شاهد علوی
ریاست هیات دیپلماتیک ایران را دیپلمات باسابقه جمهوری اسلامی، «محمدکاظم سجادپور»، معاون پیشین نماینده دایم ایران در دفتر اروپایی سازمان ملل متحد در ژنو بر عهده داشت /عکس از تسنیم
جمعه هفتم تیرماه ۱۳۹۸، خبری در وبسایت یک نشریه اقلیم کردستان عراق منتشر شد که هرچند خیلی زود آن را از دسترس خارج کردند اما توجه تعدادی از کاربران فیسبوک کُردی را جلب کرد.
بر اساس آن خبر که جزییات قابل توجهی هم داشت، چهار حزب اپوزیسیون کردستان ایران که در چارچوب مجموعهای با عنوان «مرکز همکاری احزاب کردستان ایران» با هم کار میکنند، هیاتی را برای مذاکره با نمایندگانی از جمهوری اسلامی به نروژ فرستاده بودند. در روزهای بعد آشکار شد که آنچه رخ داده، نه مذاکره به تعبیر دقیق که دور نخست نشستهایی برای توافق بر سر محورهایی جهت مذاکره یا چنان چه طرف کُردی میگوید، انتقال پیششرطهایی برای شروع چنین مذاکرهای بوده است.
دور اول این نشست با دعوت، میانجیگری و میزبانی مرکز نروژی حل منازعه «نورف» که سازمانی غیر دولتی است، برگزار شد. هیات چهار نفره احزاب کردستانی، از جانشینان دبیرکل سه «حزب دموکرات کردستان ایران»، «حزب کومله زحمتکشان کردستان» و «حزب کومله کردستان ایران» و نیز عضو کمیته مرکزی حزب دموکرات کردستان تشکیل شده بود. در مقابل، ریاست هیات دیپلماتیک ایران را دیپلمات باسابقه جمهوری اسلامی، «محمدکاظم سجادپور»، معاون پیشین نماینده دایم ایران در دفتر اروپایی سازمان ملل متحد در ژنو بر عهده داشت.
آنچنان که یک منبع نزدیک به هیات ایرانی گفتوگو کننده به «ایرانوایر» گفت، انتخاب یک دیپلمات شناخته شده برای ریاست هیات مذاکره کننده ایرانی، یکی از پیششرطهای هر دو طرف دیگر، یعنی احزاب کُرد و میانجی نروژی برای برگزاری این نشست بوده است: «سابقه ترور “عبدالرحمن قاسملو”، دبیرکل سابق حزب دموکرات کردستان ایران از سوی هیاتی ایرانی که به ظاهر دیپلمات بودند و برای گفتوگو با او به وین رفته بودند، موجب بدبینی سایر طرفها به جمهوری اسلامی ایران شده است. در نتیجه، شورای عالی امنیت ملی که تصمیمگیرنده نهایی در این موضوع است، ناچار شد به جای یک چهره نظامی یا امنیتی که مطلوب آنها بود، سجادپور را که در محافل دیپلماتیک اروپا شناخته شده است، به عنوان رییس هیات تعیین و اعزام کند؛ هیاتی که البته سایر اعضایش اگرچه پاسپورت دیپلماتیک دارند اما چهرههای امنیتی هستند.»
همین منبع به «ایرانوایر» گفت دور نخست این نشستها که روز شنبه هشتم تیرماه برگزار شد، به نظر دو طرف و ارزیابی طرف میانجی، در مجموع قابل قبول به انجام رسید: «طرف ایرانی به اصول ۱۵ و ۱۹ “قانون اساسی جمهوری اسلامی” همچون مبنایی برای به رسمیت شناختن حقوق اقلیتها در ایران، از جمله کردها اشاره کرد. اما به نظر طرف کردستانی، این دو اصل اگرچه ناظر به برخی از حقوق اقلیتهای اتنیکی در ایران هستند اما کافی نیستند و اجرای آنها به تنهایی پاسخگوی مطالبات مردم کُرد در ایران نیست. لذا انتظار میرود نشستهای طولانی و گفتوگوهای دشواری در پیش باشد.»
این منبع اضافه کرد قرار بر این شده است طرفین برای رایزنی با مسوولان بالادستی، به محلهای خود برگردند و در آینده نزدیک دوباره با هم دیدار کنند. این تجدید دیدار به گفته منبع نزدیک به طرف ایرانی، ممکن است به دلیل پایبند نبودن کُردها به اصل محرمانه بودن برگزاری نشست، به تعویق بیفتد و یا به طور کلی لغو شود: «یکی از شروط طرف ایرانی که مورد تایید میانجی هم قرار گرفت، محرمانه بودن اصل برگزاری این نشستها بود؛ شرطی که با افشاگری در مورد این دیدار و سپس چند گفتوگوی “عمر ایلخانیزاده”، دبیرکل حزب کومله زحمتکشان و رییس دورهای مرکز همکاری احزاب کردستان عملا زیر پا گذاشت شده است.»
