نگاهی به فشارهای اخیر بر کارگران در اهواز؛ در گفتگو با میثم آل مهدی / گفتگو از سیمین روزگرد

چهارشنبه, 3ام مهر, 1398
اندازه قلم متن

نگاهی به فشارهای اخیر بر کارگران در اهواز؛ در گفتگو با میثم آل مهدی/گفتگو از سیمین روزگرد

سیمین روزگرد

فولاد اهواز در پی تصویب “قانون اجرای سیاست های کلی اصل ۴۴ قانون اساسی،”در سال ۱۳۸۸ توسط سازمان خصوصی سازی به بخش خصوصی واگذار شد. کارگران گروه ملی-صنعتی فولاد اهواز علی رغم احضار و تهدید از سوی نهادهای امنیتی، سال گذشته بیش از یک ماه به صورت مستمر با برپایی اعتصابات و تجمعات اعتراضی و سر دادن شعارهایی خواهان “لغو خصوصی سازی”، “واگذاری شرکت به بخش دولتی”، آزادی کارگران بازداشتی” و “ایجاد تشکل مستقل” شده بودند. به موجب این اعتراضات بسیاری از کارگران فولاد توسط نهادهای امنیتی-قضایی احضار و یا بازداشت شدند و یا برایشان پرونده تشکیل شد. فشارها بر آن ها هم چنان ادامه دارد.
میثم آل مهدی، متولد سال ۱۳۶۳ و متاهل از جمله این کارگران است که نه تنها سابقه دستگیری و بازداشت را در کارنامه خود دارد، که به دلیل فعالیت های کارگری، از کار هم اخراج شده است. فشارها بر این کارگر تا حدی ادامه یافت که حتی حساب های بانکی وی را مسدود کردند و سهمیه داروهای دولتی همسرش قطع شد. ایمان موسوی، همسر میثم آل مهدی، مبتلا به بیماری خاص(ام.اس) است.
در این شماره از خط صلح با آقای آل مهدی، از نمایندگان کارگران معترض فولاد اهواز، گفتگویی در خصوص روند آخرین فشارها بر کارگران فولاد و هم چنین چرایی نگاه امنیتی به مطالبات کارگران ترتیب داده ایم.

اخیراً ده ها کارگر فولاد اهواز(۴۱ نفر) احضار شدند که البته بعد از احضار برایشان قرار منع تعقیب صادر شد. علت این احضارها چه بود؟
نمی توان به صراحت گفت که دلیل این احضارها چه بود. باید علت را از آن هایی که کارگران را احضار کردند، پرسید. ولی قاعدتاً می توان این احضارها را به پرونده های باز کارگری مرتبط دانست. چنین پرونده هایی که برای مدت طولانی باز نگه داشته شده اند، عملاً به قصد اهرم فشار علیه کارگران است. در واقع دلیل دیگری نمی تواند داشته باشد. درست در همان روزی که برای اسماعیل بخشی حکم صادر می کنند، کارگران فولاد را احضار می کنند و از آن ها می خواهند که به دادگاه بروند. وقتی هم که به دادگاه می روند، به آن ها می گویند که ما چنین نامه ای به شما نداده بودیم. بعد هم دادگستری خبری منتشر می کند و می گوید که قصد ما این بود که به کارگران فولاد بگوییم که قرار منع تعقیب برایشان صادر شده است. همه این مسائل در حالی است که تنها یک کارگر فولاد تحت تعقیب قرار داشته، و آن هم من بودم. در نتیجه اساساً آن کارگران تحت تعقیب نبودند که قرار باشد برایشان قرار منع تعقیب صادر شود. در واقع این صدور قرارهای منع تعقیب یک دروغ بزرگ است. شما باید پرونده کارگر را ببندید. وقتی می گویید قرار منع تعقیب صادر شده، یعنی این پرونده ها باز هستند و هر زمان که ما اراده کنیم، می توانیم این کارگران را به دادگاه بکشانیم.

