بُرهان منصورنیا در کنار پدرش
«۲۸ ساله بود، ۲۸ ساله هم میماند، بزرگتر نمیشود، همینطور جوان میماند، باور میکنی؟ چند هزار بار در این ۲۸ سال دعایش کردهاند که پیر بی ڕۆڵە … پیر نشد اما، جوانمرگ شد، جوانمرگش کردند. از پشتسر بهقصد کشت به او شلیک کردند و او را کشتند. همانها که به او شلیک کردند میگویند اغتشاشگری را کشتهاند که باید شبانه دفن شود. اغتشاشگران را شبانه دفن میکنند؟»
میگوید کامش تلختر از مرگ میشود وقتی درباره «بُرهان عزیزش» صحبت میکند همانکه «جانش را ماشین سرکوب مسلح حکومت گرفت» اما این میتواند حتی درباره جانباختهای باشد در شیراز، سیرجان، اصفهان، شهریار، ماهشهر، بهبهان و یا کرمانشاه، «مگر فرقی هم میکند؟»
اگهی ترحیم برهان منصورنیا از جان باختاگان اعتراضات پائیز ۹۸ در کرمانشاه
«بُرهان منصورنیا»، یکی از جانباختههای سرکوب اعتراضات در کرمانشاه است. آقای منصورنیا، اهل مریوان در استان کردستان و فارغالتحصیل دکترای دامپزشکی دانشگاه ارومیه در حال گذراندن دوره خدمت سربازیاش در بخش ۱۱۰ نیروی انتظامی کرمانشاه بود و تنها دو ماه به پایان خدمتش باقی مانده بود و به گفته ادریس (نام مستعار)، یکی از بستگان بُرهان، آرزویش تاسیس یک کلینیک دامپزشکی در مریوان بود: «برای پایان خدمت سربازی لحظهشماری میکرد. میگفت چیز زیادی از آن نمانده است، تمام میشود و من برمیگردم برای تاسیس کلینیک و همنشینی با کلمات دلوز، یالوم، ژیژک و… برگشت، اما نه آنطور که آرزو میکرد، آرزو میکردیم.»
«بُرهان منصورنیا»، یکی از جانباختههای سرکوب اعتراضات در کرمانشاه است. آقای منصورنیا، اهل مریوان در استان کردستان و فارغالتحصیل دکترای دامپزشکی دانشگاه ارومیه در حال گذراندن دوره خدمت سربازیاش در بخش ۱۱۰ نیروی انتظامی کرمانشاه بود
ادریس شاعرانه حرف میزند و از کلمات برای توصیف مرگ عزیزش یاری میگیرد، مرگ کسی که برای هستیاش فلسفه داشت. میگوید برای کسی که به فلسفه اشتیاق داشت و جامعه مسالهاش بود، طبعا اعتراض مدنی یک مساله جدی بود: «وقتی تجمع مردم را در بلوار اصلی دولتآباد کرمانشاه دید، نمیتوانست به آن نپیوندد. این نتوانستن ناظر به تعهد اجتماعی بُرهان بود و شوقش به مشارکت در لحظهای تاریخی. برگی از تاریخ داشت ورق میخورد و بُرهان آگاهانه انتخاب کرده بود که بخشی از این تحول باشد.»
اما آدمی که برای فردایش برنامه داشته باشد، به اعتراض هم همچون مجالی برای زندگی نگاه میکند نه گامی جسورانه روبهمرگ. ادریس میگوید اعتراضات مسالمتآمیز بود و بُرهان که آنقدر زنده ماند تا روایت کند چه بر سر او آمده است برای کشته شدن پا به مصاف ننهاده بود: «بُرهان شیفتهای ۲۴ ساعته داشت. ۲۴ ساعت سر خدمت و ۲۴ ساعت استراحت. شنبه ۲۵ آبان، ۸ صبح شیفتش تمام میشود و به خانه برادرش در محله دولتآباد برمیگردد. ۴:۳۰ عصر که میشود برای رفتن به آرایشگاه از خانه بیرون میآید. تجمع را که میبیند نظرش عوض میشود و به مردم میپیوندند.»
اما برخلاف بُرهان که از سر اتفاق آن لحظه آنجا بود، آنها که برای کشتن مردم برنامهریزی کرده بودند، «آماده» آمده بودند. یگانویژه بهصورت گازانبری به معترضان حمله میکند و بدون هیچ هشداری مردم را گلولهباران میکند: «حوالی ساعت ۵:۴۵ گلولهباران مردم شروع میشود. شنیدهام که تنها در حمله آن روز عصر در محله دولتآباد ۷ نفر درجا جان باختهاند. بیشتر گلولهها به گردن، سر و قلب جانباختگان برخورد کرده بود. همانجا از پشتسر، گلولهای به کمر بُرهان برخورد میکند و پس از ضربه شدید به روده و آسیب رساندن به کلیه او، گلوله از بدنش خارج میشود. بُرهان به زمین میافتد اما هنوز زنده بود.»
