نزدیک به دو هفته از ناپدید شدن جمال خاشقجی، روزنامه نگار عرب سعودی، در استانبول میگذرد. خاشقجی که در روز دوم اکتبر، برای گرفتن برگه ی تجرد برای ازدواج با نامزد ترکیهایاش به کنسولگری عربستان در استانبول رفته بود، هرگز بازنگشت. از لحظهی ورودش به کنسولگری تا کنون، هیچ خبری از سرنوشت وی در دسترس نیست.
پلیس ترکیه از احتمال قتل این روزنامه نگار و منتقد سعودی درون کنسولگری عربستان گفته است. بنا به اعلام ترکیه، ویدیوی بازجویی، شکنجه، و قتل این روزنامه نگار منتقد سیاستهای ولیعهد جوان عربستان توسط ساعت وی ضبط و به گوشی آیفون وی که در بیرون از سفارت و نزد نامزدش بود ذخیره شده است.
بریتانیا، آلمان، فرانسه، حتی آمریکا و شخص دونالد ترامپ، دوست و متحد پادشاهی عربستان سعودی و ملک سلمان، علیه این جنایت موضع گیری کرده اند. مقامات جمهوری اسلامی اما، علاوه بر درگیریهای شدیدی که با ریاض دارند، هیچ واکنشی نسبت به ناپدید شدن و قتل احتمالی این روزنامه نگار منتقد عربستانی نشان ندادند.
با توجه به تنشهای شدید تهران و ریاض، سیاست سخت و موضعگیریهای تند مقامات سعودی علیه تهران، بویژه در موضعگیریهایشان در تحریمهای آمریکا علیه ایران و خروجش از برجام، انتظار واکنشهایی حتی اندک و نه چندان تند از سوی مقامات جمهوری اسلامی، میرفت. اما انتخاب مقامات تهران تنها “موضع سکوت” بود. مقامات جمهوری اسلامی در این مدت، واکنشی به این خبر، که میرود تا بحرانی بزرگ در روابط خارجی پادشاهی عربستان سعودی باشد، نشان ندادند. حتی صداوسیما، روزنامهها و نشریات وابسته به سپاه و تندروهای حکومتی نیز نسبت به این مساله چندان واکنشی نشان ندادند و به بیان خبر پرداختند.
بهرام قاسمی، سخنگوی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی، نیز در نشست خبریاش در تهران، در پاسخ به مساله ناپدید شدن این روزنامه نگار منتقد سعودی از اظهار نظر خودداری کرد.
اما چرا تهران از فرصتی که برای ورود به یک بازی سیاسی علیه این کهنه رقیب منطقهای به دست آورده است، استفاده نکرد؟ چرا علیرغم موضعگیریهای متخاصمانه عربستان سعودی علیه جمهوری اسلامی، در همراهی با ترامپ، مساله تحریمها، موضوع سوریه، یمن، و … ایران موضع سکوت را برگزید؟ چرا حتی در حد یک اظهار نظر کوتاه هم با ترکیه همراه نشد؟
عربستان و ترکیه هر دو از قدرتهای سنی جهان اسلام و منطقه هستند و جمهوری اسلامیِ شیعه، در مذهب اشتراکی با آنها ندارد. برای مقامات تهران، شاید ترکیه و عربستان تا حدود زیادی به یک اندازه رقبای منطقهای هستند که در این ماجرا هم به دنبال منافع خودشان میباشند. از نگاه ایران، ترکیه میتواند در برملا کردن این جنایت هولناک به دنبال تخریب کردن وجهه عربستان و یا حتی گرفتن امتیاز از عربستان سعودی باشد.
از قضا ایران و عربستان، در این جنایت مخوف، با یکدیگر اشتراکات بسیاری هم دارند. ایران نیز سابقهای طولانی در ترور و قتل مخالفان و منتقدان حکومتی، در خارج از مرزهایش دارد. ایران هم مانند عربستان حق قتل شهروندان مخالف و منتقدش را در هر کجای دنیا که باشند برای خود محفوظ میداند.
مقامات جمهوری اسلامی نیز همانند همتایان سعودی خود، یدی طولانی در ترور مخالفان خارج نشین دارند. از ترورهای اوایل انقلاب اسلامی، و ترور مقامات حکومت شاه در خارج از ایران گرفته که همزمان با روی کار آمدن جمهوری اسلامی در ایران آغاز شد؛ تا ترورهای نویسندگان، هنرمندان، منتقدان و … که در سالهای اخیر نیز شاهد آن بودهایم.
قتل جمال حسینی، موسس وبسایت خبری_حقوق بشری هرانا، ترور مشکوک سعید کریمیان، مدیر عامل شبکه ماهوارهای جم تی وی و گروه رسانهای جم گروپ در استانبول ترکیه، بمب گذاری ناموفق نشست سازمان مجاهدین خلق در فرانسه و … را شاید بتوان از این دست اقدامات مشابه مقامات تهران در سالهای اخیر دانست.
البته جمهوری اسلامی مسئولیت هیچکدام از ترورها، به جز ترورهای اوایل انقلاب، را نپذیرفته است.
از دیگر اشتراکات حکومتهای روی کار در ایران و عربستان سعودی این است که در این کشورها، اساسا مفهومی به نام “حقوق بشر” از سوی مسئولین به رسمیت شناخته نشده است و وجود ندارد. این دو کشور حق ترور و کشتار مخالفان و منتقدانشان را در هر کجای دنیا از حقوق بلامنازع خود میدانند.
تهران در قبال این جنایت سیاست سکوت را برگزید، چرا که از دیگاه مقامات جمهوری اسلامی اساسا جنایتی صورت نگرفته است. سکوت تهران در این ماجرا به نوعی نان قرض دادن به ریاض نیز است.
ماجرای ناپدید شدن و قتل احتمالی جمال خاشقجی یک جنایت هولناک است. قتل خاشقجی مرگ یک منتقد حکومتی است که به تله میافتد و سپس کشته میشود. سناریوی غیرانسانیای که از قضا برای جمهوری اسلامی هم بیگانه نیست. این جنایت سبب شده تا یادآور ترورهای مخالفان و منتقدان حکومت جمهوری اسلامی در داخل و خارج از مرزهای ایران باشد.
مهناز همدانیان
دوشنبه ۱۵ اکتبر ۲۰۱۸