بهروز کمالوندی، سخنگوی سازمان انرژی اتمی در سال ۱۳۹۵ گفته بود «در صورت نقض برجام از سوی غربیها، ایران قادر خواهد بود در ۴۵ روز به تولید ۱۰۰هزار سو دست یابد». اگر این ادعا را واقعبینانه فرض کنیم، که به گفته کارشناسان از واقعیت به دور است، بعید به نظر میرسد جمهوری اسلامی در شرایط کنونی برای تولید ۹۰هزار سوی دیگر، به دستور «رهبر» با توجه به محدودیتهای بینالمللی، بتواند قطعات لازم را تهیه کند، چه رسد که بتواند آنها را مونتاژ کرده و وارد مرحله تولید کند. دستور علی خامنهای بنابراین بیشتر واکنشی است به فشارهایی که در داخل از سوی مخالفان برجام دریافت کرده است. البته میتواند واکنشی نیز به عدم دریافت ضمانتهای عملی باشد که اروپا قادر به تأمین آنها نیست. اظهارات مقامات اروپایی به پایبندی به برجام نیمهجان بدون آمریکا، نتوانسته است تا کنون جلوی «فرار» شرکتهای مهم اروپایی از ایران را بگیرد.
بانک سرمایهگذاری اروپا، که بازوی مالی لتحادیه اروپا به حساب میآید، بر خلاف برخی از مقامات این نهاد مانند فدریکا موگرینی مقام ارشد سیاست خارجی و امنیت اروپا، رسما اعلام کرد که «نمیتواند تحریمهای آمریکا را نادیده بگیرد» و آینده روابط اقتصادی با جمهوری اسلامی ایران را تضمین کند. بیانیه این بانک از این نظر مهم است که نهادی خصوصی نیست بلکه رسما بخشی از ساختار اتحادیه اروپاست، اگرچه مدیریت آن مستقل از ارگانهای سیاسی و برپایه واقعیتهای اقتصادی تصمیمگیری میکند.
فرار شرکتهای نفتی
بازی کلاغپر که با خروج آمریکا از برجام آغاز شده با سرعت ادامه دارد. شرکتهای اروپایی یکی پس از دیگری اعلام کردهاند که با اجرایی شدن تحریمهای آمریکا به روابط خود با ایران پایان خواهند داد. بعد از شرکتهای مهم نفتی چون «توتال» فرانسوی و «انی» یا «ساراس» ایتالیایی، نوبت به شرکتهای اسپانیایی «رپسول» و «سپسا» و «هلنیک پترولیوم» یونانی رسید، که خروج خود از بازار نفتی و گازی جمهوری اسلامی را اعلام کنند. این شرکتها مشتری ۲۰ درصد از صادرات نفت ایران پس از امضای توافق هستهای بودند. دیمیتری دلیولانس، تحلیلگر یونانی به کیهان لندن میگوید «حتی اگر این شرکتها بخواهند به خرید نفت و گاز از جمهوری اسلامی ادامه دهند باز با مشکلات عدیدهای مواجه خواهند بود زیرا نه بانکی را برای پرداخت به ایران پیدا خواهند کرد، نه نفتکشی برای حمل این سوخت به کشورشان و نه شرکتی که این انتقال را بیمه کند. خرید نفت از ایران، و یا هر کشور دیگری، محتاج فعالیت شبکهای است و کافی است یکی از حلقهها از این شبکه خارج شود تا کار این زنجیره متوقف گردد». دیمیتری دلیولانس یادآوری میکند که «بانک سوئیسی که عهدهدار پرداخت پول نفت خریداری شده ازسوی شرکت «هلنیک پترولیوم» بود نیز اطلاع داده است که از ماه آینده دیگر با ایران کار نخواهد کرد».
هشدار آمریکا به اروپا
سخنگوی شرکت «ساراس» ایتالیا که صاحب چندین پالایشگاه در جزیره ساردنی در مدیترانه است، به کیهان لندن می گوید «ما در حال حاضر روزانه ۲۰۰ هزار بشکه نفت از ایران وارد میکنیم، ولی مجبور به کاهش تدریجی این واردات تا ماه نوامبر هستیم زیرا قدرت مقاومت در مقابل تحریمهای آمریکا را نداریم و اصولا این رابطه اقتصادی با ایران ارزش درافتادن با آمریکا را ندارد. در حال جستجوی منابع جایگزین هستیم و با توجه به شرایط موجود بازار جهانی انرژی، کار مشکلی نیست و نفت به اندازه کافی در بازار با قیمت مناسب عرضه میشود». شرکت «رپسوس» اسپانیا البته امیدوار است بتواند آمریکا را متقاعد سازد که «چند ماه بیشتر به شرکتهای اروپایی برای خروج از بازار ایران فرصت دهد».
اتحادیه اروپا در نامهای خطاب به دولت آمریکا درخواست کرده است که برای شرکتهای اروپایی که با جمهوری اسلامی ایران دارای روابط اقتصادی و تجاری هستند، پس از ماه نوامبر نیز استثناء قائل شود و آنها را به خاطر ادامه این همکاری جریمه نکند. البته بعید به نظر میرسد که این تقاضا مورد قبول واقع شود، و شرکتهای مهمی چون پژو و یا ایرباس که هم اکنون اعلام کردهاند در صورت اجرای تحریمها قراردادهای خود با ایران را فسخ خواهند کرد، باز به حضور خود ادامه دهند. در این روزها نمایندگان وزارت خارجه و خزانهداری آمریکا به کشور های مختلف اروپایی سفر کردهاند تا به مقامات سیاسی و محافل اقتصادی این کشورها هشدار دهند که پس از تکمیل روند تحریمها علیه جمهوری اسلامی ایران، ادامه هرگونه رابطهای بدون عواقب نخواهد بود.
