اعتراضات اخیر با وجود خودجوش بودن آن بمانند اعتراضات سال ۹۶ کل نظام را چه اصولگرا و چه اصلاحطبان را نشانه گرفته بود و حاکمیت ونیروهای نظامی نیز با شدت و با خشونت عریان بدون انکه از آبپاش مردم را به گلوله بستند و حمام خون راه انداختند. حاکمیت قبل از افزایش و گاز اشک آور استفاده کنند، مستقیماً بهای بنزین خود را آماده کرده بود و تصمیم گرفته بود که به هر شکل ممکن اعتراضات را سرکوب کند. البته این روش بعد از جنبش ۸۸ و مشارکت حکومت در سوریه یعنی “النصر بالرعب” شبیه دهه ۶۰ به یک دکترین حکومت تبدیل شده است. یعنی ایجاد ترس و وحشت در میان معترضینی که با شهامت به خیابانها می آیند و مهمتر از همه جلو گیری از مشارکت طبقه متوسط و میانسال جامعه در اعتراضات است. حاکمیت به خوبی میدانند که اگر این بخش از جامعه هم به اعتراضات بپوندند، انها امکان کنترل انرا نخواهندداشت. در این شرایط برخورد احساسی و تشویق به اعتراضات خودجوش به تنهایی موفق نخواهد شد حکومت را به زانو در آورد. حاکمیت و نیروهای نظامی و امنیتی جمهوری اسلامی تلاش میکنند که مستقیم و غیر مستقیم تظاهرات را به
خشونت بکشانند که بتوانند انرا سرکوب کنند. لازمه عبور از جمهوری اسلامی و گذار به دموکراسی کپی برداری از انقلاب ۵۷ نیست. اقشار مختلف جامعه بویژه طبقه متوسط تنها به سرنگونی حکومت فکر نمیکنند، انهم در شرایطی که تجربه یک سرنگونی و یک انقلاب ناموفق را در ذهن خود دارند. مردم میخواهنداطمینان حاصل دموکراتیک خواهند رسید. حکومتی که حداقل قوای سه گانه کنند که در ادامه مبارزه حداقل به یک حکومت نسبتاً آن در اختیار نمایندگان واقعی مردم باشد. در این مسیر نه تنها نیاز به تغییر شیوه مبارزه جدید، بلکه نیاز به یک توافق عمومی در میان گروهها و اقشار جامعه برای رسیدن به نظامی است که مورد پذیرش اکثریت جامعه باشد.
بن بست جمهوری اسلامی
جمهوری اسلامی تا به حال در چنین شرایط بن بستی قرار نگرفته است. سیاست خارجی و داخلی جمهوری اسلامی در بن بست کامل قرار دارند و بحران اقتصادی آن بیش از پیش حکومت را مسدود کرده است. افزایش بهای بنزین نیز بخاطر همین بن بست اقتصادی حکومت است. به گفته خود مسئولین و منابع داخلی، جمهوری اسلامی در سال آینده با ۴۰۰ هزار و به گفته منابعی با ۱۵۰ هزار میلیارد تومان کسری بودجه مواجهه است. در بهترین حالت افزایش قیمت بنزین چیزی در حدود ۴۰ هزار میلیارد منابع مالی در اختیار دولت قرار خواهد داد و هنوز ۱۱۰ هزار میلیارد کسری بودجه خواهد داشت. در شرایطی که فروش نفت به کمترین میزان ممکن رسیده است و کشورهای مانند روسیه و چین حاضر به وام دادن به ایران نیستند، دولت یا باید منابع دیگری برای کسری بودجه پیدا کند و یا اقدام به چاپ پول بدون پشتوانه کند. همه میدانند که چاپ پول باعث تورم بیشتر خواهد شد و بحران بزرگتری گریبان جمهوری اسلامی را خواهد گرفت که احتما ًلا بعد از نوروز محسوستر خواهد شد.
این امر حتی میتواند باعث در گیریهای بیشتری در درون حکومت شود، چون رهبر جمهوری اسلامی نه علاقه ای به رفع بحران خارجی خود با دولت امریکا را دارد و نه حاضر به عقب نشینی در مقابل خواسته های مردم ً هدف رهبر جمهوری اسلامی این است که در انتخابات مجلس نمایندگان کام ٌلا همسو با خواسته های است . ظاهرا او به مجلس بروند و در انتخابات ریاست جمهوری یک فرد نظامی مانند قاسم سلیمانی ویا یک رئیس جمهور پوپولیست از نوع احمدی نژاد را به قدرت برساند که به حکومت مطلقه خود ادامه دهد؛ در عین حال میخواهد تا انتخابات ریاست جمهوری امریکا فرصت را بخرد که شاید دونالد ترامپ انتخاب نشود. آنچه که مسلم به نظر میرسد حاکمیت توان حل این بحران را در یکی دو سال آینده را نخواهد داشت.
