در مراسم یادبود هادی جفرودی، ماینتس آلمان، ۴ ژاونیه ۲۰۲۰
یارانِ موافق، همه از دست شدند
هادی جفرودی دوست من بود رابطه ی درازمدتِ من با هادی جدا از کار تشکیلاتی سیاسی دارای جنبه های عمیق انسانی و دوستی بود .معمولا در اکثر مواقع جدایی های تشکیلاتی و انشعاب های سیاسی، به ختم دوستی ها نیز منجر می شود. اما هادی در این زمینه استثناء محسوب می شد. هادی از بنیان گذران تشکیلات ایرانیان دموکرات خارج کشور بود. و من این شانس را داشتم که از روز نخست در کنارش باشم. او به موازات کار تشکیلاتی و تعلقات سیاسی تا آخرین روزهای حیاتش تلاش کرد تا با هم یاری دیگر نیروهای باورمند به دموکراسی، جبهه ی وسیعی از نیروهای چپِ دموکرات را زیر یک سقف گرد آورد .تجربه ی سال ها کار مشترک با هادی بیانگر آن بود که هادی ضمن پاس داشتِ دوستی ها، به اهمیتِ کارِ تشکیلاتی واقف بود. با گفتن این مقدمه در مراسمِ گرامی داشت هادی هنوز همه چیز را در مورد هادی نگفته ایم.
ما دوستان هادی امشب این جا گردآمده ایم تا بگوییم هادی جفرودی این کارورزِ سیاسی و از اهالی قبیله ی شرف، جهان ما واگذاشت و گذشت. از او اما ردِپاها مانده، و کارنامه ای بس پربار. سیاست ورزی که همواره تلاش داشت در سیاست دچار بی اخلاقی نشود. و تا واپسین دم حیات اخلاق مدار باقی ماند و این میراثِ گران بها یادگاری است از وی برای دوستانش. هم از این رو اکثر کسانی که هادی را می شناسند او را نه به صفت تشکیلاتی و سازمانی اش که به عنوان کارورزی سیاسی ملی می خوانند. انگار همین دیروز بود که محمود راسخ را به امانت خاک سپردیم. دورتر و دیرتر پرویز سیروس نیا و فرهاد سمنار را و امروز؟ به هنگامِ غروبِ آفتاب، در سردجای تنگِ تبعید و کنج آپارتمانی در پاریس ،هادی را .و این چیزی است که این روزها در پرت گاه تبعید به ناچار زنده گی نامش نهاده ایم. و ما مدام «می رویم به داغِ بلندبالایی» به راستی در فقدانِ یک دوست چه می توان گفت؟ در تمامی ی سال های تبعید، داسِ مرگ، چونان گرگی، در یخ زده گی و برودت و بی آفتابی ی تبعید، گرسنه و هار بالای سرمان ایستاده، با چشمان بیدار نگاهمان می کند. یکی از اهالی قبیله ی شرف را هدف گرفته و با خود می برد. با رفتن هر هم راهی ،زمین زیر پایمان دهان باز می کند ،تا بدانیم کنار دست مان خالی مانده است .
«داره از قبیله ی ما یکی یکی کم می شه» فقدان دوست عدالت خواهِ سرزمین غارت شده مان را به خانواده و دوستانش تسلیت می گویم. طنین صدای هادی اما همیشه با ما است.
«به روز واقعه تابوت ما ز سرو کنید که می رویم به داغ بلندبالایی»
بهروز اسدی
عضو هیئت اجراییه سازمان ایرانیان دمکرات در خارج از کشور
دبیر دبیرخانه دفاع و بین المللی