شبیخون شهریور
( دراخرین روزهای رضاشاه-ریچارد استوارت ترجمه هوشنگ مهدوی کاوه بیات)-ص۲-ایران بدون دست یازیدن به اقدامی تحریک آمیز مورد هجوم قرار گرفت..ارتش ایران در هم شکست پادشاه. .سرنگون شد ارتش رو به انهدام سرخ از شکت و اضمحلال رهای یافت تلاش المان برای دست یابی بر حوزه های نفتی خلیج فارس خنثی شد…روزولت میتوانست با توسل به اقتدار اخلاقی و قدرت اقتصادی امریکا مانع از تجاوز متفقین به ایران گردد ولی..تشکیلات حکومتی او حالتی انفعالی به خود گرفت و خواست های کمک ایران را بلاجواب گذاشت تا کار از کار گذشت علاوه بر این روزولت حتی به صورت محرمانه بر طرح اشغال ایران صحه گذاشت…اگر انگلستان و شوروی ایران را اشغال نکرده بودند..احتمالا المان بر نیروی تضعیف شده سرخ فائق میامد میدان های نفتی خلیج فارس را در دست میگرفت موقعیت بریتانیا را در شمال افریقا در خطر میافکند و در هندوستان با نیروهای ژاپنی ارتباط حاصل میکرد…اقتدار رضاشاه برارتش استوار بود که بخش مهمی از عواید ایران صرف ان میشد و رضاشاه نیز زیاده روی های آنان را در نقاط مختلف کشور به دیده اغماض می نگریست..شاه به رغم تجارب و پیشینه نظامی اش از جنگ های امروزی اطلاع چندانی نداشت از این رو ارتش او برای اجرای عملیات مستمر فاقد آموزش و لجستیک و ادوات و حمل و نقل ضروری بود..ص۲۵۱٫٫٫حوالی ظهر۴بمب افکن. ..شوروی برفراز تهران به چرخیدن و ریختن اوراق تبلیغاتی پرداختند..توپخانه ضد هوایی آتش خود را به روی انان گشود.صدای تیر اندازی اشرف سومین دختر شاه را وحشت زده کرد او در حالی که کودک نوزادش را در اغوش داشت شروع به دویدن بسوی زیر زمین کاخ کرد ولی شوهرش علی قوام..او را متوقف ساخت و از وی خواست کودک را به او بسپارد و گفت میخواهم فرزندمان را به سفارت انگلیس ببرم…کوشید کودک را به زور از او بگیرد ولی موفق نشدص۲۹۲٫٫بیست و نه اوت یک کاروان اتومبیل سواری حامل خانواده سلطنتی کاخ سعد اباد را به قصد اصفهان ترک کرد…شاه که از بمباران های مکرر شوروی پس از ترک مخاصمه بشدت ناراحت بود ابراهیم قوام پدر دامادش را نزد سر ریدر بولارد وزیر مختار انگلیس فرستاد تا نگرانی هایش را ابراز نماید.قوام در ضمن استفسار کرد هرگاه شوری ها وارد تهران شوند ایا سر ریدر میتواند به شاه در سفارت انگلیس پناه بدهد.پاسخ بولارد دلگرم کننده نبود. ص۲۹۴ رادیو لندن به حمله به شخص رضاشاه پرداخت و اظهار داشت درایران مواد خوراکی وجود ندارد چون شاه انها را به المان فروخته است.
