مجتبی واحدی – دیدگاه نو
رهبر جمهوری اسلامی پس از مدتها سکوت زبانی و انفعال عملی در برابر اظهارات و اقدامات خارجی، زبان باز کرد و در اظهاراتی شدیداللحن، هر نوع مذاکره با امریکا را مردود دانست. او اینبار نیز با تلفیق راست و دروغ، به گونه ای سخن گفت که گویی آگاه از همه واقعیت ها و قادر به پیش بینی حوادث آینده است. خامنه ای در سخنرانی اخیر خود، سه نشانه از آینده نگری خود ارائه کرد : هفده سال پیش، با تشکیل ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادی، روند فعلی فساد اقتصادی را پیش بینی کرده، سه سال پیش و قبل از همه سیاستمداران، عهدشکنی امریکا بر سر برجام را می دانسته و چند ماه قبل، به سران کشور در خصوص وضعیت نقدینگی و تاثیرات مخرب آن، هشدار داده است. اما او در هر سه مورد، مرتکب فریبکاری شد.
یک- فریبکاری او در مورد مبارزه با مفاسد اقتصادی، به راحتی قابل اثبات است. اصلی ترین دستگاه برای مجازات مفسدان، دستگاه قضایی است که مستقیما زیر نظر رهبر اداره میشود اما خامنه ای، در سخنرانی اخیر خود که شامل حملات گسترده به دولت بود حتی یککلاماز کوتاهی دستگاه قضایی در مبارزه با مفسدان نگفت. یکی از پایه های اصلی در جلوگیری از فسادهای حکومتی، دیوانمحاسبات است که زیر نظر مجلس شورای اسلامی اداره می شود؛ همان مجلسی که سالهاست خامنه ای، آن را به مهره ای بی اراده در برابر شورای نگهبانتبدیل کرده است. اما خامنه ای، عمدا نقش مجلس در توسعه فساد را نیز نادیده گرفت تا طرفداران بی هویت او بتوانند ادعا کنند ” همه تقصیرها متوجه دولت است و رهبر به احترام رای مردم – علیرغم آگاهی از بی کفایتی دولت- آن را تحمل و حتی از آن حمایت کرده است.” خامنه ای که هماکنون خود را از همه، طلب کار می داند همان کسی است که از تلاش رسانه ها برای افشای مفاسد اقتصادی در دولت احمدی نژاد، بر آشفت و دستور ” کش ندهید” صادر کرد.
دو- خامنه ای تلاش می کند مبدا و مقصد مذاکره با امریکا را به موضوع برجام ارتباط دهد. او همچنین با اشاره به هشدارهای تریبونی و فریبکارانه خود، به دنبال اثبات مخالفت بنیادین و آگاهی قبلی خود از سرنوشت این مذاکرات است. در حالی که نقش او در هدایت مذاکرات محرمانه با امریکا به دور از چشم رئیس جمهور وقت – احمدی نژاد – و نماینده وقت او در شورایعالی امنیت ملی – حسن روحانی – قبلا افشا شده بود که آنافشاگری نیز دلیل خاص داشت. در مراحل اولیه مذاکرات برجامی با امریکا، حسنروحانی و جواد ظریف، تبلیغات وسیع تریبونی به راه انداخته بودند و خامنه ای نمی خواست امتیاز اینمذاکرات تماما به روحانی اختصاص یابد. لذا حدود سه سال پس از مذاکرات عمان، علی اکبر صالحی را مامور افشای مذاکرات محرمانه با امریکا کرد. صالحی نخستینبار در اردیبهشت سال نود و چهار در یک گفتگوی تلویزیونی، ابعادی از مذاکره با امریکا را افشا و سپس در مصاحبه هایگوناگون به این موضوع اشاره کرد. وبسایت خبرآنلاین – نزدیک به علی لاریجانی – در تاریخ سیزدهممرداد ماه نود و چهار، گفتگویی با صالحی منتشر کرد که شامل جزئیات بیشتری از مذاکرات محرمانه جمهوری اسلامی و امریکا بود. از نکات قابل توجه در اینگفتگو، اشاره به درخواست امریکایی ها برای توقف موقت مذاکرات بود : “بالاخره در داخل کشور دوباره آنقدر موانعی ایجاد شد که انتخابات امریکا فرا رسید و تیم اعزامی امریکا برای مذاکره گفتند به دلیل انتخابات امریکا، ادامه مذاکرات را چند ماه عقب بیندازیم تا ببینیم نتیجه انتخابات چه میشود. به این ترتیب، ما آن فرصت را هم از دست دادیم”. اینسخن صالحی، نشان می داد مذاکرات عمان ماهها قبل از انتخابات ریاست جمهوری امریکا – آبان ماه نود و یک – آغازشده بود. به عبارت دیگر، خامنه ای شخصا مذاکراتی را هدایت کرده که یکسال پیش از انتخاب روحانی به ریاست جمهوری، آغاز و تا تابستان نود و یک ادامه داشته است. ( به گفته صالحی به درخواست طرف امریکایی، مذاکرات چند ماه قبل از فرارسیدن انتخابات ریاست جمهوری امریکا که آبان نود و یک برگزار گردید، متوقف شده است ). از نشانه های فریب کاری خامنه ای، می توان به یک سخنرانی از او اشاره کرد که در اوج مذاکرات محرمانه با امریکا در عمان ایراد شد. روز سوم مرداد ماه نود و یک، علی خامنه ای در جمع مسئولان کشوری و لشکری اظهار داشت : ” “… درآن دوره که ادبیات مسئولان ما آمیخته به تملق گویی از غرب شد… به واسطه همراهی با غربی ها وعقب نشینی هایی که انجام گرفت آنها آنقدر جلو آمدند که من مجبور شدم شخصاً وارد میدان شوم”. این سخنرانی کمتر از چهارماه قبل از آبان ماه نود و یک و انتخابات ریاست جمهوری امریکا – قبل یا همزمان با توقف مذاکرات به درخواست طرف امریکایی- ایراد شده است.
