انتخابات ریاست جمهورى: پیام دگرگونی‌خواهى ایرانیان

یکشنبه, 2ام تیر, 1392
اندازه قلم متن

bashirtashاین انتخابات بار دیگر نشان داد که اکثر ایرانیان خواستار دگرگونى اساسى در اداره امور کشورند ــ دگرگونى اساسى در جهت گشایش سیاسى، رعایت حقوق شهروندى و آزادی‌هاى فردى و اجتماعى و سیاسى، رفاه اقتصادى، دوستى با کشورهاى جهان و پیوستن به جهان آزاد

یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهورى در ایران بیش از هر چیز متأثر از جنبش سبز و تحریم‌هاى جهانى ناشى از مسئله هسته‌اى بود.

این انتخابات، مانند دیگر انتخابات‌هاى جمهورى اسلامى در سی‌و‌سه سال گذشته، غیردموکراتیک و غیر‌منصفانه بود؛ البته این مزیت را بر انتخابات سال ١٣٨٨ داشت که در شمارش آراء آن تقلب مؤثر صورت نگرفت.

این انتخابات، همچون دیگر انتخابات‌هاى جمهورى اسلامى، فاقد همه شروط انتخاباتى آزاد و دموکراتیک بود. نبود دستگاه دادگستری مستقل، نبود آزادی‌های رسانه‌اى، آزاد نبودن احزاب و گروه‌ها، ممنوعیت برگزارى گردهمایى برای آنان، حاکمیت جو امنیتى سنگین، وجود ده‌ها زندانى سیاسى و مطبوعاتى، به‌ویژه در حصر بودن نامزدهاى پیشین ریاست جمهورى و خانم زهرا رهنورد، و از همه بدتر نظارت استصوابى شوراى نگهبان، که هر نامزدى را که باب میل رهبر جمهوری اسلامى نبود رد صلاحیت کرد، این انتخابات را تبدیل به انتخاباتى کاملاً ضددموکراتیک کرده بود.

تحمل نظام و شوراى نگهبان نیز در این انتخابات به پایین‌ترین حد خود در تاریخ جمهورى اسلامى رسید تا آنجا که حتا شخصیتى مانند هاشمى رفسنجانى رد صلاحیت شد. تقریباً همه نامزدهاى این دوره از انتخابات کارگزاران رهبر جمهورى اسلامى بودند، از حسن روحانی، نماینده ولى فقیه در شوراى امنیت ملى و برگمارده وى در شوراى تشخیص مصلحت نظام، گرفته تا سعید جلیلى، دبیر شوراى امنیت ملى و نماینده رهبرى در مذاکرات هسته‌اى.

انتخابات در ایران حتا با انتخابات در بسیارى از کشورهاى مسلمان، مانند مراکش، تونس، لیبى، مصر، اردن، لبنان، عراق، ترکیه، پاکستان، و افغانستان، قابل قیاس نیست. در همه این کشورها، انتخاباتى آزاد یا نیمه‌آزاد برگزار می‌شود و همه طیف‌هاى سیاسى، از چپ تا راست و از سکولار تا مذهبى، در آن شرکت می‌کنند.

انتخابات ایران بیشتر شبیه به نمایش انتخابات است تا انتخاباتى با معیارهاى جهانى. با این همه، میلیون‌ها ایرانى تصمیم گرفتند که، با رأى دادن به نامزدى که به نظرشان بیشترین فاصله را با ولى فقیه داشت و از حمایت بسیارى از نیروهاى مخالف نیز برخوردار بود، حتا از این نمایش غیردموکراتیک انتخاباتی نیز حداکثر فایده را ببرند و پیام دگرگونی‌خواهى خود را به گوش جهانیان برسانند. آنان امیدوار بوده‌اند که شاید با رأى خود حتا بتوانند در درون جمهورى اسلامى شکافی پدید آورند که موجب گشایشى سیاسى، هرچند محدود، در داخل کشور و تنش‌زدایى در سیاست خارجى کشور شود.