کهنه سرباز سرهنگ مصور رحمانی چاپ اول۷۷—-مواد خام
جلد۳ ص۱۱۱-…آیا رضاشاه اطلاعات نظامی داشت؟..مطلقا خیر او با پوشیدن لباس نظامی در تمام مدت سلطنت و..با ابراز خشونت و با بکار بردن سازمان شهربانی به صورت دستگاه میرغضبی..خودرا بجای افسر قالب زد…در موضوع شیخ خزعل مطلب به انگلیس ها مربوط میشد…زیرا ادامه ۳۰ سال افزایش قرارداد نفت…از طرف شیخ غیرممکن بود..در عین حال فریب..شوروی..هم مد نظر بود…….شوروی ها واقعا فریب خوردند.. در ضمن فرمانده عملیات در خوزستان سپهبد زاهدی بود..از لحاظ عملیات رزمی داخله حتی تجربه..سپهبد نخجوان و سرلشکر کوپال را در مبارزه با میرزاکوچک خان(که از لحاظ موضوع. . قبلا بین انگلیس ها و شوروی ها حل شده بود) یا..سپهبد امان اله میرزا جهانبالنی را از جهت مبارزه با سیمیتقو و یا سرتیپ جان محمدخان را از لحاظ مبارزه با ترکمن ها یا سرتیپ حبیب اله خان شیبانی را در مبارزه با بوئر احمدها و قشقائی ها و یا سپهبد امیر احمدی را در مو رد مبارزه با خوانین لرستان نداشت.. ص۱۱۲- …قدرت فائقه انگلستان که پشت رضاشاه بود و به وسیله اردشیر ریپورتر و تمام عوامل انگلستان در ایران به نفع او عمل میکرد انجام یافتن برنامه های انگلستان در ایران بوسیله رضاشاه را توأم با تمام خشونت ها و قتل های منسوب به مختاری لباس وطن دوستی و وطن پرستی پوشاند… نادانی او در اداره امور کشور اجازه رشد دولتمردان را نداد…ص۱۱۷-..در وقایع شهریور۲۰ که رضاشاه دستور مقاومت داد به عقیده ارتشبد حسین فردوست او دستور این مقاومت را داد تا برای خودش تاریخ سازی کرده باشد.. در چهارم شهریور او دستور. تشکیل ستاد خصوصی جنگ زیر نظر ولیعهد و به ریاست سرتیپ محمود امینی را داد.ولی همان روز برای تعیین تکلیف به منزل فروغی رفت…و فردای ان روز بنا به توصیه فروغی دستور عدم مقاومت را صادر کرد. اما در همان روز وقتی سرلشکر احمد نخجوان کفیل وزارت جنگ و سرتیپ ریاضی رئیس اداره مهندسی ارتش پیغام متفقین مبنی بر ترخیص افراد لشکر ۱٫و۲ را دادند سردوشی انها را کند و هردو راباتهام خیانت در اتاقکی در سعد اباد بازداشت کرد و حال انکه خوداو روز بعد…به لشکر۱و۲ مراجعه کرد و دستور ترخیص افراد را صادر نمود که در نتیجه آن ده ها هزار سرباز بی پول و بی غذا سلاح های خود را ریختند(روز بعد بیش از ۰۰۰/۱۰ تفنگ از جوی های اب جمع آوری شد) و سربازان بدون تکلیف از تهران به سمت خانه های خود در شهرهای مختلف راه افتادند…رو.ز بعد…به دستور سر ریدر بولارد وزیر مختار انگلیس کامیون ها در جاده ها به راه افتاد و فقط یک ثلث همان سربازها را به سربازخانه برگرداندند.اساس این دستور بر مبنای ترسی بود که در دستگاه حاکمه آن روز از شورش سربازان در تأسی به شورش افسران ودرجه داران هوائی درقلعه مرغی ایجادشده بود…افسران ستاد جنگ به زودی با مواجهه با این اعمال و دستورهای ضد ونقیض از طرف شخص بزرگ ارتشتاران فرمانده فهمیدند که او دارای قدرت تصمیم گیری نیست… بی بی سی شاه را برای دزدیدن زمین های مردم مورد انتقاد قرار داد. ..