ایران وایر
«نسرین ستوده»، حقوقدان و فعال حقوقبشر، در یادداشتی که درباره جدیدترین کتاب «مهرانگیز کار» نوشته و در اختیار «ایرانوایر» قرار داده، آورده است که رویکرد کتاب «در سایه تبعیض» در استفاده از راههای جبرانی در برابر قوانین زنستیزانه، در عین مبارزه برای دستیابی به برابری، به گسترش یکی از عناصر دموکراسی بهعنوان مطالبهای پیگیر و جدی کمک میکند. او در این یادداشت تاکید میکند: «اینکه زنان برای به دست آوردن رابطهای برابر که در جامعه سنتی و مردسالار ایرانی مدام پس زده میشود، در پس هر رابطه حقوقی، برابری را مطالبه کنند و آن را به عینیت در آورند و در صورت لزوم از آن استفاده کنند، در واقع نوعی هشیاری همیشگی برای آنان ایجاد میکند.
او یادآوری می کند که: «برابری، تمرینی مداوم است.»
کتاب زنان در سایه تبعیض، آخرین کتاب مهرانگیز کار است که روز گذشته، مصادف با اولین روز سال ۲۰۲۵ در ایرانوایر منتشر شد. این کتاب به آموزش زنان برای چگونگی مواجهه با قوانین غیرعادلانه و زنستیز جمهوری اسلامی میپردازد. برای خواندن کتاب، به این لینک سر بزنید.
یادداشت کامل نسرین ستوده درباره کتاب زنان در سایه تبعیض را، در زیر میخوانید.
****
کتابچه زنان در سایه تبعیض، جدیدترین کتاب مهرانگیز کار است که روز گذشته (اول ژانویه ۲۰۲۵) منتشر شده است.
او که پیشاز این در کتابهای متعددی به شیوایی به بیان تبعیض علیه زنان در قانون ایران پرداخته بود، در این کتاب هم اگرچه از «آگاهی بر قوانین تبعیض آمیز» شروع کرده است، اما در متن کتاب به بیان راههای قانونی غلبه بر این تبعیض میپردازد.
بهعنوان مثال، اینکه چگونه میتوان با قرارداد در کنار عقد ازدواج بهعنوان شرط ضمن عقد، به ایجاد رابطه نسبتا برابری بین زن و مرد کمک کرد.
بااینحال، نویسنده بارها بر این مطلب تاکید میکند که قرارداد جای قانون را نمیگیرد و برای دستیابی به برابری، زنان باید به مبارزات خود ادامه دهند.
اما رویکرد کتاب به راههای جبرانی ازجمله قرارداد و استفاده گسترده از آن، چه تاثیری بر فرهنگ عمومی میگذارد؟
به گمان من، این رویکرد به گسترش یکی از عناصر دموکراسی بهعنوان مطالبهای پیگیر و جدی کمک میکند. اینکه زنان برای به دست آوردن رابطهای برابر که در جامعه سنتی و مردسالار ایرانی مدام پس زده میشود، در پس هر رابطه حقوقی، برابری را مطالبه کنند و آن را به عینیت در آورند و در صورت لزوم از آن استفاده کنند، در واقع نوعی هشیاری همیشگی برای آنان ایجاد می کند و یاد آوری می کند که: «برابری، تمرینی مداوم است.»
اما سوال مهم تر آن است که :«چرا سخن گفتن از حقوق زنان، بهویژه در خاورمیانه مهم است؟ چرا حقوق زنان با آزادی و دموکراسی گره خورده است؟»
به گمان من، بسیاری از حکومتهای مردسالار در خاورمیانه بهطرز حیرتانگیزی، استبداد حکومتی را از طریق فشار بر زنان آغاز کردهاند. نمونه آغازین این حرکت را میتوان در جمهوری اسلامی ایران دید که بهمحض روی کار آمدن، حجاب اجباری را از طریق اعمال زور فیزیکی و خشونتهایی مانند رنگپاشی و اسیدپاشی به زنان تحمیل کرد.
موارد دیگری نیز در منطقه خاورمیانه وجود دارد که بین استبداد و حقوق زنان رابطه معنادار برقرار میکند. بهعنوان مثال، حکومت طالبان که بهمحض روی کار آمدن، تحصیل زنان را ممنوع اعلام کرد، استبداد شدیدی را نیز بر کشور حاکم کرد که امواج آن بسیاری از فعالان مدنی و سیاسی، هنرمندان، خبرنگاران و اقشار دیگر جامعه را در برگرفت.
در مقابل، وقتی عربستان سعودی رانندگی زنان را پس از دهها سال ممنوعیت آزاد اعلام می کند، افکار عمومی آن را شاخص مهمی برای آزادی و دمکراسی ارزیابی میکند. در واقع افکار عمومی با آگاهی کامل از اینکه حقوق زنان فقط یک شاخص است، به دیگر شاخصهای آزادی در عربستان نیز توجه میکند. درهرحال اما هر عقل سلیمی این نکته را در می یابد که احتمال تحقق دموکراسی در عربستان بیش از افغانستانی است که تحت حکومت طالبان اداره میشود.
این کتاب همانقدر که نظر خوانندگان را به ظرفیتهای قانونی در حوزه حقوق زنان جلب می کند، تاکید میکند که نباید بر این ظرفیتهای اندک قانونی اکتفا کرد و زنان باید تا ایجاد قانون برابر، به تلاشهایشان ادامه دهند.