البته خامنه ای در مورد برجام نیز دروغ می گوید. در آستانه نهایی شدنبرجام، تعدادی از سناتورهای امریکایی، با انتشار نامه ای اعلام کردند که پس از پایان ریاست جمهوری اوباما، دولت بعدی امریکا تعهدی در برابر برجامنخواهد داشت. واکنش خامنه ای به اینهشدار، شنیدنی بود.او روز پنجشنبه بیست و یکم اسفند ماه نود و سه، در جمع اعضای مجلس خبرگان، چنینگفت :”این آقایان سناتور صریحاً برداشتند اعلام کردند که اگر چنانچه این دولت در آمریکا از کار برکنار شد، این قراردادی که با شما میبندد و تعهّدی که میکند کأن لم یکن است! این نهایت فروپاشی اخلاق سیاسی است و نشان دهنده ی این است که آن دستگاه دستگاهی است که واقعاً قابل ادامه نیست؛ یعنی آن دستگاه دستگاه متلاشی شده ای است که این جور چیزها را انسان در آن مشاهده میکند. آن وقت میگویند ما میخواهیم به ایرانی ها یاد بدهیم، درس بدهیم که بفهمند قوانین ما چیست! خب ما احتیاج به درس آنها نداریم؛ ما اگر چنانچه به توافقی هم برسیم، بلدیم چه جوری عمل بکنیم که بعد آنها نتوانند جمهوری اسلامی را پشت در نگه دارند. این را مسئولین نظام جمهوری اسلامی بلدند که چه جوری عمل بکنند”. رهبر جمهوری اسلامی که آنروز باد در غبغب می انداخت و از توانمندی زیردستان خود برای مهار ” عهدشکنی امریکا” سخن می گفت، امروز همه تقصیرها را به گردندیگران می اندازد و تنها به گفتن ” می دانستم و گفته بودم ” اکتفا می کند.
سه – ادعای علی خامنه ای در خصوص هشدارهای مربوط به وضعیت ارزی و ریالی درداخل کشور نیز دروغ است. چه کسی می تواند نقش رهبر در خالی کردن پشتوانه ارزی خزانه برای تامین شهوات سیاسی او در خارج از مرزها را انکار کند؟ علاوه بر خالی کردنخزانه برای پیگیری اهداف خودخواهانه خامنه ای در لبنان، سوریه، عراق و یمن، او در داخل کشور نیز اقدامات مخرب زیادی داشته است. تردید ندارم موسسات مالی و اعتباری که دهها هزار میلیارد تومان از دارایی های مردم راچپاول کردند به نوعی تحت الحمایه نظام و رهبر آن بودند. حتی ساده لوح ترین و خوش بین ترین افراد نیز، عدموابستگی آنموسسات به نهادهای قدرت و به ویژه بیت رهبر را باور نمی کنند.الزامدولت به بازپرداخت سی و پنج هزار میلیارد تومان بدهی موسسات ورشکسته به مردم، بدون آنکه در خصوص نحوه حیف و میلاموال و مرتکبان آن، اطلاع رسانی شود هر نوع تردید در خصوص ” تحت الحمایه بودن آنموسسات ” را منتفی می سازد. کدامتصمیم و اقدام دولت در ماههای اخیر، از تقبل و پرداخت بدهی دهها هزار میلیارد تومانی موسسات نورچشمی، زیانبار تر بوده است؟
البته فریبکاری های خامنه ای، بسیار گسترده تر از موارد سه گانه فوق است. آنچه در بالا آمد پاسخ به جدیدترین “می دانستم و گفته بودم” های فریب کارانه رهبر است. افشای این فریب کاری ها در داخل کشور، امکان پذیر نیست. متاسفانه بسیاری از رسانه های ظاهرا آزاد در خارج از مرزها نیز در کنترل اصلاح طلبان حکومتی یا در اختیار سازمانها و دولت هایی است که مایل به ایستادن در برابر رهبر جمهوری اسلامی نیستند. این وضعیت، وظیفه معدود رسانه های مستقل را سنگین تر می کند تا بیش از این به رهبر جمهوری اسلامی و حامیانپیدا و پنهان او، اجازه چپاول و فریب کاری ندهند.
از: گویا