علی‌رغم دموکراتیک نبودن این انتخابات، شمارش آراء احتمالاً با تقلبى گسترده همراه نبوده است. شمارش نسبتاً درست آراء مزیت اصلى این انتخابات بود. نبود تقلب گسترده در شمارش آراء احتمالاً به علل زیر بوده است:

١) خاطره جنبش سبز و بحران شدیدى که برای حکومت ایجاد کرد احتمالاً رهبر جمهورى اسلامى را در تقلب گسترده در شمارش آراء محتاط‌تر کرده بود. هنگامى که آیت‌الله خامنه‌اى در زمان رأى دادن گفت که رأى مردم حق‌الناس است و در شمارش آن دقت شود، می‌شد احتمال داد که آراء نسبتاً درست شمرده شود. پیش از آن، حسن روحانى سربسته گفته بود که، بر خلاف انتخابات ٨٨، قرار نیست در انتخابات ٩٢ تقلب شود. او گفته بود: «به صورت دربسته می‌گویم انتخابات ٩٢ مانند انتخابات ٨٨ نخواهد بود.» بسیارى از سران نظام نیز یکى از دستاوردهاى این انتخابات را “نفى تهمت تقلب از دامن نظام” اعلام کردند.

٢) حذف روحانى یا احیاناً قالیباف و محسن رضایى با تقلبى بزرگ، در پى رد صلاحیت هاشمى، اعتبار آیت‌الله خامنه‌اى را در بخش بزرگى از حکومت بیش از پیش مخدوش می‌کرد و به بحران مشروعیت در جناح اصول‌گراى سنتى می‌انجامید. در چند سال گذشته، اعتبار خامنه اى حتا در میان جریان اصولگرا نیز آسیب جدى دیده بود، تا جایى که سردار الله کرم “یکی از علل ناکامی اصوالگرایان و پیروزی روحانی را خیانت اصولگرایان به رهبری و عدم توجه به نقش قطب در جریان اصولگرایی عنوان کرد”. (١)

٣) تعارض شدید دولت احمدی‌نژاد با نامزدهاى نزدیک به بیت رهبرى امکان تقلب بدون سروصدا را بسیار دشوار کرده بود. شبکه ایران، که به احمدی‌نژاد نزدیک است، دو روز پیش از انتخابات آمارى را منتشر کرد که گویاى پیروزى حسن روحانى در دور اول انتخابات بود؛ و بدین ترتیب، به شکلى نشان داد که جناح احمدی‌نژاد در انتخابات بی‌طرف است و احتمالاً شریک تقلب بزرگ نخواهد شد. در همین رابطه، الله کرم می‌گوید: ” خواست دولت مبنی برانتقام گیری از اصولگرایان به دلبل رد صلاحبت مشایی … از دیگر علل کامیابی جریان اصلاح طلب به شمار میرود. (٢)

۴) حکومت جمهورى اسلامى در بحران شدید مشروعیت قرار داشت و جنبش سبز رهبر جمهوری اسلامى را کاملاً بی‌اعتبار کرده بود. آیت الله خامنه اى علاقمند بود که این انتخابات، پایانى باشد بر پرونده انتخابات ٨٨ و، به شکلى، جنبش سبز. پیروزى حسن روحانى در انتخابات همراه با حضور گسترده مردم مى توانست به شکلى پرونده سنگین انتخابات ٨٨ را ببندد. پس از پیروزى حسن روحانى، حداد عادل در سخنانى گفت: “زمستان فتنه ۸۸ گذشت و روسیاهی آن به زغال ماند و این بار ملت با پاسخ به فتنه گران از امانتداری نظام دفاع کرد” (٣). شعار ساده انگارانه “میرحسین رأى ات رو پس گرفتیم” برخى از شرکت کنندگان در جشن پیروزى روحانى نیز تداعى کننده بسته شدن پرونده انتخابات ٨٨ است.

۵- حکومت جمهورى اسلامى در بن بست کامل قرار داشت؛ سیاست خارجی تنش‌زا، به ویژه در مسئله هسته‌اى، و تحریم‌هاى سنگین و بحران هاى شدید اقتصادى ناشى از آن موجودیت جمهورى اسلامى را به خطر انداخته بود. همچنین احتمال برقرارى تحریم‌هاى سنگین‌تر، به ویژه تحریم‌هایى که قرار بوده کنگره آمریکا از تابستان امسال برای قطع کامل صادرات نفت ایران اعمال کند و نیز مشروط کردن آنها به برقرارى دموکراسى در ایران، آیت‌الله خامنه‌اى را به‌شدت درباره آینده جمهوری اسلامى نگران کرده بود. از طرفى، خطر حمله نظامى به ایران نیز پیوسته نزدیک‌تر می‌شد. پیش از این، فرمانده سپاه پاسداران گفته بود: ” کشور درگیر بحران های مختلفی است و رییس جمهوری آینده باید ایران را از این وضعیت خارج کند.” (۴) از این رو، انتخاب حسن روحانى به ریاست جمهورى همراه با حضور حداکثرى مردم در انتخابات، هر چند که گزینه اصلى آیت الله خامنه اى نبود، اما گزینه غیرقابل قبولى نیز براى وى نبود. به همین جهت بود که او یک روز پیش از انتخابات حتا از مخالفان جمهورى اسلامى نیز خواست که برای ایران در انتخابات شرکت کنند. شاید بتوان اینگونه گفت که آیت الله خامنه اى علی‌رغم تمایل اش، بخاطر حفظ موجودیت نظام، به انتخاب حسن روحانى به ریاست جمهورى توسط مردم تن داد. عبدالله حاجى صادقى، جانشین نماینده ولی فقیه در سپاه نیز در همین رابطه در سخنانى گفت: “دشمنان از نتیجه انتخاب ۲۴ خرداد به دنبال دو نوع خروجی بودند؛ آنها می‌خواستند که رئیس جمهور منتخب مردم یا اصولگرای محکم باشد که در برابر آنها ایستادگی کرده و به تقابل و تضاد با آمریکا بپردازد و یا فردی منفعلی باشد که به حاکمیت دوگانه که از اهداف دشمن است جامه عمل بپوشاند.”(۵)