مردم کمک میکنند تا زخمیها را پیش از آنکه ماموران برسند و بازداشت کنند از آنجا منتقل کنند. یکی از اهالی همان منطقه، بُرهان را به منزل خودش میبرد و با گوشی همراه برهان، با برادر او تماس میگیرد و خبر را میدهد و به آمبولانس هم زنگ میزند: «آمبولانس و برادر بُرهان باهم میرسند. بیمارستان فارابی نزدیکتر از بقیه بیمارستانها بود، بُرهان را به آنجا میبرند؛ اما بیمارستان فارابی از پذیرش او امتناع میکند. باور میکنید؟ بیمارستان از پذیرش مجروحی که خون زیادی ازدستداده است، وضعیت وخیمی دارد و باید بلافاصله به اتاق عمل منتقل شود خودداری میکند. به التماس میافتند. فایدهای ندارد … پس از یک ساعت چشمانتظاری بینتیجه، آمبولانس دیگری میگیرند و عازم بیمارستان طالقانی میشوند.»
در بیمارستان طالقانی هم ابتدا بهانه میگیرند که نمیتوانند پذیرش کنند. با اصرار و التماس برادر بُرهان، او را پذیرش میکنند و دستور اعزام به اتاق عمل صادر میشود: «ساعت ۸:۲۰ دقیقه شب، درحالیکه بُرهان خون زیادی ازدستداده بود و بدنش عملا سرد شده بود او را به اتاق عمل میبرند و جراحی میشود. جراحی تا ساعت ۱ بامداد طول میکشد.»
ادریس میگوید آنهایی که آنجا بودند تعریف کردهاند که در همان چند ساعت که بُرهان زیر عمل بود، هرچند دقیقه، یک مجروح جانباخته را از مجموعه اتاقهای عمل به سردخانه منتقل میکنند: «میگویند با بیرون آوردن هر جانباختهای، همه آن خانوادههایی که پشت اتاق عمل مانده بودند یکبار میمردند و زنده میشدند… هر بار فریاد یک خانواده بلند میشد. گویا آن شب ۸ مجروح جان میبازند. ۸ انسان.»
برهان بیهوش اما زنده از اتاق عمل بیرون میآید، انتظار داشتهاند بُرهان را به بخش مراقبتهای ویژه، آیسییو، منتقل کنند، اما او را به بخش داخلی منتقل میکنند: «کسی جوابگو نبوده، داخل بخش هم تخت خالی پیدا نمیشود. بُرهان را روی همان برانکارد اتاق عمل ۸ ساعت در راهروی بخش نگه میدارند. پرستاران رفتاری انسانتر از پزشکان و مدیریت بیمارستان داشته و مرتب به بُرهان سر میزنند؛ اما بُرهان که به هوش آمده از درد شدید ناله میکند و خونریزیاش دوباره شروع میشود.»
ادریس میگوید دکتر معالج که مریض را در چنین حالتی میبیند باید دستکم دستور انتقال به بخش مراقبتهای ویژه را میداد اما از توصیه دکتر خبری نمیشود: «پرستاران بخش که وضعیت وخیم بُرهان را میبینند چند بار گزارش حال او را به دکتر میدهند اما نظر او عوض نمیشود و دستور اعزام بُرهان به بخش مراقبتهای ویژه را نمیدهد. در دقایق پایانی زندگی بُرهان، دکتر شاکری برای توضیح رو به وخامت رفتن حال او ابتدا به خانوادهاش میگوید احتمالا بُرهان به مواد مخدر اعتیاد داشته و دلیل وخامت حالش همین است.»
با اعتراض خانواده به این اظهارنظر غیر مسوولانه بُرهان به بخش مراقبتهای ویژه منتقل میشود: «میگویند بدن بُرهان سرد شده بود و دیگر کاری برای او نمیشد کرد.»
چند دقیقه پس از انتقال بُرهان به آیسییو، مرگ قطعی بیمار اعلام میشود. دوشنبه ۲۷ آبان: «به خط پایان رسیده بود بیآنکه مسیر را رفته باشد، بیتجربه شادیها و تلخیهایش. سفر ناتمام، ناتمام و ناکام تمام شد.»
بُرهان منصورنیا ۳۴ ساعت در بیمارستان بستری بود. ۳۴ ساعت جنگیدن برای زندگی: «میدانی گاهی شکست میخوری. نمیگذارند پیروز شوی. تمام تلاشش را کرده بود تا به خط زندگی بازگردد و ادامه دهد آنچنانکه زمان رفتن بتواند بیتردید بگوید «فرصت کوتاه بود و سفر جانکاه بود/ اما یگانه بود و هیچ کم نداشت». فرصت کوتاه زیبا زیستن را از او دریغ کردند با گلولههای نفرت.»