برای چه تعدادی از کارگران فولاد پرونده تشکیل شده است و وضعیت پرونده‌ی این افراد در چه مرحله‌ای قرار دارد؟
از اواخر سال ۱۳۹۵، برای ۷۲ تن از کارگران فولاد اهواز، ۱۱۲ پرونده در دادگاه ها تشکیل شده است که اغلب این پرونده ها هم چنان باز است. به این معنا که کارگری ۲ یا حتی ۵ بار احضار و یا بازداشت شده و هم چنان پرونده باز دارد. مثلاً روز کارگر امسال، با بعضی کارگران تماس گرفتند و به آن ها یادآوری کردند که پرونده هایشان باز است. هم چنین بعضی از کارگران را احضار کردند و یا پی آن ها مامور فرستادند.
این پرونده ها هیچ دلیلی جز ایجاد یک اهرم فشار بر کارگران، ندارد. این ها با چنین پرونده هایی فقط می خواهند مانع تحرکات آینده کارگران بر علیه تخلفاتی که کارفرماها در شرکت ها انجام می دهند، شوند. من این که در همان هفته ای که کارگران هپکو و آذرآب در خیابان ها هستند، حکم سنگین اسماعیل بخشی را صادر می کنند و کارگران فولاد را احضار می کنند، یک اتفاق و تصادف نمی دانم. همان طور که اشاره کردم، این گونه اقدامات را انجام می دهند که هم مانع تحرکات آینده کارگران هفت تپه و فولاد شوند و هم این که کارگران هپکو و آذرآب را بترساند. البته در اراک شاهد این مسئله بودیم که وقتی کارگران نترسیدند و به اعتراضات خودشان ادامه دادند، مسئولان و ماموران هم چهره حقیقی خودشان را نشان دادند و با آن حمله وحشیانه با کارگرانی که دست خالی هستند و چیزی جز شکم خالی ندارند، برخورد کردند و آن ها را مورد ضرب و شتم قرار دادند.

به غیر از این احضارها، آیا اخیراً شاهد موارد دیگری از تهدید یا اخراج کارگران فولاد اهواز هم بوده ایم؟
خود من تحت تعقیب بودم و اخراج شده ام. هم چنین طی روزهای گذشته، کارت های تردد به شرکت سه نفر از کارگران فولاد را مسدود و آن ها را از ورود به شرکت منع کرده اند. آقایان غریب حویزاوی، رعید عبیداوی و جواد اسکندری کارگرانی هستند که ممنوع الورود شده اند. این اقدام به خاطر اعتصابی است که کارگران فولاد در شرکت، یک روز قبل از حمله وحشیانه به کارگران هپکو انجام دادند.

علت اعتصاب اخیر کارگران فولاد –که به آن اشاره کردید- چه بوده است؟
در پاسخ به این سوال باید ابتدا اشاره کنم که ما نباید موضوع اعتصابات کارگری را سطحی ببینیم. وقتی نمی توانند کارگران آگاه را از طریق احضار و در دادگاه ها بترسانند، سرمایه داری وارد می شود و از اهرم فشار خودش -که همانا عقب انداختن پرداخت حقوق ها است-، استفاده می کند. در واقع چند روز از موعد پرداخت حقوق این ماه کارگران فولاد گذشته بود و به همین خاطر آن ها در شرکت دست به اعتصاب زدند. دلیل دیگر این اعتصاب هم اعلام همبستگی با کارگران هپکو بود.

