می‌خواستند در تاریکی شمعی روشن کنند اما؛ مصائب ناشران نوپای ایران

پنجشنبه, 13ام دی, 1403
اندازه قلم متن

شهروندخبرنگار، منتور فرزانه بانکی، ناشران نوپا، محسن فرجی، حسین کاظمیان، نشر سروبن

ایران وایر

در دهه نود خورشیدی، بسیاری نویسندگان و مترجمان ایرانی ازجمله «محمد حسینی» (نشر چل‌کلاغ)، «میلاد کامیابان» (نشر خوانه)، «مهدی نوری» (نشر مد)، «کامران محمدی» (نشر سنگ)، «سمیه نوروزی» (نشر سورن)، «محمدصادق رئیسی» (نشر سولار)، «امیر مهدی‌زاده» (نشر همان)، «امین موسوی» (نشر سپس)، «حسین شیخ‌رضایی» (نشر کرگدن)، «فریاد ناصری» (نشر حکمت کلمه) و بسیاری دیگر، وارد عرصه نشر شدند؛ عرصه‌‌ای با بیش از سیزده‌هزار ناشر فعال و غیرفعال.

«محسن فرجی»، از داستان‌نویس‌ها و روزنامه‌نگاران باسابقه بود که پس از سال‌ها کارکردن در این حوزه، از سال ۱۳۹۷ وارد عرصه نشر شد. به قول خودش، بدترین زمان. او به ایران‌وایر می‌گوید: «در آن زمان گرانی و تورم بود، اما چشم‌انداز این‌قدر تیره‌وتار نبود. به‌عنوان نمونه، کاغذ حتی در بازار آزاد، بندی ۱۲۸ هزار تومان بود، اما امروز، رسیده به بندی یک‌میلیون چهارصد هزار تومان. شروع بحران‌ها و سقوط صنعت نشر از سال ۱۳۹۸ و باگران‌ شدن بنزین شروع شد و بعد هم با سیل اتفاقات و اعتراضات ادامه یافت و با آمدن کرونا و سپس سیل اعتراضات بعدی، عملا صنعت نشر را به قهقرا برد.»

نشر نوپای «خزه»، تاکنون بیش از سی کتاب منتشر کرده است و سه کتاب مجوزدار آماده چاپ دارد، پنج کتاب هم در مرحله پیش از ارشاد و چهارده عنوان کتاب هم در انتظار مجوز ارشاد. فرجی می‌گوید: «گرانی‌ها از یک‌سو، اما نمی‌توان از روند صدور مجوز انتقاد نکرد. متاسفانه در این دولت که انتظار می‌رفت صدور مجوز سریع‌تر باشد، خیلی خیلی کند شده است. به‌عنوان نمونه، کتابی که مهرماه رفته ارشاد، بعد از چهار ماه هنوز مجوز نگرفته است.»

بزرگ‌ترین مشکل بر سر راه ناشران نوپا به‌زعم این ناشر جوان، گرانی افسارگسیخته کاغذ و تعرفه بالای چاپخانه‌ها است. این ناشر در این زمینه می‌گوید: «همچنان که قیمت دلار بالاتر می‌رود، این روزها که مرز هشتاد هزار تومان را هم رد کرده است، قیمت کاغذ هم بالاتر می‌رود. به‌دنبال آن، تعرفه‌های چاپ هم. این دو موجب می‌شود که قیمت کتاب هم بالا برود. در این شرایط گرانی نفس‌گیر که مردم را مستاصل کرده، طبیعی است که فروش کتاب هم پایین بیاید. اگر تا سال‌های پیش چیزی به نام طبقه متوسط داشتیم، حالا دیگر نداریم. طبقه متوسط که الان فقیر شده است، دیگر توان خرید کتاب ندارد. دانشجویی که فقیر شده است، توان خرید کتاب ندارد. خانواده‌ای که فقیر شده است، توان خرید کتاب برای بچه‌هایش را ندارد. کتاب شده یک کالای لوکس که با حذف طبقه متوسط، خریداری هم در طبقه پولدار ندارد.»

فرجی با اشاره با سهمیه دولتی کاغذ که کمک‌حالی برای ناشران نوپا در سال‌های اخیر بود، می‌گوید: «سهم کاغذ دولتی هم حذف شده است، در سال‌های پیش، یک‌سری کاغذ ایرانی می‌دادند، هرچند کیفیتش پایین بود و تاب برمی‌داشت و برخی چاپ‌خانه‌ها هم به‌دلیل ایجاد گردوخاک زیاد از آن استفاده نمی‌کردند، اما همین را هم حذف کرده‌اند. این گرانی عمومی که از آن سخن می‌گوییم، موجب رکود بزرگی در صنعت نشر شده است، به‌ویژه ناشران نوپا که سرمایه چندانی ندارند و فروش کتاب‌هایشان هم آن‌قدر نیست که بتوان به آن دل بست.» 

علاوه‌بر نویسندگان، مترجمان و شاعران، دست‌اندرکاران حوزه چاپ و نشر هم بودند که پس از سال‌ها کار با ناشران مختلف، خود به‌صورت مستقل وارد عرصه نشر شدند. «حسین کاظمیان» از‌جمله آن‌ها است. او دو دهه با ناشران و چاپخانه‌داران مختلف کار کرده است. او در سال ۱۴۰۱، پیش از آغاز جنبش «زن، زندگی، آزادی» مجوز نشر «سانی» را گرفت، اما با شروع اعتراضات کارش را متوقف کرد و در سال۱۴۰۲، نخستین کتابش را منتشر کرد. این نشر نوپا، تاکنون برای ۲۰ کتاب طی این دو-سه سال مجوز گرفته، اما تنها یک کتاب را توانسته چاپ کند. این ناشر، ۱۰ کتاب نیز در وزارت ارشاد در حال بررسی و اصلاحیه دارد و بیست کتاب نیز در مرحله ویراستاری پیش از ارسال به وزارت ارشاد. 