ادریس میگوید در آن مدت کوتاهی که بُرهان در بیمارستان بستری بود و برای زندگی میجنگید هیچ بک از فرماندهان و مسوولان او در دایره خدمتیاش جویای حالش نشدند: «او دیگر نه یک افسر وظیفه دوستداشتنی و مهربان که اغتشاشگری در بستر مرگ بود. بیمارستان طالقانی هم دفترچه بیمه نیروهای مسلح که به سربازان داده میشود و بُرهان هم داشت را نپذیرفت. مساله دفترچه نبود. نمیخواستند بگویند افسر وظیفه که در ساعات خدمتی و مرخصی قانونی هم باید مشمول حمایت سازمان محل خدمتش باشد، اصلا ربطی به آن سازمان دارد.»
پس از مرگ بُرهان، بیمارستان زیر فشار نهادهای امنیتی حاضر به تحویل جنازه به پزشکی قانونی نمیشود. باید پزشک قانونی گزارش مینوشت و پیکر برای خاکسپاری تحویل خانواده میشد: «بیمارستان پیکر بُرهان را پس نمیداد. بسیاری از اقوام از مریوان، سنندج، سقز، دهگلان و کرمانشاه مقابل بیمارستان آمده بودند، داشتند تجمعی شکل میدادند. ترس برشان داشت، کاغذبازیهای بین دادگاه و کلانتری سرعت گرفت و اجازه صادر شد و بیمارستان با دریافت ۵ میلیون و ششصد هزار تومان بابت هزینههای پزشکی، جنازه را تحویل داد و سهشنبه ۲۸ آبان، خانواده توانستند جنازه را برای انجام مراحل قانونی به پزشکی قانونی منتقل کنند.»
کالبدشکافی انجام میشود و پیکر سهشنبهشب تحویل خانواده میشود تا برای خاکسپاری اقدام کنند: «به همین آسانی نبود. ماموران امنیتی، خانواده را تهدید کردند که اگر در خصوص جانباختن فرزندشان بُرهان خبررسانی کنند با آنان برخورد جدی خواهد شد. به همین هم اکتفا نکردند، تعهدی کتبی از آنان گرفتند که شکایتی ندارند، در مورد آنچه رخ داده است سکوت خواهند کرد و خاکسپاری را کاملا خانوادگی و بیسروصدا برگزار خواهند کرد.»
سهشنبهشب، پیکر بُرهان منصورنیا را در پزشکی قانونی تحویل خانواده او میدهند. خانواده پیکر او را به مریوان منتقل میکنند: «جو سنگین امنیتی در مریوان حاکم بود و هنوز هم حاکم است و ماموران امنیتی دنبال بهانهای بودند برای ربودن پیکر بُرهان و بهانهای برای آزار بیشتر خانواده. ۲ بامداد چهارشنبه، تنها چند ساعت پس از رسیدن پیکر بُرهان به مریوان او را شبانه به خاک سپردند.»
ادریس میگوید در جریان کالبدشکافی در پزشک قانونی، پیکر او را عامدانه متلاشی کرده بودند. بُرهان منصورنیا ۳۴ ساعت پایان زندگیاش را زیر نظر خانواده بستری بود و آنها میدانستند چه قسمتهایی از بدن او آسیب دیده است: «بُرهان از ناحیه کمر گلوله خورده بود و اعضای داخلیاش آسیب دیده بود اما در جریان بهاصطلاح کالبدشکافی از ناحیه گوش، گردن، سر، دستها و پاهایش را کامل شکافته بودند. دماغش هم شکسته شده بود. ممکن است ایجاد این آسیبهای عمدی غیرعادی به پیکر بُرهان در حین کالبدشکافی برای این باشد که دلیل مرگ او چیزی غیر از اصابت گلوله و درمان ناکافی ذکر شود.»
خانواده جانباخته بُرهان منصورنیا بارها برای دریافت گزارش و نظر نهایی پزشک قانونی در مورد علت مرگ بُرهان به پزشک قانونی کرمانشاه مراجعه کردهاند اما پزشک قانونی از تحویل این گزارش به آنها خودداری میکند: «معلوم نیست چرا گزارش را تحویل خانواده نمیدهند. نهادهای امنیتی همزمان میگویند آنها مسوولیتی در تیراندازی منجر به گلوله خوردن بُرهان ندارند و گلوله برخورد کرده به ایشان غیرسازمانی بوده است و بُرهان قربانی یک نزاع خیابانی شده است.»
اغتشاشگری را که قربانی یک نزاع خیابانی شده است با به همریختن پیکرش و با گرفتن تعهد از خانواده و تهدید و پیغام و پسغام تحویل خانواده میدهند و نمیگذارند بر طبق رسوم رایج و با حضور مردم به خاک سپرده شود و خانواده را زیر فشار کامل گذاشتهاند تا ثابت کنند او قربانی سرکوب تظاهرات نشده است: «این گول بین که روشنیِ آفتاب را / از ما دلیل میطلبد، حالا این حکایت ماست و حکومتی که یا جانباختههای ما را میدزدد یا انکار میکند.»
از: ایران وایر