با استعفای ژنرال متیس وزیر دفاع آمریکا، دولت دونالد ترامپ از آنچه رسانهها “عقلای کابینۀ” او مینامیدند، خالی شد.
ابتدا رکس تیلرسون وزیر خارجه از مقام خود برکنار شد و مایک پمپئو به جای او نشست. پس از آن، ژنرال مک مستر مشاور امنیت ملی جای خود را به جان بولتون داد. به تازگی ژنرال جان کلی نیز از ریاست دفترترامپ کنار رفت و مایک مولوینی جای او را گرفت. دیروز هم جیمز ماتیس از کابینه جدا شد و طبق برخی گزارشها قرار است تام کاتن سناتور جمهوریخواه جانسین او شود.
در واقع چهار نفری که استعفاء داده یا برکنار شدهاند، از نگاه برخی محافل سیاسی و رسانهای، عقلای کابینۀ ترامپ و نیروی کنترل کنندۀ او در دولت تلقی میشدند. آنها همگی به حفظ سیاست سنتی و معمول آمریکا در سطح جهان تمایل داشتند، اما ترامپ ظاهراً علاقهای به ادامۀ آن سنت ندارد.
آنچه ترامپ میخواهد جایگزین سیاست معمول آمریکا در عرصۀ جهانی کند، واقعاً گیج کننده و تا اندازهای مرموز است.
ظاهراً او معجونی از انزواگرایی و مداخلهجویی را در نظام بینالملل دنبال میکند که ربط منطقی آنها برای شرکا و متحدانش به آسانی قابل فهم نیست. ترامپ از یک طرف اصرار دارد که شرکاء و متحدانش باید سیادت آمریکا و نقش رهبری آن را در جهان بیچون و چرا بپذیرند و نسبت به آن سپاسگزار باشند و از طرف دیگر، با نفی نقش ژاندارمی آمریکا در مناطق بحران زدۀ مختلف جهان، سیاستِ “نخست آمریکا” را مبنای رفتار بینالمللی خود معرفی میکند.
به نظرم ترامپ نقش آمریکا در تأمین امنیت بینالمللی را امری بیبدیل و مورد نیاز تمام متحدانش در سطح جهان تصور میکند و به زعم خود نمیخواهد که این نقش را مجانی و بخصوص از موضع بدهکار بازی کند.
از نگاه ترامپ، دولتهای پیشین آمریکا با هزینۀ مالیاتهای مردم آن کشور اقدام به مداخلهجویی در سطح جهان کردهاند، در حالی که این مداخلهجویی بیشتر به نفع متحدان منطقهای و جهانی آنها بوده و بعضاً جز خسارت برای آمریکا پیامدی نداشته است. به زعم ترامپ اما متحدان آمریکا در هر گوشه از جهان، نه فقط قدردان آمریکا در این مورد نبوده اند، بلکه از موضعی طلبکارانه به نقد مداخلهجویی آن برخاستهاند.
بنابراین در پشت ذهن ترامپ این منطق نهفته است که اکثر اعضای جامعۀ جهانی بخصوص متحدان آمریکا، نیازمند مداخلهگرایی ایالات متحده برای حفظ نظم بینالمللی و کنترل بیثباتیها و بحرانهای منطقهای و جهانی هستند و دقیقاً به دلیل همین نیاز، آنها باید با دیدۀ احترام به رفتار کاخ سفید بنگرد، از واشنگتن حرف شنوی داشته باشد و در هزینههای آن سهیم شوند.
بدین ترتیب، ترامپ در صدد وارونه کردن معادلۀ حسن و قبح مداخلهگرایی و انزواگرایی است. او با تصمیمات خود در صدد اثبات این نکته است که مداخلات بینالمللی آمریکا نه از سر “ضرورتهای امپریالیستی” بلکه از موضع ایثار و خیرخواهی است! و تا هنگامی که متحدان از همین زاویه به آن نگاه نکنند و قدرش را ندانند، او میتواند با عقب کشاندن نیروهایش از مناطق بحرانزده، آنها را به وحشت و سپس به التماس بیاندازد!
ظاهراً این نوع خاصی از مدیریت است که از نگاه سیاستمداران سابقهدار به بازی و ماجراجویی بیشتر شباهت دارد. ترامپ اما به نظر میرسد که اهل بازی و ماجراجویی است و افرادی با این نوع روحیه را نیز برای همکاری ترجیح میدهد.
احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
نقل از کانال تلگرام احمد زیدآبادی
از: بالاترین