حادثه مهم و داغ نمایش هفته، استقبال تماشاگران از اجرای «فرشته تاریخ» بود. کاری که بر پیشانی اش نوشته: به یاد آوردن گذشته برای رهایی اکنون ماست.
نویسنده و کارگردان این نمایش سنگین محمد رضائی راد بود و محل حادثه سالن چارسو در تئاتر شهر.
در این ماه نمایش های دیدنی کم نبودند اما کار سه ساعته مداوم و بدون آنتراکت رضایی راد، واکنش هایی دیگر داشت. همه منقدان درباره اش نوشتند و تا وقتی نمایش پایان گیرد پیداست باید همچنان منتظر نقدهای دیگر بود.
خلاصه قصه این که والتر بنیامین فیلسوف و نظریه پرداز برجسته آلمانی از برابر نازیسم می گذرد اما در راه به دست مرزبانان اسپانیایی گرفتار می شود. صفحه آخر زندگی او، نقطه آغاز نمایش است.
احمد طالبی نٰژاد در نقدی بر این اجرا نوشت: اجرای فرشته تاریخ رضاییراد، از زندگی سراسر تلخی و رنج و محنت یکی از نامدارترین منتقدان و تحلیلگر روزگار یادشده، یکی از حیرتآورترین اجراهای سالهای اخیر است؛ نمایشی در سه ساعت که جز چند لحظه کوتاه، از ریتم نمیافتد و تماشاگرش را میخکوب میکند.
نیلوفر ثانی، در مقاله ای با عنوان ژستی در میانه تاریخ نوشت: بنیامین ژستی در میانه تاریخ است . تاریخی که از سویی برملاکنندهی فجایع عقاید فاشیستی است که دست به قتل و حذف روشنفکران مخالفش میزند و خرد و نخبهگری را ولو تنها به دلیل پایبندیهای عقیدتی و مذهبی، به کام مرگ میکشاند و ایدئولوژی برتر را نه از راه گفتمان و عقلانیت بلکه از منظر قدرت و سرکوبگری خشونتطلب، مسلط میکند.
به نوشته این منتقد هنری: بنابراین آنچه در “فرشته تاریخ” بر صحنه میآید، وامداری از تئاتراپیک است که ژست، کاربست عملی آن و حاصل وقفه است و نه برای سرگرمی، بلکه حتی آن وجه سرگرمی تئاتر را به چالش می اندازد.
![تاتر](https://ichef.bbci.co.uk/news/304/cpsprodpb/90BF/production/_107955073_3lolita.png)
لولیتای ضدجنگ
لولیتا اول بار سال پیش در تالار وحدت اجرا شد و استقبال از آن فوق العادده بود تا امسال در شروع تابستان به تماشاخانه سپند رفت. نویسنده اش فرشاد جعفری و کارگردانش بهنام احمدی است.
نمایش لولیتا نسخه ۱۲ باعث واکنش اصولگرایان شد و هنوز روی صحنه نرفته صدای سینماپرس بلند شد که مگر کارگردان نمی گوید که ربطی به رمان ناباکوف ندارد، چه چیز باعث شده است که کارگردانی به سراغ نمایشی با این عنوان برود؟ یعنی در دنیای نمایش و در این آشفته بازار تئاتر دچار قحطی موضوع و اسم شدهایم که این عنوان دستمایه یک اثر نمایشی قرار میگیرد؟
به گزارش سینماپرس، لولیتا نام یک رمان روسی با مضمونی اروتیک است که نشر آن در کشور با ممنوعیت روبهرو است اما بهنام احمدی، کارگردان تئاتر که پیش از این نیز نمایش «لولیتا» نوشته فرشاد جعفری را در خرداد و تیر سال ۹۷ در مجموعه تئاتر شهر و تماشاخانه پالیز به صحنه برده بود، قصد دارد این اثر نمایشی را با تغییراتی در متن و طراحی، بار دیگر روی صحنه ببرد. به گفته احمدی اجرای جدید این اثر نمایشی با عنوان «لولیتا نسخهی ۱۲» بر اساس دراماتورژی صورت گرفته توسط خودش روی ۱۱ نسخه بازنویسی شده نمایشنامه نوشته فرشاد جعفری، شکل گرفته است.
باید دید که این نمایش تا چه اندازه مستقل از لولیتای ناباکوف است و چقدر به موضوع رمان اصلی نزدیک است. حتی با فرض اینکه این نمایش موضوعی کاملا مستقل داشته باشد اما به کار بردن چنین عنوانی جای بحث و تامل دارد.
