اعلام می کردند، اما این فیلم تنها توانست جایزه بهترین بازیگر زن را از آن خود کند.

بازی شگفت انگیز ژولیت بینوش در کامیل کلودل ۱۹۱۵ و کارگردانی قابل توجه ماتاگوسکا ژومووسکا از لهستان برای فیلم “به نام…” از مواردی بود که از نگاه داوران دور ماند.

بخش مسابقه

غالب فیلم های بخش مسابقه امسال انتظارات را برآورده نمی کردند. فیلمی چون “ویک و فلو یک خرس دیدند”، فیلم بسیار ضعیفی بود که توسط برخی منتقدان هو شد و بسیاری این سوال را مطرح کردند که چنین فیلم ضعیفی چطور وارد بخش مسابقه شده است، اما در پایان در کمال تعجب جایزه ای را هم از آن خود کرد.

گاس ون سنت هم اشاره ویژه داوران را به همراه داشت، اما تازه ترین اثر او سرزمین موعود، با قصه تکراری اش و فضای بسیار آمریکایی(و شعار ضد سرمایه داری اش که در سطح می ماند) در حد و اندازه فیلمساز شناخته شده ای چون او نبود.

پرده پناهی و پرتوی، ادامه ای بر “این فیلم نیست” است که می تواند هواخواهان آن فیلم را خوش بیاید. فضا و روایت فیلم در یک خانه خلاصه می شود و باز پناهی خود را محور فیلم قرار می دهد، این بار با این تلاش که حس و حال درونی خود را به فیلم برگرداند.

کامیل کلودل ۱۹۱۵ ساخته برونو دومون قصه بارها گفته شده کامیل کلودل مجسمه ساز و معشوقه رودن را روایت می کند که این بار فقط سال های آخر عمر او در آسایشگاه روانی را در برمی گیرد. فیلم به شکلی تلویحی به رودن و رفتارش حمله می کند و سعی دارد به شکلی فمینیستی باشد. روایت فیلم هر چند جذاب است و به راحتی تماشاگر را با خود همراه می کند، اما فضای فیلم گاه آزارنده می شود و برخی صحنه ها به تکرار می رسد.

طلا ساخته توماس آرسلان هم از فیلم هایی بود که به نظر می رسید تنها به خاطر تهیه کننده آلمانی در بخش مسابقه حضور دارد و جز آن فیلم خسته کننده ای بود در فضای وسترن( بی آن که وسترن باشد) که قصه بارها گفته شده جست و جوی طلا را روایت می کند، با خشونتی که گاه غیر قابل تحمل می شود.

راهبه ساخته گیلوم نیکلو هم قصه تکراری یک نوجوان در یک مرکز مذهبی را روایت می کند( از راهبه ژاک ریوت تا نمونه های تازه تر) که درگیر شکنجه یا تعدی جنسی قرار می گیرد، اما حداقل با فیلم خوش ساختی روبرو هستیم که می تواند فضای درگیر کننده ای ایجاد کند.

“به نام…” ساخته ماتاگوسکا ژومووسکا (که فیلم های دیدنی ای چون “او” را در کارنامه دارد) باز با قدرت تمام روایت می شود و با فیلمنامه ای حساب شده قهرمان نه چندان دوست داشتنی اش را پی می گیرد، اما شاید داستان تند و تیز آن درباره کشیشی همجنس گرا که با خود می جنگد، جسورانه تر از غالب فیلم های همجنس خواهانه در جشنواره برلین امسال بود. فیلم‌هایی که شمار آنها در بخش پانوراما و تا حدی مسابقه بسیار زیاد بود.

اما عوارض جنبی استیون سودربرگ از فیلمسازی حکایت دارد که از چند سال پیش به این سو، فیلم های زیر متوسطی می سازد که از قدرت و توانایی هایش در فیلم های دهه هشتاد و نود نشانی ندارد و باز این بار قصه ای کلیشه ای را دستمایه قرار می دهد که نمونه های بسیار قوی تر آن را در تاریخ سینما می توان سراغ کرد( نظیر “بزرگ تر از زندگی” نیکلاس ری) و سودربرگ چیزی ندارد که به آن علاوه کند.
از: بی بی سی


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.