به نظر شما چرا اساساً دید مسئولان به اعتراضات صنفی کارگران در اهواز امنیتی شد؟
این نگاه امنیتی، برگرفته از دیدگاه سرکوب گرانه حکومت است. وقتی سیستم حاکم بر ایران، دید سرکوب گرانه نسبت به مردم دارد، قاعدتاً این رویکرد در مورد کارگران هم اعمال می شود. مسئله دیگری هم وجود دارد و آن حمایت دولت از کارفرماها و سرمایه داران است. وقتی دولتی حامی سرمایه داری باشد، قاعدتاً می آید و کارگر را سرکوب می کند. همیشه این شعار بین کارگران وجود داشته که چطور بین چهار هزار کارگر، دنبال ۱۰ لیدر می گردید و به راحتی آن ها را پیدا می کنید، اما نمی توانید بین ۱۰ مدیر، ۳ نفر از آن ها را که دزد هستند، پیدا کنید!؟ خوب وقتی خود مسئولان با مسائل مافیایی که در بازار وجود دارد و رانت ها دخیل هستند، در نتیجه همواره سعی می کنند که کارگر را سرکوب کنند تا این که به فکر معالجه ای برای مشکلات به وجود آمده باشند.

اعتراضات اخیر کارگران در اهواز چه دستاوردی داشته؟ و در حال حاضر کارگران فولاد چه مطالباتی دارند؟
به طور کلی باید گفت که دستاورد اعتراضات اخیر کارگری در ایران، ایجاد آگاهی در طبقه کارگر بوده است. امروز کارگران بسیار آگاه هستند و به خصوص در رابطه با تشکلات کارگری به بینش خوبی رسیده اند؛ به طوری که یک کارگر به درستی تفاوت میان”تشکل زرد”، “تشکل حکومتی” و “تشکل مستقل”ی را که خودش می خواهد پایه گذار آن باشد، تشخیص می دهد.
هم چنین باید اشاره کنم که این تصور اشتباهی است که مطالبات کارگری به دستمزدهای عقب افتاده محدود شود. مسئله این است که آیا اساساً این دستمزدی که در حال حاضر به کارگر داده می شود، جوابگوی تورم موجود در کشور هست؟ هم چنین تکلیف حقوق پایمال شده کارگر مبنی بر حق مسکن، بهداشت و ایمنی کاری چه می شود؟ این ها از جمله حقوقی است که کارگران ایران از آن محروم هستند. به علاوه، کارگران امروز در پی مطالباتی نظیر تشکل های مستقل هستند که حکومت با تمام توانش با تحقق چنین مطالبه به حقی مقابله می کند. امیدوارم که اصحاب رسانه به چنین مطالباتی توجه بیش تر نشان دهند و مشکلات و حقوق کارگران را فقط دستمزدهای عقب افتاده قلمداد نکنند و بدانند که مسئله فقط دستمزد عقب افتاده نیست که کارگر را به خیابان و اعتراض و اعتصاب می کشاند.

پیش بینی شما نسبت به اعتراضات و اعتصابات کارگری آینده در اهواز و نتایج آن چیست؟
ما و تمام کارگران ایران امید داریم که بتوانیم آزادی داشته باشیم. بتوانیم آزادی داشته باشیم که حرفمان را بزنیم و تشکل های خودمان را ایجاد کنیم. کارگران باید امنیت شغلی داشته باشند و این نگرش کارفرمایی و سرمایه داری نباید وجود داشته باشد که اگر مسئله ای پسندت نیست، پس اخراجت می کنم. کارفرمایان نگرشی مبنی بر این دارند که اگر کارگری را اخراج کنند، هیچ مشکلی برایشان پیش نمی آیند و معتقدند که کلی آدم بیکار در خیابان وجود دارد که می توانند به عنوان جایگزین سر کار بیاید. امروز، بحث ما بحث نان است. امروز دستمزد کارگر با تورم موجود در کشور اساساً قابل مقایسه نیست.
کارگر کنونی، آن کارگر یدی سابق که برای جابه جایی بار از او استفاده می کردند، نیست. کارگر امروز، مطالبات مشخصی دارد و تشکل می خواهد. من مطمئن هستم که در آینده اتفاقات خوب و بزرگی برای جامعه کارگری ایران خواهد افتاد. علت هم این است که کارگر امروز، کارگر آگاهی است.
با تشکر از فرصتی که در اختیار ما قرار دادید.


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.