اما آن ها که پارسال نمایش را دیده بودند نظرشان جز این بود. ۲۰ نفری که بر دیوار سایت تیوال درباره این نوع لولیتا نظر داده اند همه با شیدایی از شیوایی متن آن گفته و بخش هایی را همانند جملات قصار از متن نقل کرده اند.
![ایران](https://ichef.bbci.co.uk/news/624/cpsprodpb/3EB7/production/_107955061_1isna.png)
سیل آبی رنگ
اگر هم قرار بود مانند همه هیجان ها، هیجان ناشی از سیل اول سال آق قلا، که دامنه اش گسترده شد و رفت تا جنوبی ترین نقطه کشور هم، بعد مدتی فراموش شود، این بار به همت فعالان مدنی، شبکه های مجازی و رسانه های متعدد محلی و ملی، این فراموش شدنی نیست. چنان که همین هفته ۱۰۰ نقاشی متعلق به کودکان آققلایی که از سیل کشیده اند، در تهران حراج شد تا درآمد حاصل آن برای کمک به کودکان سیلزده آق قلا هزینه شود.
ایرنا در اینباره نوشت: آسمان ابری و سفید، خورشید قرمز و زمین آبی، دستمایه تمامی نقاشیهای کودکان آققلا است؛ که مردمش امسال با آب به استقبال نوروز رفتند و سفره هفت سینشان شد سیل، اما از پا ننشستند و آستینها را بالا زدند و دیگر ایرانیان هم به کمک شتافتند تا آن روزهای سخت بحران سیل فروکش کند.خبر می رسد مردم سیلزده درگیر مشکلات روانی و اجتماعی هم بودند، از جمله زنان و کودکان .
بنا به گزارشی از جمله سازمانهای مردمنهادی که مسایل روانی و اجتماعی کودکان سیلزده آق قلا آن ها را به هم پیوند داده، گروه بامداد است که ۲۰ نفر مشاور، روانشناس، مددکار اجتماعی، مربی کودک، قصه گو و نوازنده را راهی این منطقه کرد.
اینک سه ماه از سیل گذشته و گروه بامداد پس از آن که سه روز را در منطقه و کنار سیلزدگان گذراندند، نمایشگاهی از نقاشیهای کودکان سیلزده ترتیب دادند تا بتوانند با حمایت خیرین و شهروندان ساکن پایتخت برخی نیازهای آموزشی این کودکان را تهیه کنند.
زینب سنچوری مربی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان کلاله از توابع شهرستان آققلا در این مراسم گفت: در هنگام سیل همه (برای کمک) آمدند و با موسیقی و شعر، حال و هوای بچهها را در شرایط سیل تغییر دادند.
در افتتاح نمایشگاه عبدی دوگونچی نوازنده ترکمن آققلایی نیز با دوتار خود چند قطعه نواخت، مردی که خانهاش در سیل تخریب شد اما در کنار مردم بود و به کمک آنان شتافت. امید کوکبی از دیگر شهروندان آققلایی نیز درباره وضعیت این شهرستان در شرایط سیل و نمایش نوعدوستی ایرانیان سخن گفت و آن را جشنی بزرگ برای نمایش همدلی ایرانیان در کنار همدیگر خواند.
آنگاه پنج اثر نقاشی بچه های آق قلا به حراج گذاشته شد، نقاشی هایی که وجه اشتراک تمامی آنها، آسمان ابری و زمین آبی بود.
![ایران](https://ichef.bbci.co.uk/news/624/cpsprodpb/1540F/production/_107955078_5seraj.png)
مرثیه ای برای موسیقی ایرانی
در فرهنگسرای ارسباران گروهی از دوستداران موسیقی سنتی گرد آمده بودند. بهانه رونمایی از آلبوم چشم بیخواب بود که توسط گروه سور با آهنگسازی مجید مولانا و آواز حسامالدین سراج آماده شده است، اما جلسه به مرثیه خوانی برای موسیقی بدل شد.
جلسه در ادامه یادآور گردهم آیی هنرمندان مشهور در سال های اول انقلاب شد. وقتی که موج انقلاب و انقلابیون روزگاری سخت برایشان ایجاد کرده بود. نه فقط امکان کار نداشتند بلکه مدام در میهمانی های خانوادگی و دوستانه با یورش ماموران دستگیر و زندانی، و گاه متحمل توهین و شلاق می شدند. در یکی از همین جلسات، که ختم یکی از هنرمندان است و فیلم آن این روزها در شبکه مجازی می چرخد، محمدعلی فردین چهره اول سینمای ایران که انقلاب او را خانه نشین کرد، غمگنانه گفت ما در حقیقت مرده ایم. در گوریم و نمی خواهیم باور کنیم.