نتایج آراء در این انتخابات چه بود؟

پیش از هرچیز باید به این نکته اشاره کرد که، بر اساس داده‌هاى اداره آمار در سال ١٣٩٠، واجدان شرایط رأی دادن در ایران بیش از ۵۵ میلیون و ۵٠٠ هزار نفر بوده‌اند، اما وزارت کشور تعداد آنها را ۵٠ میلیون و ۵٠٠ هزار نفر اعلام کرد. البته دادن آمار غیردقیق از واجدان شرایط رأى دادن سنتى همیشگى در جمهورى اسلامى بوده است.

بر اساس آمار وزارت کشور، در حدود ٣۶ میلیون و ٧٠٠ هزار نفر در انتخابات شرکت کردند. بنابراین اگر داده‌هاى اداره آمار را اساس قرار دهیم، در حدود ١٨ میلیون و ٨٠٠ هزار نفر این انتخابات را تحریم کردند. میزان تحریم‌کنندگان در پایتخت بیش از ۵٠ درصد بود و تا آنجا که می‌دانیم اکثریت بزرگى از زندانیان سیاسى، مانند عبدالله مؤمنى و احمد زیدآبادى و ابوالفضل قدیانى و، در رأس همه آنان، میرحسین موسوى و مهدی کروبى و زهرا رهنورد، در این انتخابات شرکت نکردند. در حدود ١٨ میلیون و ۶٠٠ هزار نفر نیز با رأى دادن به حسن روحانى، به سیاست‌هاى ولی فقیه رأى منفى دادند و خواستار تغییر شدند. جالب آن است که بسیارى، حتا برخى از گروه‌هاى سیاسى، تنها در طى چند روز چندین بار تصمیم خود را، دادن رأى اعتراضى به روحانى یا تحریم انتخابات، تغییر دادند. در واقع، آنها در تردید بودند که با کدام روش بهتر می‌توان به دیکتاتورى ولی فقیه «نه» گفت.

در میان نامزدهاى مطرح ریاست جمهورى، هر چه کسى، به گمان مردم، از هسته اصلى حکومت و ولى فقیه دورتر بود می‌توانست رأى بیشترى بیاورد؛ مثلا اگر هاشمى رد صلاحیت نمی‌شد، احتمالاً رأی‌اى بیشتر از حسن روحانی می‌آورد و خاتمى بیش از هاشمى و موسوى نیز بیش از خاتمى. به همین ترتیب، هر چه از نظام دورتر و به سوى نیروهاى دموکرات نزدیکتر می‌شدیم، احتمال ایجاد موج مردمى در حمایت از نامزد مورد نظر افزایش می‌یافت.

حسن روحانى در تبلیغات انتخاباتى خود بر این موضوعات تأکید داشت: تنش‌زدایى در سیاست خارجى، حل مسئله هسته‌اى و پایان دادن به تحریم ها، احترام به حقوق شهروندى و اجراى فصل سوم قانون اساسى یا فصل حقوق ملت، روانه کردن پول‌هاى سرگردان به سوى بخش تولید، بهبود وضعیت اقتصادى و رفاه مردم، تکیه بر نیروهاى متخصص، و تأکید بر فرهنگ و هویت و منافع ملى ایران. وى در زمینه رابطه با آمریکا تا آنجا پیش رفت که گفت: “بازی برد برد با آمریکا امکان‌پذیر است.” (۶) او، که بر اکثر این مسائل تسلط کافى داشت، در فعالیت‌هاى انتخاباتی‌اش خود را داراى شخصیتى مستقل از ولى فقیه نشان داد ــ امری که سبب شد تا مردم رأى دادن به او را رأى منفى به ولى فقیه به حساب آورند؛ به ویژه آنکه عده‌ای از رأی‌دهندگان به او سعید جلیلى را نامزد مورد نظر نظام در این انتخابات می‌دانستند.

