دکتر ریموند رخشانی *
مقاله و فایل صوتی سوم:
مبحث نظم در گیتی [۱]
چَرخه ی ایدهآل روش علمی[۲] که بر اساس چهار گام و مرحله – یعنی ۱- مُشاهدات، ۲- طرحسازی، ۳- فرضیه پردازی و بالاخره ۴- پیشبینی – بنیان گذاشته شده است اغلب و در بیشتر موارد (و نه در هر موردی) کار میکند زیرا که علم کوششی انسانیست که نقشِ بخت و شانس و الهام و وحی و همچنین اشتباه و پیش اِنگاشت را در آن نمیتوان نادیده گرفت.
- اشتباههایِ صادقانه، چه در متد و چه در اجرا، بخش اجتناب ناپذیری از فرآیند علمی هستند. تقاضایِ فرآیند علمی برای تجدید تولید آزمونها و تکرار نتایج، در نهایت این اشتباهات را از میان برمیدارد.
- تخلفات و تقلبات علمی[۳] در این فرآیند بندرت کارساز هستند زیرا که روشِ علمی و تقاضا برایِ تکرارپذیریِ نتایج، بالاخره آنها را تصحیح کرده و تخلفات و تقلبات را آشکار میسازد.
البته روش علمی همچنین متکی بر ثبت و نگهداریِ دقیقِ اسناد و مدارک مشاهدات آدمی نیز هست . برای تنها یک نمونه، زندگی علمیِ پلینی[۴] دولتمرد و دانشنامه نگارِ قرنِ اول میلادی (۲۳-۷۹) چنین نوشته شدهاست.
- پلینی که در اصل از نژاد ژرمانی بود و افسر سوارهنظام روم شد، در شهر ناپل به عنوانِ مسئول رسیدگی و ادارهی مستعمرات اسپانیولیِ روم به کار پرداخت.
- وی برای دانشنامهی (انسیکلوپدی[۵]) خود بنام “تاریخ طبیعت” که شامل ۳۷ کتاب است و همگی ثبت و نگهداریِ دقیق اسناد و مدارک هستند، شناخته شدهاست.
پلینی در سال ۷۹، هنگامیکه که برای ثبت دقیقِ آتشفشانِ کوه ورسوویوس[۶] به آنجا رفته بود، بهنگام آتشفشانی کشتهشد.
اگرچه برای دانشمندان مدرن هر مشاهده و هر اندازهگیری بیانگر حقیقتی قابلِاثبات و عینی است و نتیجتاً حاویِ معنا و مفهومی خاص و ویژه است، اما در چَرخهی ایدهآل روشِ علمی اهمیت مشاهده بعنوان گام و مرحلهی نخستین، در همهی موارد، همیشه آشکار و مورد تایید و قبول همگانی نبودهاست.
- برای مثال ارسطو بر این باور بود که اگرچه حسهای پنجگانه نقش مهمی برای شناخت جهانِ طبیعی بازی میکنند اما برای وی و شاگرداناش، تدبیر و منطق و نه احساسات خطاپذیر[۷] داورانِ نهایی حقیقت شمرده میشدند.
- بسیاری محققینِ کهن و ارباب ادیان (بویژه ارباب ادیانِ ابراهیمی) که کار تعلیم و تربیت در دنیایِ کهن را در اختیار داشتند، طرز فکر ارسطویی) تفکر و ذهنیگرایی و قیاس (را بر مشاهدات مستقل و تکرارپذیر رجحان داده، پیشرفتهایِ علمی را برای حدودِ ۲۰۰۰ سال (تا حدود ۱۶۵۰ میلادی) مسدود کرده بودند.[۸] فلاسفه هم در این دوران مستقیما با ارباب ادیان همکاری داشتند. در واقع بسیاری از ارباب ادیان خود فیلسوف بودند و یا فیلسوفهایی را در کنار خود داشتند. متون مذهبی دوران تیرگی تنها متونی هستند که از آن دوران باقی ماندهاند. این متون بهترین مدارک همکاری فلاسفه و کلیسا در جلوگیری از هرگونه تخطی از تفکر ارسطویی و در مواردی از تفکر افلاطونی هستند.
- مخالفت شدید کلیسا در قرن ۱۷ با گالیله که با استفاده از تلسکوپ سیارات را مشاهده کرده بود، ریشه در همان تفکر ارسطویی ) تفکر و قیاس بجای تجربه و آزمون و مشاهدهی مستقل (داشت. پس از اینکه گالیله با مشاهدات تلسکوپی به نقصانهای ماه (حفرهها) و خورشید (لکههای خورشیدی) اشاره کرد، همکاران و همدورهایهایِ وی از نگاه کردن به نقصانها از درونِ تلسکوپ خودداری کردند و کلیسا هم نخست وی را شخصی دچار هذیان نامید.
