به ایران و بابل نه کشت و درود – به چرخ زحل بر شدی تیره رود
هم آتش بُمردی به آ تشکده – شدی تیره نوروز و جشن سِده
آنسان که ایران این مُلک اریِه وِرتر بنیان گذاری شد تا به امروز میهن عزیزمان ایران فراز و نشیبهای بیشماری را پشت سر گذاشته است. بارها و بارها مورد تازش دشمنان آزمند گُجستگ قرار گرفته و بارها، بارها حکمرانان مُستبد و ناشایست بر اریکه ی حکمرانی آن تکیه زدند. و این همه در کنار بلایای طبیعی خشکسالی، زلزله، سیل های بنیانکن و بیماری های خانمان برانداز بوده که از شوربختی روزگار هماره موجب آن شده تا این سرزمین تعدادی از باشندگان خود را از دست بدهد.
هم میهانان و ملت آزاده ایران
سال هزار و سیصد و نود هشت را در شرایطی پشت سر میگذاریم که میهن عزیزمان هنوز درسُوگ جانباختگان رویداد سیل و زلزله و هم چنین خیزش آزادی خواهی آبانماه و تراژدی هدف قرار گرفتن هواپیما و جان باختن دهها مسافر بیگناه آن نشسته است. هنوز زانوی غم در بغل داشتیم و غمگنانه های میهن را سوگوار بودیم که با بیماری جهانی کُرونا مواجه و تا به امروز دهها تن از هم میهنان عزیزمان را از دست دادیم و با شرایط پیش رو، بیم آن میرود که تعداد درگذشتگان این بیماری اهریمنی فزونی یابد. این که این بیماری گستره ای به پهنای کره زمین را در برگرفته است، یک واقعیت و این که کاربدستان حاکم پس از گذشت یک ماه، هنوز توان مدیریت خردمندانهی شرایط کشور را نداشته و سوِء مدیریت و ناکارآمدی آنان موجب شده تا جان میلیونها ایرانی و به ویژه کادر درمان به دلیل نداشتن حداقل های تجهیزات ایمنی و پزشکی به خطر بیافتد نیز یک واقعیت تلخ غیر قابل پذیرش است که بی گمان بانیان آن باید روزی پاسخگوی عملکرد خویش باشند. چگونه باید پذیرفت کشوری چون ایران با چنین ثروت هنگفتی، توان بر آورده کردن حداقل های درمانی و معیشتی شهروندان خود را برای یک بازه زمانی یک ماهه نداشته تا ملت ناچار نباشند که برای گذران زندگی در این وانفسای جانکاه در محلهای کار خود حاضر شده و لاجرم آلوده به بیماری و چرخه ی این ویروس کشنده از حرکت باز نایستد؟ چگونه باید انتظار داشت در چنین شرایط نابسامان مدیریتی در همه ی حوزههای کشور این بیماری ریشه کن شده تا موجب از پای در آمدن بیشتر ایرانیان نشود؟
داریوش شاه چه نیکو میگوید:
“خدایا سرزمینم را از دروغ، خشکسالی و دشمن دور بدار!”
اینک ایران در آستانه ی بهار و نورز جمشیدی فصل سردِ مرگُ و زندگی را تجربه میکند و شگفتا شگفت در چنین شرایطی کار بدستان حاکم، گویی برای رهایی از این بلای طبیعی به انتظار یک معجزه ی آسمانی نشسته؛ در هنگامه ای که ملت به ستوه آمده ایران، پنچه در پنچه ی اهریمن مرگ انداخته اند. اما چه باک اگر گوییم این نیز بگذرد و این سرزمین جم و جمشید دگر بار هم چو ققنوس، از خاکستر زمانه ی سیاه سرد زمستان دهشتناک، پیروزمندانه سر برون خواهد آورد و اهریمن مرگ را به سخره ی زیستی اهورایی خواهد گرفت.
هم میهن
نوروز را در شرایطی به جشن خواهیم نشست که هنوز در سوگ بیشمار هم میهنان عزیز خود چشمانمان اشکبار و اندوهگین است. اما این آموزهی نیک نام نیاکانمان را هرگز از یاد نخواهیم برد که نوروز میآید تا سپیدی برسیاهی پیروزی یابد و این داستان رازآلود ماندگاری ایران در تاریخ است.
خسرو سیف
نوروز ۱۳۹۹ خورشیدی
همه ساله بخت تو پیروز باد – شبان سیه بر تو نوروز باد