هم میهنان!
در دموکراسی های واقعی انتخابات به معنای مشارکت مردم در اداره امور کشور است و در کشورهای غیر دموکراسی یا مدعی دموکراسی چون باور به مشارکت صد در صدی و واقعی مردم نهادینه نشده است مردم بصورت کمیتی عددی برای تایید چهره مردمی دادن به رفتارها به میدان آورده می شوند. در چنین مجموعه هایی ناچار یا از زور به عنوان ابزار اداره ی جامعه استفاده می شود و یا با تمهیداتی در مسیر گزینش مستقیم مردم سدها (صافی های نظارتی و در مواردی فیلترهای دخالتی) برپا می دارند و به آن ظاهر قانونی نیز داده می شود و انتخابات را از فلسفه وجودی آن تهی و کشور را به بحران و کژ راهه و بی قانونی سوق می دهند با این رفتار در عمل انتخاب کننده را مجبور به گزینش فرد یا افرادی که از صافی ها گذشته اند می کنند. بطوریکه در انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۹۲ از چند صد نفر متقاضی نامزدی تنها هشت نفر که مورد تایید شورای نگهبان بودند صلاحیتشان احراز یا تایید می شود. که بزرگترین کاستی و اشکال وارده بر انتخابات از همین جا آغاز می شود که در عمل انتخابات را دو مرحله ای می کند، بدیگر سخن مردم از میان انتخاب شدگان شورای نگهبان نامزد مورد نظر خود را باید انتخاب کنند، این رفتار نکاتی را با خود به همراه دارد از آنجمله:
یکم) نامزدهای تایید صلاحیت شده از طیف کسانی هستند که بیش و کم در درازای سالهای گذشته صاحب مناصب حساس بوده و وضع کنونی کشور نیز حاصل عملکرد آنهاست یا دستکم سهمی و نقشی در آن داشته اند و این دور بسته ی دست به دست گشتن قدرت در میان عده ای معدود از دست اندرکاران حاکمیت برخلاف اصول راستین مردم سالاری است.
دوم)آیا میان مردم ایران و نخبگان آنها غیر از این عده معدود کسان دیگری نیستند که درایت و شایستگی برگزیده شدن را دارا باشند؟
اگر چنین است بدا به حال این سرزمین، حال آنکه در این سرزمین شایستگان پرشماری هستند که صلاحیت، درایت و لیاقت مدیریت بر کشور و ارکان آنرا دارا هستند ولی در عمل با ایجاد مکانیسم نظارت استصوابی از مطرح شدن و نامزدی این شایستگان خدمت نیز جلوگیری می شود و در نتیجه همواره از یک طیف خاص شماری بس اندک که مدنظر حاکمیت است، آنهم به گونه ی گزینشی تایید صلاحیت می شوند و در واقع اکثریتی را به حساب نیآورده از خدمت به میهن محروم می کنند و گذشته از آن به بهانه های گوناگون بخود اجازه می دهند دامنه نظارت را در عمل به دخالت کشانده باین ترتیب مانع اجرای نقش آزادانه¬ی مردم در گزینش مستقیم نمایندگان واقعی خود می شوند و از این رهگذر شهروندان را دو درجه ای کرده اند (خودی و غیر خودی)، بدیهیست در این گونه جامعه ها به رغم ادعای دموکراسی، کاربدستان توجهی به خواست ها و نیازهای ملت نشده بیشتر در راستای تحکیم پایه های غیر قانونی نهادهای نگاهدارنده قدرت، و کشورهایی می شود که در بزنگاههای تعیین کننده علیه منافع ایران گام برداشته اند و از سویی پدیده ی اپوزیسیون خارج از حاکمیت نیز به رسمیت شناخته نشده و هرگز حق اظهار نظر رسمی به آنها داده نمی شود.
هم میهنان!