این، تصویری تراژیک از یک نشر نوپا ایرانی است. کاظمیان در این زمینه به ایران‌وایر می‌گوید: «من تجربه بیست ساله خودم را در نشرهای دیگر برداشتم و آوردم در نشری که مجوزش به نام خودم هست. می‌دانستم شرایط اقتصادی به چه شکل است. می‌دانستم شرایط مملکت به چه شکل است، اما احساس کردم هرچه شرایط اقتصادی سخت‌تر باشد، نیاز مردم به آگاهی بیشتر می‌شود. از این زاویه درخواست مجوز دادم و یک سال بعد، مجوز نشر گرفتم. اما تازه وقتی مجوز نشر می‌گیری، کارت سختت شروع می‌شود. در این روزهایی که تمام مملکت با ابربحران‌های مختلف دست‌وپنجه نرم می‌کند، فکر می‌کنم سخت‌ترین کار، چاپ کتاب است. فروش که بماند. به قول شاملو، غم نان اگر بگذارد…»

ناشران نوپا تنها با مشکل سرمایه مواجه نیستند. کاظمیان با اشاره به عدم قوانین مناسب و بلاتکلیفی بین دولتی‌بودن اقتصاد نشر و رها شدن در فضای اقتصاد آزاد، می‌گوید: «این وضعیت، شدیدا ناشران را اذیت می‌کند. وقتی بحث اقتصاد نشر پیش می‌آید، ما دم از استقلال ناشران می‌زنیم، ولی ارزش مجوز نشر در برابر بقیه مجوزهای کسب‌وکار، حتی اندازه یک کاغذپاره هم نیست. کافی است شما مجوز نشر را با جواز کسب فروشگاه‌های لباس یا…  مقایسه کنید. در بخش مالیات و… که مشکلات الا ماشاالله؛ این تازه نوک کوه یخ است.»

از بزرگ‌ترین مشکلات ناشران نوپا، کاغذ است. با برداشتن یارانه کاغذ، هزینه چاپ کتاب از یک‌سو برای ناشر بالا رفته است و از سوی دیگر، قیمت تمام‌شده کتاب.

به‌طور مثال، هزینه تمام‌شده یک کتاب سیصد صفحه‌‌ای، به بیش از ۱۰۰ میلیون تومان رسیده است. این هزینه‌ها، موجب بالارفتن قیمت کتاب، پایین‌آمدن تیراژ (۲۰۰ تا ۴۰۰ نسخه) و فروش اندک و سخت آن، چیزی معادل یک سال و بیشتر است. 

در این شرایط است که کاظمیان می‌گوید: «تورم و گرانی هم مانند بقیه واحدهای تولیدی، گریبان ما را هم گرفته، اما کتاب برعکس دیگر کالاهای دیگر، اولین قربانی در سبد خانوار است. در این شرایط، ناشر نوپایی که تازه شروع به کار کرده، ورشکست می‌شود، چون هر چیزی که عرضه کند، هنوز ناشناخته است و مخاطب هم که به‌دلیل مشکلات اقتصادی، توان خرید ندارد. اینجا است که باید تاکید کنم، خیلی دور نیست که نشر در ایران نفس‌های پایانی خود را بکشد و جان به جان آفرین تسلیم کند.»

نشر «سروبُن»، از دیگر ناشران نوپایی است که پس از جنبش «زن، زندگی، آزادی»، یعنی در سال ۱۴۰۲ شروع به کار کرده است. این نشر، تاکنون ۱۰ کتاب روانه بازار کرده، درحالی‌که شش کتاب مجوز‌گرفته دارد و شش کتاب هم در مرحله پیش از ارسال به ارشاد. 

آقای «شمسایی»، مدیر نشر که از چاپخانه‌داران باسابقه نیز هست، دراین‌باره می‌گوید: «من دو دهه است که چاپخانه دارم، اما چندسال پیش به پیشنهاد یکی از دوستان ناشرم، وسوسه شدم که مجوز نشر بگیرم. دودل بودم. چون وضعیت اقتصادی کمرشکن را می‌دیدم، اما وقتی دوستم چند کتاب آماده به من پییشنهاد کرد، پذیرفتم که مجوز نشر بگیرم و شروع به کار کنم. فکر می‌کردم چون چاپخانه دارم، می‌توانم از پس انتشار کتاب‌ها بربیایم، اما مشکل فقط چاپ کتاب نیست، بازار کتاب هم هست، شما وقتی خریداری نداری، همان تیراژ اندک دویست‌تایی هم روی دستت می‌ماند.

این تازه مشکل اول است. مشکل بعدی، پخش کتاب است. کسی شما را نمی‌شناسد، نه پخشی‌ها، نه کتاب‌فروشی‌ها. بخش بزرگی از فروش ما، فروش کاغذی است، پس تنها گزینه شما می‌ماند فروش آنلاین. فروش آنلاین هم به این سادگی‌ها نیست، وقتی شما هیچ مدیایی برای تبلیغات ندارید. دقت کنید که شما یک ناشر نوپایی هستید که هیچ کسی هنوز شما را نمی‌شناسد. در این شرایط است که سرمایه شما می‌خوابد، سرمایه در گردش ندارید، و این یعنی خستگی، افسردگی، نومیدی، و تعطیلی ناشران نوپایی که با هزار امید، می‌خواستند شمعی در این تاریکی روشن کنند.»


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.