خبرگزاری هرانا – امیر رئیسیان، وکیل دادگستری، ضمن انتقاد از بازداشت وکلای دادگستری، در یادداشتی خطاب به امیرسالار داودی و آرش کیخسروی دو وکیل در بند گفته است که “اینکه وکلا را فقط به خاطر دفاع از حقوق موکلین و حقوق مردمان چه در دادگاه و چه بیرون دادگاه بازداشت کنند، هم بازداشت حقوق انسان است و هم بازداشت اعتبار دستگاهی که قرار است عدالت را تضمین کند”.
به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، در ماههای اخیر موج جدیدی از فشارهای امنیتی و قضایی بر روی وکلای دادگستری آغاز شده و بر تعداد وکلای بازداشتی و زندانی افزوده شده است. اغلب این احضار، بازجویی و بازداشتها در ارتباط با پرونده موکلان آنها بوده است. دو تن از آنها امیرسالار داودی و آرش کیخسروی هستند.
امیرسالار داودی، وکیل دادگستری محبوس در زندان اوین است که در تاریخ ۲۹ آبانماه سال جاری توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به این زندان منتقل شد. ایشان پس از تفهیم اتهام “اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی” و صدور قرار بازداشت یکماهه کماکان در زندان به سر میبرد.
این وکیل دادگستری تاکنون وکالت بسیاری از پروندههای زندانیان و متهمین سیاسی از جمله پرونده سعید شیرزاد، سهیل عربی و زینب جلالیان را بر عهده داشته است.
آرش کیخسروی دیگر وکیل بازداشتی است که پیشتر در تاریخ ۲۷ مردادماه سال جاری همراه با قاسم شعله سعدی، دیگر وکیل دادگستری، در پی حضور در تجمعی اعتراضی در اعتراض به نظارت استصوابی و قرارداد دریای خزر در مقابل ساختمان مجلس شورای اسلامی بازداشت و به زندان تهران بزرگ منتقل شدند.
این دو وکیل دادگستری پس از گذشت سه روز با لباس زندان و پابند و دستبند به دادسرای اوین منتقل شده و پس از تفهیم اتهام و صدور قرار بازداشت یک ماهه به زندان تهران بزرگ بازگردانده شدند. پیشتر پیام درفشان وکیل مدافع آرش کیخسروی، وکیل بازداشتی گفته بود که عناوین اتهام موکلم از یک به چهار عنوان افزایش یافته است. قاسم شعله سعدی در تاریخ ۱۳ آذرماه با تودیع وثیقه ۳۰۰ میلیونی و کفالت ۱۰۰ میلیون تومانی که جمعاً ۴۰۰ میلیون تومان میشود، از زندان آزاد شد.
امیر رئیسیان وکیل دادگستری امروز یادداشتی خطاب به دو دوست و همکار خود امیرسالار داودی و آرش کیخسروی نوشته است.
نسخه ای از یادداشت امیر رئیسیان که برای نشر در اختیار هرانا قرار گرفته است در ادامه میآید:
نامهای به امیرسالار داودی، آرش کیخسروی؛
و وکلای دربندِ حقِ دفاع
سلام رفیقانم؛
میدانم که این روزها ارتباط شما با بیرون از زندان قطع شده است، مگر به تماسی که روشن است آن هم چندان اسباب اطلاع از بیرون زندان نیست و اغلب ابزاری برای ماست که بفهمیم لااقل حال جسمی بدی ندارید. و میدانم که اینها را کسی به شما نشان نمیدهد که بخوانید. اما نمیدانم چرا دستم رفت که برایتان اینها را بنویسم، شاید از این جهت که از دست ما برنمی آید برای رهایی رفیقمان، همکارمان و عزیزمان کار دیگری بکنیم.
حالا که این را گفتم بگذارید اول حرف هایم از این کمدی روزگار بگویم که در وضعیت یک زندانی، چشم امید مردمی به حمایت و پشتیبانی وکلا و حقوقدانان مسئولی چون شماست اما چقدر تلخ است که کسانی در این کشور هستند که تلاش میکنند به مردمِ امیدوار، القا کنند که قانون معنی ندارد، که دفاع حقوقی یک وکیل هیچ اهمیتی ندارد، که این وکلا برای خودشان هم کاری از دستشان بر نمی آید، چه رسد به موکلینشان.
میبینید؟ شما و دیگرانی مثل شما که برای مردمِ بی پناه، وکیل و پناه بودهاید باید در حالتی قرار بگیرید که خیال مردم از بعضی چیزها راحت شود. مثلا خیال نکنند بازی در زمین حقوق و قانون است. مثلا مردم نباید خیال کنند میتوانند از خودشان و حق شان دفاع کنند. «وکیلِ مدافع» باید به سجن افتد که هیچ وکیلی به دفاع فکر نکند و از آغاز کنار بازجو و بازپرس و دادستان و قاضی مردم را محکوم و مقصر فرض کند و تنها از موکلش توبه یا بندبازی بخواهد. انگار اینطور راحتتر می شود هزینه حق خواهی و مطالبه گری را بالا برد، نمیدانم، انگار اینطور فکر میکنند، اما چرا به این فکر نمیکنند که وقتی وکیلی به علت دفاع از حقوق موکلاش و نه حقانیت موکلاش مواخذه شود یعنی اثرگذار بوده، یعنی بازی تواب سازی یا بند بازی را به هم زده، یعنی امید هست به قانون، امید هست به حساب و کتاب. چرا بعضی ها متوجه نیستند که اگر دفاع حقوقی از یک متهم اثرگذار باشد معنیاش این است که مملکت شهر هرت نیست و قانون دارد و این معنی، «اعتبار عدالتخانه» است…
راحتتان کنم اینکه وکلا را فقط به خاطر دفاع از حقوق موکلین و حقوق مردمان «چه در دادگاه و چه بیرون دادگاه» بازداشت کنند، هم بازداشت حقوق انسان است، هم بازداشت اعتبار دستگاهی که قرار است عدالت را تضمین کند.
آری همه اینها را خودتان میدانید، مگر در مورد بند و حبس «شرفِ وکالت، عبدالفتاح خان سلطانی» و دیگر «وکلای مدافع» همین حکایت نبود. مگر سلطانی اعتبارِ دادخواهی را نیندوخت و مگر مرتضویها اعتبار دادرسی را ملکوک نکردند؟! بگذریم.
عزیزان ما؛ رفیقان ما؛
تنها این را بدانید که ما هیچ روزی از شما غافل نمیشویم. جدا از دلتنگیهای عاطفی که گاهی امان آدم را می بُرَد و می دَرَد، هر روزی که یک وکیل در حبس باشد انگار تکه ای از بدنِ حرفهای و مسئولیت اجتماعی همه وکلا کنده شده است. لااقل میشود گفت اغلب اوقات حال ما چنین است که وقتی همکارمان برای دفاع از حق در حبس باشد دادگاه رفتن و دفاع کردن و حق ستاندن با همه شیرینیاش، مزه تلخی دارد که زهرِ آخرِ کار است.
عزیزان؛
این روزها، ما منتظریم که دوباره تک تک شما را این بیرون ببینیم و با هم بحث کنیم از امور صنفی… با هم مخالف باشیم و در مقابل هم برهان بیاوریم… اما با همه اختلاف نظرها مطمئن باشیم از شرافت حرفه ای و خیالمان تخت که همه ما خیرخواه صنفیم، خیرخواه عدلیه ایم، خیرخواه ملتیم، خیرخواه «ایران جانمان» هستیم.
امیر رئیسیان، وکیل دادگستری