دردِ نداری» کارگران شاغل در بازار گل و گیاه غرب تهران را نه کسی میداند و نه کسی روایت میکند؛ یک روز، تمام گل و گیاهشان یکجا آتش گرفت و حالا «کرونا»
عصرایران- کارگران شاغل در غرفههای بازار گل و گیاه غرب تهران که اغلب ساکن روستای کِشار تهران هستند، این روزها از ترس ادامه تعطیلی بازار در تمامِ طول عید به علت کرونا، در روزهایی که اوج فروششان است، شب سرِ آسوده بر زمین نمیگذارند.
به گزارش ایلنا، داستان «دردِ نداری» کارگران شاغل در بازار گل و گیاه غرب تهران را نه کسی میداند و نه کسی روایت میکند؛ یک روز، تمام گل و گیاهشان یکجا آتش گرفت و حالا «کرونا»! با نزدیک شدن عید و شیوع کرونا خیلی از خانوادهها دیگر شور و شوق نزدیک شدن عید را ندارند. اما برای کارگران، جمعیت بزرگ کارگران روزمزد و «بیثباتکار»، فاجعه بزرگتر از این حرفها است. آنها نه فقط دردِ نگرانی ابتلا به کرونا بلکه دردِ کسادی بازار و مشکل جدی در تأمین معاش و ترس جدی از گرفتاری در سیستم درمانِ تا بنِ دندان پولی را دارند.
همیشه برای طبقه کارگر گرفتار شدن در دالانهای بیمارستانها، مساوی با درد نداری و رعبآور بوده؛ خیلیها به علت بالا بودن هزینههای درمان از «بیماریهای قابل درمان» جان باختهاند. این حقیقت همیشه به عنوان یک تلخی عظیم در خیابانها، محلات و کارخانهها پهن بوده و حالا در پی اپیدمی کرونا شدت و حدت بیشتری گرفته است. کارگران شاغل در غرفههای بازار گل و گیاه غرب تهران نیز این روزها از ترس ادامه تعطیلی بازار در تمامِ طول عید، در روزهایی که اوج فروششان است، شب سرِ آسوده بر زمین نمیگذارند.
گرسنگی تا اطلاع ثانوی!
بعد از شیوع کرونا، نگرانی کارگران و غرفهداران شاغل در بازار گل و گیاه غرب تهران(ستاری) واقع در خیابان آبشناسان بابت ادامه تعطیلی این بازار در آستانه عید عمیق شده است.
بازار گل و گیاه غرب تهران، چندی است به علت شیوع کرونا تا اطلاع ثانوی تعطیل شده بود، اگرچه به گفته کارگران؛ شهرداری وعده بازگشایی مجدد را به کارگران داده است.
کمتر کسی میداند که گلفروشی وسیله امرار معاش اغلب خانوادههای ساکن در یکی از شهرستانهای استان تهران است که غالباً هر سال با امید کسب درآمد در اوج فروش عید به غرب تهران میآیند.
خیلی از غرفهداران و کارگران شاغل در بازار گل و گیاه غرب تهران، ساکن روستای «کِشار بالا» از توابع بخش کن شهرستان تهران واقع در جاده سولقان هستند. روستای کشار دارای دو بخش بالا و پایین است که در بخش بالا تعداد خانوار بیشتری زندگی میکنند و غالباً شغلشان گلفروشی است.
بیش از ۱۰۰ خانوار در این روستا از راه فروش گل و گیاه در بازار گل و گیاه غرب یا دکههایی که شهرداری در اختیارشان قرار میدهد، روزگار میگذرانند. با اینحال بعد از شیوع کرونا چندی است که بازار تعطیل شده و نگرانی کارگران و غرفهداران افزایش یافته است.
افت شدید مشتریهای گل و گیاه در آستانه عید
طبق اطلاعرسانی شهرداری به کارگران، این تعطیلی تا اطلاع ثانوی برقرار است و کارگران امید دارند که همین روزها مجدداً تنها وسیله امرار معاش خود را بازیابند.
