صدا و سیما در موج جدید برنامهسازی خود از سلبریتیها پربیننده دعوت کرده به عنوان مجری در برنامهها حضور داشته باشند. در برخی موارد سخنان این سلبریتیها با ایدئولوژی مدیران مشابه نیست اما مدیران جوان اصولگرا از این سلبریتیها برای جذب مخاطب استفاده میکنند تا بتوانند پیامهای اصلی خودشان را به مخاطب بگویند. مشابه این تاکتیک در تلویزیونهای اپوزیسیون ایران در حال اجراست و شبکهای مثل من و تو که با پخش مستند و برنامههای سرگرمی روی کار آمده بود، دیدگاههای خودش برای مقابله با نظام ایران را لابلای برنامههایش پخش میکند.
در حال حاضر تعداد کمی از مردم ایران بیننده صداو سیما هستند. بر اساس پژوهشهای این سازمان تعداد بینندههای صدا و سیما چندین سال است که کاهش چشمگیری داشته است. بخشی از ریزش مخاطب به دلیل رونق دیشهای ماهوارهای است. دولت از سال ۱۹۹۴ استفاده از ماهواره را در کشور ممنوع کرده است، اما این ممنوعیت به معنای توقف استفاده مردم از ماهواره نیست. ورژن ایرانی نتفیلیکس یا اپلیکیشنهای اینستاگرامی نیز در ایران مخاطب خودش را دارد.
در میان این رقبا صدا و سیما برای ارتقای موقعیت خود هیچ کاری نکرده است. بسیاری از ایرانیها بعد از سال ۲۰۰۹ (انتخابات ۸۸) تلوزیونهای ایران خود را قطع کردهاند و معتقدند صدا و سیما گزارشهای دروغینی درباره کاندیداهای اصلاحطلب انتخابات ۸۸ که به پیروزی محمود احمدی نژاد و حصر رقبای او منجر شد، منتشر میکند. این رویکرد هنوز وجود دارد. در زمان انتخابات ریاست جمهوری ۹۲ و ۹۶ تلویزیون ایران رسما حامی رقبای حسن روحانی بود.
کانال تلویزیونی افق همزمان با انتخاب روحانی در سال ۲۰۱۴ آغاز به کار کرد. این شبکه توسط جوانان ارزشی اصولگرا اداره میشود. از آن زمان تقریبا کنترل همه شبکههای محبوب از جمله شبکه سه سیما نیز به دست این جوانان افتاد. در حال حاضر آنها دو موقعیت برتر در صدا و سیما را در دست دارند: بخش خبر و بخش برنامهسازی. این جوانان برخی مدیران نظام را به فساد متهم میکنند؛ مهمتر از همه اینکه آنها میگویند بیش از حد با روحانی و دیگرانی که خواستار تعامل با غرب بودند مسامحه شده است. از دید آنها صحنه فیلم پایتخت و صحنههای مشابه خارج شدن از ریل ایدئولوژی انقلابی است. اما آنها ناامید از بازگشت مخاطبان سابق صدا وسیما خودشان خطوط قرمز خودشان را رد میکنند. آنها برنامههایی مشابه برنامههای غربی در شبکه سه ساخته و پخش میکنند. برنامههایی نظیر ورژن ایرانی «چه کسی میخواهد میلیونر شود» یا «آمریکن گات تلنت». آنها از سلبریتیهای لیبرال مشهور نظیر بازیگران برای مجریگری برنامههایشان استفاده میکنند.
به نظر میرسد این بخشی از استراتژی است؛ مخاطبان قبلی را برگردانید و پروپاگاندای خود را به آنها بگویید. به سریال گاندو نگاه کنید. این سریال سال گذشته از شبکه سه سیما پخش شد. داستان آن درباره جیسون رضاییان روزنامهنگار ایرانی آمریکایی بود که به جرم جاسوسی ۵۴۴ روز در ایران بازداشت شد و در سال ۲۰۱۶ در جریان یک مبادله زندانی به آمریکا برگشت.
شبکههای جریان مقابل از تاکتیک مشابهی استفاده میکنند. کانال ماهوارهای منوتو که نزدیک به خاندان سلطنتی پهلوی است، در ابتدا تنها برنامههای سرگرم کننده و مستندهایی را تولید و منتشر میکرد، اما بعد از جلب مخاطب گزارشهای انتقادی آنها نسبت به حکومت ایران و نمایش دوران طلایی شاه آغاز شد.