نورف سازمانی غیر دولتی است که یکی از حوزههای اصلی فعالیتش، میانجیگری برای حل منازعات مسلحانه بین دولتها و گروههای مسلح مخالف دولت از رهگذر دیپلماسی غیررسمی است. نوروف پیش از این در همین حوزه نقش مهمی در برقراری صلح در کلمبیا و پایان دادن به بیش از پنج دهه جنگ بین گروه «فارک» و دولت مرکزی کلمبیا ایفا کرد. این سازمان در مذاکرات آشتی فیلیپین هم برای پایان دادن به درگیری بین «جبهه دمکراتیک ملی فیلیپین» و دولت این کشور نقش اصلی داشته است.
علاوه بر این موارد و به جز سوریه که پیچیدگی وضعیتش شانس چندانی به اینگونه از میانجیگیریها نمیدهد، تلاش برای حل منازعه کُردها و حکومت مرکزی در ایران را شاید بتوان پرونده جدید نورف در این حوزه نامید.
نورف حاضر به اظهارنظر درباره محتوای گفتوگوها نیست و در مورد اصل برگزاری نشست هم سکوت کرده است. اما آنگونه که منبع ایرانی به «ایرانوایر» گفت، در بخش نخست این نشست، به رسم همه نشستهای نورف، برای طرفهایی که برای نخستین بار آنها را میزبانی میکند، کارگاه آموزشی دیالوگ و مذاکره برای حل منازعه برگزار کرده است. این جلسه به گفته یکی از شرکتکنندگان در این نشست، بسیار آموزنده و قابل توجه بوده است.
«ابراهیم علیزاده»، دبیرکل کومله، سازمان کردستانی حزب کمونیست ایران، در مصاحبهای ویدیویی با رسانه حزب متبوعش میگوید تلاش برای برگزاری این نشست از یکسال و نیم پیش و با رفتن هیاتی از نورف برای ترغیب احزاب کردستانی و ایران برای مذاکره آغاز شده است. این هیات جداگانه با این احزاب و طرف ایرانی گفتوکو کرده است.
علیزاده در همان مصاحبه میگوید آنها دعوت هیات نورف را برای همراهی هیات کردستانی برای نشست مشترک سه جانبه با طرف ایرانی نپذیرفتهاند چون فکر میکنند گفتوگو با جمهوری اسلامی پیششرطهایی دارد که محقق نشدهاند. از جمله پیششرطهایی که او در این گفتوگو به آن اشاره میکند، «پایان دادن به سرکوب و زندانی کردن فعالان سیاسی و مدنی در کردستان»، «آزادی فعالیت نهادهای صنفی و سیاسی» و «برطرف شدن موانع بازگشت فعالان سیاسی و مدنی تحت تعقیب به ایران» است.
مذاکره بین احزاب و جریانهای کردستان ایران و جمهوری اسلامی پیش از این دستکم در دو دوره تاریخی و البته با دو شیوه متفاوت انجام شده است؛ دوره نخست این مذاکرات، مصادف با روزها و ماههای نخست پس از انقلاب ۱۳۵۷ بود.
۳۰ بهمن ماه ۱۳۵۷، همزمان با سقوط پادگان مهاباد، نخستین دیدار و مذاکره بین هیات اعزامی از سوی دولت مرکزی به ریاست «داریوش فروهر»، وزیر کار و امور اجتماعی وقت و هیات کردستانی انجام شد. چهرههای اصلی هیات کردستانی، عبدالرحمن قاسملو از حزب دمکرات کردستان ایران، «فواد مصطفی سلطانی» از طرف کوموله و «شیخ عزالدین حسینی»، «غنی بلوریان» و «صلاح مهتدی» بودند. قطعنامه هشت مادهای مهاباد که خواستهها و مطالبات کُردها را بیان میکرد، از سوی طرف کردستانی آماده، به طور عمومی در میدان شهرداری مهاباد خوانده و تحویل داریوش فروهر شد.