اینک چهل سال بعد از انقلاب در مراسم فرهنگسرای ارسباران، هوشنگ کامکار گفت زمانی که از من میخواهند درباره موسیقی ایران صحبت کنم واقعا ناراحت میشوم. هیچ جایی نیست که از موسیقی خوب حمایت کند. در این چند سال در رسانهها به خصوص تلویزیون کاری از موسیقی خوب ندیدهام که به مردم نشان داده شود.
کامکار در این مراسم با ابراز تاسف از وضعیت موسیقی ایرانی، تاکید کرد ۹۵ درصد مردم طرفدار آثاری هستند که پشیزی ارزش ندارد.
کامبیز روشنروان نیز روی صحنه رفت و گفت: حکایت موسیقی ایران، داستان غم انگیزی است که اشک چشم را به همراه خواهد داشت. آلبوم چشم بی خواب داستان خود ماست. چشمهای من سالهای سال است که بیخواب شده. در جوانی تلاش برای ساخت موسیقی خوب باعث شد چشمهایم بیخواب شود و اکنون دیگر فضا با حال و هوای من جور است.
همچنین حسام الدین سراج پیش از اجرا با تشکر از استادانی مانند محمدرضا شجریان و پشنگ کامکار گفت: “استادانی که با آنها کار کردم با نشاط و قوی بودند. این آلبوم دو سال منتظر مجوز بود و ارشاد به ما آموزش صبر داد.”
![حسن آباد](https://ichef.bbci.co.uk/news/624/cpsprodpb/75CB/production/_107955103_1398042703275430017913454.jpg)
حسن آباد در آتش
خبر رسید که در میدان حسن آباد آتشی برپا است. میدانی که ۱۲۰ سالی از عمرش گذشته و سازنده اش پیدا نیست ولی گویا همان است که میدان اصلی همدان را با همین فرم بسته است. فیلم هایی که می رسید مدام ماشین های آب پاش را نشان می داد که بر سر آتش و بنای تاریخی میدان که از جمله میراث فرهنگی است، آب می پاشید.
ساعتی نگذشته بود که صدای اهل فن برخاست که اینک آب بنا را ویران خواهد کرد. و برای این نفرین بیشتر از چند ساعت وقت لازم نبود که خبر رسید دو گنبد از هشت تای دور میدان فروریخت. ماموران ورود به بناها را ممنوع کرده اند چرا که بقیه ساختمان هم امکان فروریزی دارد.
و باز گرچه نه به اندازه ساختمان پلاسکو، چشم ها را به سوی خود برگرداند. خاطره گویی ها، افسوس گفتن برای بی اعتنایی ما به یادگارانمان و میراث. و این افسوس موقعی به گوش ها می رسد که خرابه ای روی دست ها مانده باشد وگرنه میدان حسن آباد میراث فرهنگی شناخته شده بود اما در تمام زوایایش کارگاه های کوچک و شبکار مشغول به کار . بورس لوله و پیچ و مهره در کار بودند و کسی را به امنیت این میراث نظری نبود.
مسعود ریاحی در یادداشتی، به همین مناسبت به گفته ای از گی دبور، اشاره کرد در کتابش؛ جامعه نمایش؛ «خاستگاه نمایش؛ تضییع وحدت جهان است، و گسترش غول آسای نمایش بیانگر تمامیت این تضییع است».
به نوشته این صاحب قلم قدرت؛ مدام نمایش میدهد. ریاکاری میکند در حفظ گذشته و ادعایِ تاریخ غنی داشتن. ادای «گذشتهداشتن» را در میآورد و گفتمانهای تهی میسازد ولی در عمل؛ گذشته را سلاخی میکند و رابطه ما را با آن؛ قطع.
و سرانجام اینکه بحث صرفا بر سر میدان حسنآباد و خاطراتش نیست؛ نام میدان حسنآباد را با دهها و صدها بنای دیگر عوض کنید؛ یا با وقایع مهم تاریخ معاصر و یا حتی همین چند سال پیش؛ ما کمتر بهیاد میآوریم…
از: بی بی سی