یکی از غرفهداران شاغل در بازار گل و گیاه غرب تهران میگوید: ما سه برادر هستیم، تمام زندگیمان را طی چند سال جمع کردیم تا به صورت شراکتی یکی از غرفههای بازار گل و گیاه را خریداری کنیم. هر ساله در آستانه عید تعداد زیادی گل و گیاه باغچهای و آپارتمانی تهیه میکنیم و بابت آن چک میکشیم، پاس کردن این چکها وابسته به فروش این گلها است. امسال نیز مطابق هر سال به امید فروش بالا در عید گل و گیاه خریداری کردیم اما روی دستمان مانده است و نگرانیم که با ادامه تعطیلی بازار گل و گیاه نتوانیم چکهایمان را پاس کنیم.
البته مشکل با تعطیلی بازار گیاه و غرب تهران آغاز نشد، بلکه پیش از آن هم مراجعه مردم برای خرید، افت شدیدی کرده بود و نگرانی کارگران و غرفهداران افزون شده بود.
او میگوید: اسفند ماه اوج فروش گل و گیاه آپارتمانی و فروردین و اردیبهشت اوج فروش گل و گیاه باغچهای است. اسفند به نیمه رسیده و امید ما برای فروش بسیار کم شده است.
آتش به جان زندگیمان افتاده بود؛ تمام گلها دود شد
اینطور استرسها در زندگی کارگران قبلاً هم وجود داشته؛ تیر ماه سال گذشته بود که بازار گل به کلی در آتش سوخت. ارتفاع آتش تا ۱۰ متر رسیده بود و تمامی دار و ندار و اشتغال مردم کِشار بالا نابود شده بود. حالا یکبار دیگر نگرانیها از همان جنس کم کم زنده میشود. هنوز آثار خسارت آن واقعه در زندگی کارگران هست.
یکی از کارگران فروشنده گل و گیاه در بازار غرب تهران نیز نگرانیاش بابت وضعیت بازار را اینطور ابراز میکند: امسال به تازگی ازدواج کردهام اما شیوع کرونا به کل بازار کار ما را به هم ریخته است. ما روزمزد هستیم. هر روزی که کار کنیم، مزد میگیریم. از بیمه هم خبری نیست. اسفند ماه همیشه یک نوری در دلمان روشن میشد که اینجا مشغول به کار میشویم و پول نسبتاً خوبی نصیبمان میشود.
او میافزاید: حالا نمیدانم با همه هزینههایی که انتظارم را میکشند، چطور باید کنار بیایم. شغل دیگری هم نیست. این شغل پدریمان است. از وقتی خودمان را در این روستا شناختیم جوان و پیر گلفروشی کردهایم.
یکی دیگر از کارگران تصریح میکند: وقتی بازار ستاری به کل در آتش سوخت برخی از ما سراغ کارهای دیگر رفتیم اما الان با وجود کرونا کجا برویم؟ چطور از پس هزینههای عید بربیاییم؟ کجا دنبال شغل بگردیم؟ درحالیکه مرفهین در خانه نشسته و خود را قرنطینه کردهاند، کارگران صبح به صبح از خانه بیرون میزنند و مطابق روال قبل کار میکنند. انگار نه انگار که بیماری در مناطق فقیرنشین وجود دارد. علیرضا زالی، فرمانده ستاد عملیات مقابله با کرونا در کلانشهر تهران گلایه کرده که مردم هنوز نکات بهداشتی را جدی نگرفتهاند. آخر ما چطور باید این نکات را جدی بگیریم، وقتی نان شبمان را نداریم. من چطور برای فرزندم ژل ضدعفونیکننده دست بگیرم وقتی که نایاب شده و این همه گران است. پول ماسک از کجا بیاورم وقتی شغلم نابود شده است؟
در «کِشار» بچهها از تحصیل محروماند
زنان و بچههای روستای کشار این روزها با دردِ پدرانشان همدرد هستند. اگرچه پدر هیچگاه مشکلات بیرون را به خانه نمیآورد اما همه در خانه یک حرفه ناگفته را از نگاه همدیگر میخوانند. این خصلت عمومی خانوادهای کارگری است. اینکه آیا پدر امسال میتواند هزینه رفت و آمد رفتن به مدرسه فرزندانِ کِشار را جور کند، پرسشی است که در ذهن بچههای کلاس هشتم این روستا جولان میدهد.