جامعه مدنی و نیروهای سیاسی درون حکومت کشتار مظلومانه مردم بدست نیروهای حکومتی به شکلی بود که جامعه مدنی و نیروهای سیاسی را شوکه کرد و اکثریت انهابا موضع گیری همه جانبه خشونت های حکومت را محکوم کردند. حتی کار به جایی رسید که بعضی از اصلاحطلبان نیز کجدار ومریض مجبور به موضع گیری در قبال این خشونت ها شدند. این اعتراضات گروههای مدنی، اجتماعی، فرهنگی و هنری را فعالتر کرده و یک احساس جمعی را نسبت به خشونت های حکومت ایجاد کرده است که شاید بتوان انرا دستاورد این اعتراضات نامید. همین همگرایی و ایجاد صف بندی جدید در میان مردم حتی اصلاح طلبان دولتی و غیر دولتی را چنان در منگنه قرار داده است که یا با خواسته های مردم همراه شوند و حداقل خواستار حذف ولایت فقیه شوند ویا همچنان با شعار حفظ نظام و حفظ ولایت فقیه در مقابل مردم قرار گیرند. البته بخش زیادی از ناراضیان درون حکومت از اصلاح طلبان هم عبور کرده اند و منتظر تغییراتی در آینده هستند که با مردم همراه شوند. به احتمال زیاد در آینده شاهد یک ریزش در میان نیروهای سیاسی داخل حکومت خواهیم بود. در واقع اعتراضات اخیر همه نیروهای جامعه را وادار به صفبندی و موضوع گیری کرده است.
نیروهای اپوزیسیون
در میان نیروهای سیاسی اپوزیسیون هم تغییراتی صورت خواهد گرفت. گروههایی انحصارطلب که بدون توجه به خواست اکثریت مردم یعنی رسیدن به یک حکومت نرمال ، فقط شعار سرنگونی سر میدهند تلاش خواهندکرد که اعتراضات مردم را به انحصار خود درآورند. البته این بخش از اپوزیسیون وقتی میتواند کنترل اعتراضات را بدست بگیرد که دیگر نیروهای دموکراسی خواه و جامعه مدنی فعال نباشند. اپوزیسیونی که دنباله رو اصلاح طلبان بود نیز به همان سرنوشت اصلاح طلبان دچار خواهد شد. تنها گروههایی از اپوزیسیون میتواند امید را در جامعه ایجاد کند که از درون کشور و با خواسته هایی مشخص در جهت گذار به دموکراسی اقدام کنند. مشکل این است که هنوز گفتمان گذار به دموکراسی که با اصلاحطلبان و اپوزیسیون رادیکال مرزبندی داشته باشد، به گفتمان غالب جامعه تبدیل نشده است؛ البته این گفتمان نیاز به یک پروژه سیاسی هم خواهد داشت که حداقل بتواند هسته سخت قدرت و موانع اصلی را از سر راه بردارد. در واقع هر زمان که این گفتمان به همراه یک سیاست عملی که مورد اقبال جامعه قرار گیرد آغاز شود، سرعت تغییرات شتاب بیشتری خواهد گرفت و بطور حتم اپوزیسیون دموکراسی خواه خارج از کشور نیز انرا حمایت خواهند کرد.
نتیجه
اگر ما هم در سن و سال این جوانان بودیم و هیچ امیدی به تغییرات نداشتیم شاید به همان شیوه خودجوش وبا شور اعتراض میکردیم، اما با اعتراضات خودجوش به تنهایی نمیتوان این حکومت را به زانو در آورد، مگر اینکه یک جنبش سیاسی همه گیر در جامعه وجود داشته باشد. مقصر اصلی این شرایط در وهله اول حکومت است که همه راهها را برای اعتراض وسیاست ورزی بسته است و در وهله دوم متوجه روشنفکران و نیروهای سیاسی جامعه است که نتوانسته اند امید کوچکی را در دل این جوانان ایجاد کنند. آنهایی که شعار مبارزه غیر خشونت آمیز میدهند، باید خوداقداماتی را انجام دهند که اثری داشته باشد که حداقل امید به این نوع مبارزه را در جامعه افزایش دهد. البته جنبش های مختلف مثل کارگران، معلمان، رانندگان کامیون، جنبش زنان، جنبش های اتنیکی و غیره با وجود دستگیری و سرکوب همچنان به شکل مسالمت آمیز در سالهای گذشته فعال بوده اند، اما این جنبش ها بیشتر صنفی بوده اند تا سیاسی.
در شرایط فعلی مشکل این است که نیروی های سیاسی دموکراسی خواه منسجم نیستند و هیچ برنامه عملی مشخصی ندارند که چگونه از این بحران باید عبور کرد؛ برنامه ای که مورد استقبال اکثریت جامعه و جوانان قرار بگیرد. در کل نیروهای سیاسی در۴۰ سال گذشته نتوانسته اند یک گفتمان سیاسی ( نه بیانیه و شعار) را سامان دهند که اولویت آن رسیدن به یک نظام دموکراتیک باشد. گفتمانی برای ایجاد نظامی که همه شهروندان چه مذهبی و چه غیر مذهبی، چه شیعه و چه دیگر ادیان و مذاهب، چه زن و چه مرد، چه کرد و بلوچ وچه فارس فرصت برابر برای اداره حکومت را داشته باشند. هر گاه چنین گفتمانی عمومی شود و همه مردم نسبت به آن احساس مشترکی پیدا کنند، راههای زیادی برای به زانو در آوردن این حکومت وجود خواهد داشت. مسئله رسیدن به یک توافق عمومی بر سر گذار به دموکراسی و راههای رسیدن به آن است، که ابتدا باید شکل بگیرد.
از: گویا