آینده نامعلوم برجام
همزمانی سخنان علی خامنهای با آغاز تور اروپایی بنامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل، موقعیت اروپا را در دفاع از برجام به شدت تضعیف کرد. بنیامین نتانیاهو در ملاقاتهایش با آنگلا مرکل صدر اعظم آلمان، امانوئل ماکرون رئیس جمهور فرانسه، و ترزا می نخست وزیر بریتانیا، توانست آنها را تا حدی قانع سازد که نه تنها برنامههای موشکی جمهوری اسلامی ایران و سیاستهای منطقهای این کشور تهدیدی برای امنیت اسرائیل و دیگر کشورهای خاورمیانه هستند، بلکه تهران در هر لحظه میتواند توافق هستهای را نیز نادیده گرفته و غنیسازی اورانیوم را از سر گیرد. بازگشت و افزوده شدن بُعد اتمی به انتقادهای اروپا علیه جمهوری اسلامی ایران بدون شک بر تنشهای موجود خواهد افزود.
«دستور» اخیر رهبر جمهوری اسلامی، موقعیت دولت حسن روحانی را نیز در داخل و به ویژه در سطح بینالمللی تضعیف میکند. مخالفان هرگونه نزدیکی به غرب که با خروج آمریکا از برجام جان تازهای پیدا کردهاند، امروز امید بیشتری به تغییر دولت یافتهاند و برای خود نقش برجستهتری را در بالاترین سطوح نظام میبینند. این نقش میتواند با شدت گرفتن بحران در روابط با غرب و اجرایی شدن تحریمهای جدید آمریکا از آرزو به واقعیت تبدیل شوند.
باز بر سر دوراهی
امروز جمهوری اسلامی ایران، چنانکه مایک پمپئو وزیر خارجه آمریکا نیز به آن اشاره کرد، بر سر یک دوراهی جدید قرار گرفته است: یا باید به پای میز مذاکره بازگردد و اگر نه تمام، بلکه بخشی از شروط دوازدهگانه آمریکا را بپذیرد، یا اینکه در پی سختترین تحریمهایی که تا کنون علبه ایران وضع شدهاند، با بحرانهای اقتصادی و اجتماعی و سیاسی بیسابقه دست به گریبان شود. بحرانهایی که میتوانند بقای این نظام را بطور جدی به خطر بیاندازند. در جمهوری اسلامی کم نیستند کسانی که فکر میکنند میتوانند از این بحرانها با به راه انداختن یک جنگ جدید گذر کنند و همچنان در قدرت بمانند.
ولی ایران امروز، ایران ۴۰ سال پیش، و یک جنگ احتمالی، همان جنگ با عراق نیست. این بار اگر جمهوری اسلامی خود را درگیر جنگی کند دیگر «موهبت الهی» نخواهد بود. جامعه امروز ایران کاملا با ماههای اول انقلاب ۵۷ متفاوت است. نه علی خامنهای شباهتی به روحالله خمینی دارد و نه دیگر این انقلاب امیدی برای کسی باقی گذاشته است؛ سپاه هم نشان داده است که برخلاف لافهایش از هیچگونه قدرت نظامی قابل توجهی برخوردار نیست. اگر جنگی آغاز شود، که بسیار بعید به نظر میرسد، با ارتشهایی خواهد بود که بر خلاف سپاه و ارتش ایران، مجهز به مدرنترین سلاحها هستند بدون آنکه در جبهههای زمینی حضور داشته باشند. حملات اخیر جنگندههای اسرائیلی به بیش از ۵۰ پایگاه مورد استفاده نیروهای حکومت ایران و یا تحت حمایت آن در خاک سوریه، ضعفهای نظامی جمهوری اسلامی را بیشتر آشکار ساخت.
اصلاحطلبان اصولگرا
اصلاحطلبان امروز بیش از اصولگرایان در دفاع از جمهوری اسلامی به پا خاستهاند. البته این دفاع جانانه اصلاحطلبان تازگی ندارد. در گذشته نیز هربار کلیت نظام به نوعی زیر سوال قرار گرفت، این اصلاحطلبان بودند که یکپارچه و در صف مقدم دفاع از «نظام مقدس» حضور یافتند با اطمینان به اینکه مردم در رأیگیریهای متعدد نشان دادهاند که اصولگرایان و محافظهکاران را نمیخواهند و به دنبال اصلاح و تغییر هستند.
یکی از اصلاحطلبان میگفت زمانی که در بحبوحه قیام دانشجویی ۱۸ تیر در مقابل دوراهی دفاع از اصلاحات و یا دفاع از نظام قرار گرفتیم، تصمیم به قربانی کردن اصلاحات برای بقای نظام گرفته شد. از آن روزها تا امروز، هر بار که اصلاحطلبان بر سر این دوراهی قرار گرفتند، همین کار را کردند. البته از دید آنها چنین انتخابی منطقی است، زیرا در صورت گذار از این نظام نخواهند توانست هر دو سال یک بار، در جریان انتخابات مجلس یا ریاست جمهوری، با به دست گرفتن پرچم اصلاحات توجه مردم ناامید را به خود جلب کنند تا آرایشان را به نام آنها به صندوق بیاندازند.