چهار سال پیش در دهم مهرماه ۱۳۸۸ طی بیانیه ای زیر عنوان “بیانیه ی دیدگاه و تحلیل حزب ملت ایران” رویدادهای پس از انتخابات ۸۸ را بررسی و اعلام کردیم که کاربدستان بدانند روسیه و حماس و حزب الله و اسرائیل و آمریکا … و بالاخره بیگانگان به دنبال منافع خود هستند دل بستن به آنها دیری نخواهد پایید.
در آن بیانیه نوشتیم: باید به ملت خود روی آورید چه امکان رسیدن به آزادی و سربلندی ملت از راه های غیر قهر آمیز وجود دارد در صورتیکه به خواستهای منطقی مردم پاسخ منطقی نه با زور و بگیر و به بند داده شود.
بارها یادآور شده ایم کاربدستان باید بدور از رفتارهای خشونت آمیز لوایح و طرحهای قانونی خود را که در راستای منافع ملی است پی گیری کنند و آستانه ی بردباری و قانون پذیری خود را در برابر انتقادها و خواست¬های به حق ملت افزایش دهند. بدانند از دل قهر و خشونت کور نه فرشته آزادی که هیولا زاده می شود. چه پسندیده خواهد بود که اگر کاربدستان واقعاً از تاریخ و از عملکردهای نادرستشان درس عبرت گرفته باشند. که سرکوب و زندان پاسخ خواست به حق مردم نیست.
با درس آموزی از تجارب سال¬های گذشته و برخوردهای غیرمنطقی و بی نتیجه که جز ایجاد بحران حاصلی نداشت، شاید این پند تاریخ بود که اینبار پس از چهار سال رفتارها را محتاطانه بگوئیم با اندکی چاشنی خرد همراه کردند و نیروهای سلاحدار و انتظامی نیز از دخالت در اجرای انتخابات منع شدند، با وجود هشت سال تحقیرهای ملی، سرخوردگی ها، سعی در هویت زدایی ها از ملیت و فرهنگ ملی، خرافه پروری، تبعیض های قومی، جنسیتی و مذهبی، وضعیت فلاکت بار اقتصادی، تورم افسار گسیخته، بستن فضای سیاسی- اجتماعی و فرهنگی، بگیرو به بندها به هر بهانه واهی، سقوط ارزش های اخلاقی و دانشگاهی، رشد فساد و رشوه خواری و… با اینهمه غالب مردم و بدور از احساسی شدن به پیروی از خرد جمعی به عملکرد حاکمیت در مرحله شمارش آرا و حفاظت از رای های به صندوق ریخته شده. پاسخی در خور دادند و مردم از زن و مرد پیر و جوان شادمان ولی محتاطانه در کوی و برزن پایکوبیدند و دست افشاندند که بالاخره رایشان بحساب آمد و همزمان در انتظار و امیدوار که حرفها جامعه عمل بپوشد و درگام نخست فرزندانشان از حصر و زندان آزاد شوند، چه ملت رشید بهنگام تصمیم گیری های سرنوشت سازآنجا که پای سود و صلاح ملی و هست و نیست میهن در میان است راه منطق و خرد بر می گزیند تا میهن را از هر گزندی دور و ملت دچار آسیب نشود. این بود که در سایه همبستگی ملی و عمل به قانون اساسی هر چند پر نقص کنونی، به بخشی از خواسته هایشان دست یافتند که موجب خوش بینی محتاطانه ای در مردم شد. ولی حاکمیت باید متوجه باشد که این رای همزمان “نه” بزرگی به عملکرد او در ازای سالها حکومت نیز بود و بدانند بارقه¬¬ی امیدی را که در جامعه بروز کرده پاس دارند و همواره به قانون روی آورند و باعث سرخوردگی دوباره مردم نشوند.
هم میهنان!