اگرچه میتوان اتکاپذیری بر احساسات و قابلیت اعتماد و اطمینانِ به احساسات را مورد پرسش قرار داد اما کموبیش هر فردی، تا حدودی، با استفاده از آنها جهانِ فیزیکی را پیشبینی میکند. سادهترین مشاهدات قابلِاثبات وقایعیاند که دیگربار و دیگربار در زندگی اتفاق میافتند. برای نمونه
- همهی اجسام هنگامیکه از دست ما میافتند، به نحوی عمودی سقوط میکنند و هنگامیکه پرتاب میشوند مسیری انحنایی را دنبال میکنند.
- و یا بسیاری از اجسامِ نجومی مداری قابل پیشبینی دارند.
برخی جوامع کهن باور خود به قابلیت پیشبینی حرکت خورشید و ماه را در احداث بناهایی عظیم گذاشتند که ستونها و دیگر ساختهای آنها با تقویمشان همخوانی داشت و با حرکتِ اجسام نجومی همراستا بود.
- یکی از کهنترین نمونههایِ باورهایِ آدمی برای پیشبینی طبیعت آرامگاهی ۵۰۰۰ ساله برای رهبری از آدمیان کهنِ آن مرز و بوم در شهر نیوگِرِینج [۹] ایرلند است که ستونهایِ سنگی آن کاملا با غروب و طلوع خورشید همراستاست[۱۰].
- بنای معروفتر استونهنج (که قدمتی پیش از اهرامِ ثلاثه دارد) بر فلات سالیسبوری[۱۱] در جنوبِ کشور کنونی انگلستان نمونهی دیگری از باورهای آدمی و تقویمی پیچیده بر اساسِ حرکت اجسام است.[۱۲]
برای بسیاری از فرهنگهای کهن، بویژه برای پیشبینیهایِ نجومی و یا برای جهتیابی در دریانوردی، دانستنِ موقعیت ماه و دیگر سیارات از اهمیت بسزایی برخوردار بود.
گردش اجسامِ سماوی پیچیدهاند. برایِ مثال حرکت مریخ در بروج، در آغاز سال، نخست سریع و رو به جلوست و هر از چند ماه آهسته و رو به عقب. توضیحِ چنین گردشی و ساختنِ الگوهای حرکتِ اجسامِ سماوی در منظومهی خورشیدی چالشی بزرگ برای ستارهشناسان و منجمان قدیمی بود.
یکی از نخستین توصیفهای حرکت اجسام سماوی که موقعیت ستارگان را به نحوی آزمونپذیر پیشبینی میکرد الگوی بسیار موفقِ بطلمیوس اسکندری[۱۳] (میلادی ۱۰۰-۱۷۰(بود.
- بطلمیوس که آتِنیالاصل و زاده شده در مصر بود با مطالعهی کارهای ستارهشناسانِ مصری و بابِلی و آتِنی به جمعآوری مشاهداتِ نجومی خود پرداخت.
- او چنین بحث کرد که زمین ثابت و در مرکز گیتی است.
- الگویِ بطلمیوسی بر این پیشاِنگاشت ساخته شد که بقیهی سیارات در مدارهایی کاملا دایرهوار و بینقص به دورِ زمین در چرخشاند. به باور او کیهان در سرحد کمال و بینقصی موجودیت داشت.
- این در واقع با اساس کیهانشناسی ارسطویی همخوانی داشت و بطلمیوس آن را پذیرفته بود، اما الگوی خود را در نجوم زمانهی خویش جا انداخت.
- علیرغم پیچیدگیاش، الگوی بطلمیوسی در پیشبینی موقعیت سیارات نسبتا موفق بود و برای بیش از ۱۴۰۰ سال مورد استفاده قرار گرفت. تنها در قرنِ ۱۶ میلادی است که نخستین اجرای روشِ علمی و مشاهداتِ دقیقتر منجر به قبول الگویِ ستارهشناختیِ متفاوتی گردید.
پرسشی داریم زین راهِ نهان از برایِ درکِ اسرارِ جهان
مشیِ خود را از فضا آغاز کن در جوارِ ماجراهایِ زمان
Ideal cycle of the scientific method
Scientific fraud
Pliny
Encyclopedia
Mt. Versuvius
Logic and reason, and not the fallible senses
Trefil, J.S. and Hazen, R.M. The Sciences, An Integrated Approach, 2nd Edition. New York: Wiley, 1997.
Newgrange
Aligned
Stonehenge on Salisbury Plain
Hawkings, G.S. Stonehenge Decoded. New York: Doubleday, 1965.
Ptolemy of Alexandria
—————–
* دکتر ریموند رخشانی:
من ریموند رخشانی هستم و حوزه کارشناسی من مهندسی سیستمها است، و تخصص من در بکارگیری اندیشه سیستمی برای انتقال فن آوری و اجرا و پیاده سازی تولید فراوردههای نوین میباشد.
در این سلسله از مقالات و فایلهای صوتی، کوشش میکنم که علم مدرن را (به فارسی) از پایه به دوستانی که علاقمند هستند، ارائه کنم، و از اساتید، پژوهشگران و اندیشمندان عزیز خواهشمندم که لینکها را به دوستان و بویژه به جوانان دانش پژوه ایرانی (که امکان آشنایی نظام مند با علم مدرن را به فارسی ندارند) ارسال فرمائید