در این انتخابات، در حدود ٣٧ میلیون و ۴٠٠ هزار نفر، که در حدود ٧٠ درصد ایرانیان صاحب حق رأى را شامل می‌شوند، با تحریم انتخابات یا با رأى دادن به حسن روحانى به ولى فقیه و سیاست‌هایش رأى منفى دادند.

رأی‌هاى محسن رضایى و محمدباقر قالیباف نیز در واقع متعلق به اصول‌گرایان نبود. سبد رأى این دو نامزد چنان متنوع بود که گویاى جهت گیرى سیاسى خاصى نبود. الله کرم در باره سبد رأى قالیباف و رضایى می‌گوید: “با انصراف هر کدام دیگر از آقایان ولایتی، رضایی و قالیباف بخشی از سبد رای ایشان به آرای روحانی اضافه می‌شد” (۶) حسین مظفر، رییس ستاد انتخاباتى قالیباف، نیز نه تنها قالیباف را وابسته به جبهه اصولگرایى ندانسته که حتى به شدت به جریان اصولگرایى حمله کرده است. او مى گوید: ” این چه تفکر متحجرانه ای است که بر بدنه جامعه القا می‌شود و باعث مطلق گرایی و افراطی گری بدون واقع گرایی می شود این تفکرها نتیجه ای هم جز شکست ندارند… اصولگرایان در انتخابات عدم بلوغ سیاسی خود را نشان دادند”. او قالیباف را “یک اصلاح طلب اصولگرا” نامید. (٧) سایت تابناک که نزدیک به محسن رضایى است نیز، از شکست اصولگرایان در این انتخابات ابراز شادمانى کرده بود. محسن رضایى و باقر قالیباف، جمعاً در حدود ١٠ میلیون رأى آوردند، در حدود ١٨ درصد از کل جمعیت واجد شرایط رأى دادن.

علی‌اکبر ولایتى را می‌توان نامزد اصول‌گرایان سنتى نامید، که در حدود دو میلیون و سیصدهزار نفر به وى رأى دادند، یعنى در حدود ۴ درصد از کل ایرانیان صاحب حق رأى. نکته جالب این است که حتا وى نیز خواهان مصالحه در مسئله هسته اى شده بود.

سعید جلیلى را نیز می‌توان نماینده جناح سخت‌سر و ذوب در ولایت نظام دانست. در حدود ۴ میلیون و ٢٠٠ هزار نفر به وى رأى دادند؛ یعنى در حدود ٧ درصد از کل ایرانیان صاحب حق رأى. اکثریت بزرگ آراء ریخته شده در صندوق رأى بیت رهبرى -حدود ٣٠٠ رأى- به وى تعلق گرفت؛ امرى که نشاندهنده شکاف بزرگ میان ولایت و ملت است.

این انتخابات بار دیگر نشان داد که اکثر ایرانیان خواستار دگرگونى اساسى در اداره امور کشورند ــ دگرگونى اساسى در جهت گشایش سیاسى، رعایت حقوق شهروندى و آزادی‌هاى فردى و اجتماعى و سیاسى، رفاه اقتصادى، دوستى با کشورهاى جهان و پیوستن به جهان آزاد.

سعید بشیرتاش
bashirtash.org
facebook.com/saeed.bashirtash

ــــــــــــــــــــ
(١)
http://www.tabnak.ir/fa/news/327364/الله-کرم-به-جلیلی-پیغام-دادیم-انصراف-دهد
(٢)
http://khabaronline.ir/detail/299853/Politics/parties
(٣)
http://rajanews.com/detail.asp?id=160402
(۴)
http://www.radiofarda.com/content/f9_iranian_revolutionary_guards_calls_basij_elections/24968259.html
(۵)
http://www.tabnak.ir/fa/news/327352/احمدی%E2%80%8Cنژاد-۳-بار-درخواست-حکم-حکومتی-کرد
(۶)
http://khabaronline.ir/detail/299835/Politics/diplomacy

(٧)
http://www.tabnak.ir/fa/news/327324/مظفر-قالیباف-حتما-پیشنهاد-روحانی-را-می%E2%80%8Cپذیرد

سعید بشیرتاش

از: گویا


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.