نوروز ۱۳۵۸، پس از چند روز درگیری خونین، دومین دور مذاکره بین هیات نمایندگی دولت مرکزی به ریاست آیتالله «محمود طالقانی» و نمایندگان «جنبش کردستان» که عموما همان چهرهها و رهبران کُرد حاضر در مذاکرات مهاباد بودند، در سنندج برگزار شد. در نتیجه این مذاکرات، آتشبس در سنندج برقرار شد و طرف کردستانی قطعنامه هشت مادهای دیگری را که با عنوان «قطعنامه سنندج» شناخته میشود، به هیات نمایندگی دولت مرکزی تسلیم کرد.
جدا از این دو دوره مذاکره، در آن مقطع چند بار دیگر هم نمایندههایی از دولت یا قم به یکی از شهرهای کردستان رفته و با نمایندگان احزاب کردستان و شخصیتهای کُرد دیدار و گفتوگو کردند. از شاخصترین این دیدارها، میتوان به گفتوگوی «مصطفی چمران»، از طرف دولت مرکزی با فواد مصطفی سلطانی از طرف کومله و شورای شهر مریوان چند روز پیش از کوچ تاریخی مردم این شهر در ۳۰ تیر ۱۳۵۸ و نیز مذاکره آیتالله حسن لاهوتی، آیتالله شهابالدین اشراقی و مصطفی چمران با شورای شهر مریوان چند روز پس از آن کوچ تاریخی اشاره کرد. کوچ مردم مریوان، ترک اعتراضی اکثریت ساکنان این شهر و رفتن آنان به اردوگاهی موقت در منطقه کانی میران بود. این حرکت اعتراضی دو هفته طول کشید.
دوره تاریخی دوم مصادف است با ۲۲ تیرماه ۱۳۶۸؛ زمانی که عبدالرحمن قاسملو و دو تن از همراهانش به تصور مذاکره با هیات دیپلماتیک ایرانی، چند ساعت پس از شروع گفتوگو، از سوی هیات ایرانی که نه دیپلمات بلکه اعضای سپاه بودند، ترور شدند.
پایبند نبودن جمهوری اسلامی به وعدههای داده شده نمایندگانش در دوره نخست مذاکرات و در نتیجه، ناکام ماندن آنها و خونین بودن مذاکره در دور دوم، کُردها را به مذاکره با جمهوری اسلامی بدبین کرده است. بازتاب این بدبینی را از جمله میتوان در واکنشهای چند روز اخیر به خبر افشای مذاکرات چهار حزب کردستانی و جمهوری اسلامی دید.
نشست و گفتوگوی هیات احزاب کردستانی و جمهوری اسلامی در حالی انجام شده است که درگیری گاه و بیگاه و البته محدود بین شاخه مسلح این احزاب و نیروهای سپاه پاسداران هنوز در جریان است.
۲۰ روز پیش از این نشست، در درگیری نیروهای پیشمرگه وابسته به حزب دموکرات کردستان ایران و سپاه در منطقه اطراف اشنویه، تعدادی از اعضای سپاه پاسداران کشته شدند. بعد از آن و تنها دو روز پس از این نشست هم یک درگیری مابین نیروهای سپاه و یکی از احزاب کُردی در منطقه «چالدران» رخ داد و آنگونه که سپاه در بیانیهای اعلام کرد، دستکم دو نفر از هر دو طرف جان خود را از دست دادند. اما طرف کُردی کشته شدن نیروهایش را در این درگیری تکذیب کرد.
۱۸ تیرماه هم درگیری دیگری بین نیروهای پیشمرگه موسوم به «عقاب زاگرس» که گفته میشود وابسته به حزب دمکرات کردستان هستند، به وجود آمد. در درگیری با نیروهای سپاه در نزدیکی پیرانشهر، سه نیروی محلی سپاه پاسداران، از جمله یک سرتیپ دوم سپاه را کشتند. سپاه هم در آنچه واکنش به این درگیریها خوانده شده است، ارتفاعات «آلدنه» و «برده سوران» در اقلیم کردستان عراق را هدف حملات توپخانهای خود قرار داد که در نتیجه آن، دستکم یک زن جوان کُرد اقلیم جان باخته و چند نفر زخمی شدند.
در شرایطی که درگیریهای خونین پراکنده بین شاخههای مسلح احزاب کردستانی و نیروهای سپاه پاسداران ادامه دارد و تغییر معناداری در سیاستهای جمهوری اسلامی در مناطق کردنشین دیده نمیشود، تیراندازی به کولبران ادامه دارد و تقریبا هیچ هفتهای نیست که تعدادی کولبر در این منطقه کشته و زخمی نشود.
آیا هیچ چشماندازی برای آشتی بین کُردها و جمهوری اسلامی وجود دارد؟
از: ایران وایر