اینجا یکی از شهرستانهای نزدیکِ تهران است؛ از محل شهران تا کِشار بالا فقط نیم ساعت با ماشین راه است. اما در این روستا هیچ مدرسه دبیرستانی برای پسران و دختران وجود ندارد. از اول ابتدایی تا کلاس ششم، آنقدری امکانات و معلم نیست، به طوریکه دختران و پسران مختلط درس میخوانند. از کلاس ششم تا هشتم نیز فقط برای دختران وجود دارد و پسران مجبور هستند، هر روز پیاده تا سولقان یا تهران را در سرما و گرما طی کنند. طبعاً ماشین به اندازه کافی وجود ندارد و خیلی از دختران ساکن کِشار بالا از تحصیل محروم شدهاند. هزینههای بالای حمل و نقل و سختی مسیر موجب شده تا در روستایی بسیار نزدیک به تهران نیز همچنان محرومیت از تحصیل کودکان بیداد کند. لازم به ذکر است که در روستای کِشار پایین که تعداد خانوار کمتری زندگی میکنند، هیچ مدرسهای وجود ندارد.
این بُعد از زندگی کارگری که در غرب تهران به گلفروشی مشغول است، بحران امروز کارگران را عیانتر میکند. حمل و نقل کارگران ساکن این روستا همیشه دغدغه بزرگی بوده است که با گرانی بنزین، این دغدغه بزرگتر هم شد. کارگران برای کار باید به تهران بیایند اگرچه کارگر اسلامشهر و هشتگرد همچنان بخش زیادی از دستمزدشان را بابت حمل و نقل کنار میگذارند. آنها برای حداقل امکانات تحصیل و اشتغال نیاز به شغلی با دستمزد مکفی دارند اما درد همچنان ادامه دارد.
مسیر جاده سولقان به تهران هم پرپیچ و خم و هم به علت کوهستانی بودن منطقه خیلی اوقات میتواند حامل تصادفات جادهای باشد اما کارگران جانشان را کف دستشان میگیرند تا از امکانات پایتخت بهرهمند شوند.
خواستههای کارگران بازار گل و گیاه غرب تهران
برخی از ساکنان کِشار از دکههایی که شهرداری در سطح شهر در اختیارشان قرار میدهد، امرار معاش میکنند. آنها مبالغ بالای اجاره را به شهرداری پرداخت میکنند و درصورتیکه توان پرداخت اجاره نداشته باشند، قطعا شغل خود را از دست میدهند.
این کارگران میگویند حتی در صورت بازگشایی بازار گل ستاری هنوز نگرانی از بابت کاهش فروش وجود دارد. خواسته آنها از شهرداری این است که به جای تعطیلی بازار در این شرایط امکانات فروش آنلاین گل و گیاه را فراهم کند و تبلیغات لازم را از صداو سیما داشته باشد.
اینها البته خواستههای فعلی کارگران است اما خودشان هم میگویند که دردِ اصلی دردِ نداشتن یک زندگی شرافتمندانه و با عزت است. امکاناتی که حق تمام کارگران و خانوادههایشان است. شیوع کرونا اگرچه به خیلی از مشاغل آسیب زده است اما بیکاری بزرگی که با این بیماری وارد شهرها میشود، اثراتِ جبران ناپذیری در زندگی کارگران خواهد داشت و میتواند بنیانهای زندگی خانواده کارگری را فرو بریزد که درد آن اگر بیشتر از مرگ یکی از اعضای خانواده کارگری در اثر کرونا نباشد، کمتر هم نیست.