دیکتاتورها معمولا ضعیفکُش و اقلیتکُشاند. آنان سعی میکنند با اعمال سیاستهای پوپولیستی و عوامفریبانه تودههای ناگاه و غالبا محروم جامعه را به خود جذب کنند و گروههای مخالف خود را به انزوا بکشانند تا بعد بتوانند به راحتی آنان را سرکوب کنند. برای این کار، آنان تلاش میکنند مخالفان خود را کوچک و بی اهمیت نشان دهند، و آنان را یک اقلیت ناچیز و یا گروهک و خس و خاشاک و مانند انها مینامند. سیاست «تفرقه بینداز و حکومت کن» راهکار اصلی رفتار حکومتهای دیکتاتوری با مخالفانشان است. اگر نیروهای بسیاری با دیکتاتور مخالف باشند، حکومت از همه حربهها و وسایل لازم برای ایجاد تفرقه و چند دستگی در میان آنان بهره میجوید و سپس سراغ تک تک آنان میرود و به ترتیب آنان را یکی پس از دیگری از میان بر میدارد.
جمهوری اسلامی در طول حیات خود بزرگترین جنایات ضد بشری را مرتکب شده، و تقریبا تمامی نیروهای مخالف خود را به صورت فیزیکی نابود کرده است. ولی در همه این موارد، سیاست یادشده بالا را به کار گرفته، تا به راحتی بتواند مخالفانش را سرکوب کند. کیفیت برخورد حکومت با مخالفان سیاسی خود اعم از مجاهدین، لیبرالها، فداییان و حزب توده را در دهه اول انقلاب به خوبی میدانیم. ولی حتی در سرکوب مخالفان مدنی و اجتماعی خود نیز حکومت سعی کرده که ابتدا آنان را به صفت یک اقلیت در آورد و بعد به سرکوب آنان بپردازد.
برای نمونه، بزرگترین گروه اجتماعی که در رژیم اسلامی ایران سرکوب شدهاند زنان بودهاند. ولی در هر نوبت که قانونی علیه زنان تصویب شده و یا حکومت تضییقاتی علیه زنان اعمال کرده است، علیرغم این که سرکوب شامل همه زنان شده است، سعی شده نشان داده شود که تنها اقلیتی از زنان با آن مخالف بودهاند. مثلا تصویب قانون حجاب اجباری که همه زنان را شامل میشد با این توجیه صورت گرفت که اکثریت زنان جامعه مذهبی ایران با حجاب مشکلی ندارند و فقط اقلیت کوچکی از زنان با آن مخالفند. اقلیت پنداشتن زنان مخالف حجاب، کار حکومت را در تصویب این قانون آسان میکرد. البته حکومت هیچ به این کار نداشت تا به صورت آماری نشان دهد که چند در صد زنان با حجاب اجباری موافق یا مخالفند. برای حکومت، صِرف این که بر اساس عقاید مذهبی مردم ادعا کند که تنها اقلیتی از زنان (در زمان تصویب این قانون) با آن مخالفت میکنند و آنان را یک اقلیت کوچک قلمداد کند که در برابر اکثریت زنان مسلمان ما قرار گرفتهاند کار تصویب قانون را آسوده میکرد. اخیرا نیز در واکنش به موج حدید اعتراض علیه حجاب اجباری که به نام «دختران خیابان انقلاب» معروف شد علی خامنهای آن را «حقیر» شمرد تا سرکوب آنان را تسهیل کند.
هیچ دیکتاتوری به جان اکثریت جامعه نمیافتد. این بزرگترین اشتباه یک دیکتاتور خواهد بود. دیکتاتور مخالفان خود را همواره کوچک و حقیر و گروهک و خس و خاشاک و مزدور اجنبی و وطنفروش و ضد مذهب و لیبرال و بیبصیرت و … مینامد و یا چنان عمل میکند که هر عمل سرکوبگرانه او تنها اقلیتی (واقعی یا ادعایی) از جامعه را هدف قرار دهد. به این وسیله، دیکتاتور عوامفریب به مردم تحت حکومت خود چنین القا میکند که فتنهای، خیانتی، شورشی، توطئهای از جانب عدهای کوچک صورت گرفته و آنان به سزای اعمال خویش رسیدهاند (و یا میرسند). مردم نیز باید ببینند و قانع شوند که عملیات سرکوب حکومتی تنها شامل اقلیتی از جامعه شده است.
اکنون به مساله بسته شدن و یا فیلترینگ شبکه پیام رسانی تلگرام میپردازیم. این شبکه به دستور یک بازپرس دونپایه قضایی بسته شده، ولی همه میدانند (بنا به اظهارات مقامات ارشد حکومتی، از جمله حسن روحانی) که این حکم از سوی شخص علی خامنهای صادر شده است. این شبکه بیش از ۴۰ میلیون کاربر داشته و هزاران نفر از آن به عنوان وسیلهای در کار و کاسبی خود بهره میگرفتند. یعنی علی خامنهای با یک دستور اکثریت بزرگی از ایرانیان را از خود ناراضی کرده است. در اینجا نه گروهک یا افراد حقیری یا خس و خاشاک مشمول حکم دیکتاتور شدهاند و بلکه اکثریت قاطع مردم از حکم دیکتاتور ضربه دیدهاند و ناراضیند. دیکتاتور با اکثریت مردم روبرو شده است. سالها است که علی خامنهای مورد نفرت اقشار مختلف جامه ایران قرار گرفته است، ولی حکومت و شخص علی خامنهای سعی کردهاند با تبلیغات و دروغ این واقعیت را منکر شوند و خلاف آن را در بوقهای تبلیغاتی خود بدمند. اکنون دیکتاتور خود به جنگ با اکثریت قاطع مردم برخاسته است. روبرو شدن صریح و مستقیم با اکثریت مردم، مرگ سیاسی دیکتاتور را تسریع میکند; و خامنهای اکنون وارد این مرحله شده است…
www.facebook.com/HosseinBagherZadeh
https://t.me/Hossein_Bagher_Zadeh
از: گویا