توانایی شگفت انگیز مردم در استفاده از شبکه های غیررسمی و نامرئی ارتباطی که بسیج میلیونی آنان را طی چند روز میسر ساخت و تظاهرات شادمانه پس از انتخابات که همه شهرهای کشور را فرا گرفت، مبین نیروی عظیمی است که در بطن جامعه ما می بالد و گسترش می یابد، همبستگی دوباره مردم و تداوم آن اهمیتی بیش از نتیجه انتخابات دارد. سرنوشت سیاسی کشور و حتا توانایی و تمایل رئیس جمهوری جدید به وفاداری به وعده های انتخاباتی او در گروی تداوم، رشد و گسترش این همبستگی و حرکتهای اجتماعی آرام و سنجیده ی مردم است که ادامه راه درست را میسر می کند و مطالبات قانونی مردم را نه تنها در شعار که در عمل ممکن می سازد و وزنه را به سود تحقق خواسته های اساسی که در راس همه آنها لغو نظارت استصوابی است سنگین خواهد کرد.
این ائتلاف ها و همبستگی ها درصورت تداوم، نیروی مهمی را در برابر تسلط بی چون و چرای تندروان و انحصارگران فراهم خواهد کرد که در صورت بقا می تواند نقش مهمی در باز شدن نسبی و تدریجی فضای سیاسی ایران داشته باشد. و به واقع بگوییم به “شعار میزان رای ملت است” نزدیک شده ایم.
هم میهنان!
امروز پرسش بزرگ اینست که آیا رئیس جمهوری که دو مرحله ای با رای اکثریت مردم برگزیده شد توان تغییر در روابط ناعادلانه را دارد؟ و ملت به راستی به دست آوردی هر چند ابتدایی دست یافته است یا خیر؟
در پاسخ باید گفت هم خیر و هم بلی
خیر؛ زیرا نظارت استصوابی و… همچنان بر قوت خود باقی است و با وجود این همه مکانیسم نظارتی و دیگر صافی ها نمی توان از انتخابات بعنوان گزینش راستین ملی و آزاد و از ریاست جمهوری مقتدر به پشتوانه ملت نام برد که انتخابات در واقع دو مرحله ایست نه مستقیم. و از اینروست درصد بسیاری از دارندگان حق رای در انتخابات شرکت نکرده و دو مرحله ای بودن را از دلایل اصلی عدم شرکت خود اعلام کرده اند در حالیکه اگر بدون نظارت و صافی ها برگزار می شد چه باشکوه بود.
بلی، چون ظاهراً گویی این بار تغییر در روش ها ایجاد شده است و از تعداد ۵۰،۴۸۳،۱۹۰ نفر واحدین حق رای تعداد ۳۶،۷۰۴،۱۵۲ نفر بدون دغدغه از زدو بندهای پشت پرده و بدور از بگیر و به بندها و به دور از رژه گروههای خودسر و موتور سواران قانون شکن و هتاکی به این و به آن و بدون وجود نیروهای فشار در خیابانها در فضایی آرام رای خود را به صندوق ها ریختند. که این بخش با عقلانیت مجریان به درستی انجام گرفت.
حزب ملت ایران، ضمن عدم شرکت در انتخابات به رای مردم احترام می گذارد و با تایید این گام خردگرایانه کاربدستان در به حساب آوردن رای مردم همزمان و همچنان بر این باور پای می فشارد که با وجود مکانیسم نظارت استصوابی نمی توان از انتخابات کاملاً آزاد نام برد. امیدست که پیام روشن ملت را در شادی های پس از پیروزی تیم ملی فوتبال و پس از انتخابات که “نه” بزرگی به رفتاریهای گذشته ی حاکمیت بود دریافت کرده باشندو آنرا پرتویی فراراه آینده قرار دهند.
– لغو نظارت استصوابی خواست ملت ایران است.
– برچیدن زندان سیاسی یک خواست ملی است.
– آزادی زندانیان سیاسی خواست ملی است.
برقرار باد سامان مردم سالاری
حزب ملت ایران
تهران ۹ تیر ماه ۱۳۹۲ خورشیدی