کشیش میلر مبلغ دینی امریکائی میدانست که اتهامات انگلیس ها در مورد کمبود مواد خوراکی نادرست است…حملات رادیو لندن رضا شاه را نگران ساخت چون می ترسید مردم را به شورش و طغیان تحریک کند بنا بر این به فروغی نخست وزیر دستور داد در تهران حکومت نظامی اعلام کند و سپهبد امیر احمدی را به فرمانداری نظامی پایتخت منصوب کرد…خلبانان ایرانی در پایگاه هوائی قلعه مرغی.. سرتیپ احمد خسروانی فرمانده نیروی هوائی. ..را تحت بازداشت قرار دادند..سروان وثیق واستوار شوشتری پشت فرمان دو هواپیما قرار گرفتند… هواپیماهای ایرانی شروع به چرخیدن پیرامون هواپیمای روسی کردند..هواپیمای روسی بدون اینکه صدمه ای ببیند فرار کرد. ساعتی بعد یک واحد زره پوش..وارد فرودگاه شد.. خسروانی . .ازاد شد هرچند دو خلیان یاغی با هواپیمایشان گریختند… ص۳۱۲شاه تا اخرین دقیقه نظامیان را تشویق میکرد که اماده فداکاری باشند اما وقتی تجاوز اغاز شد او ارتش را از جنگیدن باز داشت. بسیاری..احساس میکنند که کشورشان دچار بی ابروئی شده است.چند خانواده که قبلا مبالغ هنگفتی برای معافیت فرزندان شان از خدمت وظیفه پرداخته اند اکنون تقاضا دارند انها را به خدمت فراخوانند و به جبهه جنگ بفرستند. ص ۳۳۶ سفارت انگلیس به دولت ایران خبر داد که نیروهای انگلیسی دارند بسوی پایتخت پیشروی میکنند وهمزمان با شوروی ها در بعد از ظهر ۱۷ سپتامبر وارد تهران خواهند شد…وقتی خبر پیشروی انگلیس ها به رضاشاه رسید فهمید که باید استعفابدهد… ص۳۳۸ استعفانامه را به دست فروغی داد. ..دستور داد اتومبیل مرا بردار و برو این را در مجلس بخوان.. فروغی شتابان بیرون رفت ولی بجای اینکه مستقیما به مجلس برود در سر راه خود در سفرت انگلیس توقف کرد.ساعت ۷ بامداد بود که فروغی با خوشحالی استعفا نامه رضا شاه را به سر ریدر بولارد نشان داد…رضا پهلوی. .برای اخرین بار با پسرش گفتگو کرد مواظب باش پسرم مقاومت نکن ما و همه دنیا با توفانی روبرو شده ایم که عظیم تر از هریک از ما است سرت را خم کن بگذار توفان بگذرد…اندکی پس از ساعت ۷ بامداد او در راه اصفهان بود… ص۳۴۰شوروی ها بمنظور هماهنگی با انگلیس ها تا ساعت ۳ بعد از ظهر روز. .۲۶ شهریور یعنی ۲۴ ساعت بعد وارد تهران نشدند….ص۳۵۱ گروه افسران موافقت کردند که…روز بعد که. .۲۷ شهریور بود همزمان وارد تهران شوند قرار شد شوروی ها در پادگان باغشاه مستقر شوند و انگلیس ها در کارخانجات مسلسل سازی اشکودا در شرق تهران. ……سرانجام دو ارتش وارد تهران شدند از کنار مرکز شهر گذشتند تا از خیابان های جنوبی احتراز کرده باشند انگلیس ها در یک سوی خیابان و شوروی ها در سوی دیگر با قدم های محکم نظامی راه می رفتند…دولت های بریتانیا و اتحاد جماهیر شوروی در..۲۸ شهریور حکومت شاه جدید را به رسمیت شناختند... ص ۱۷۳- پس از وقایع شهریور۱۳۲۰و فرار رضاشاه این حقیقت که در تمام دوران قدرت رضاشاه کوچکترین طرح عملیاتی و یا هرگونه برداشت امادگی برای روز مبادا در ستاد ارتش تهیه نشده بود فاش شد..ص۱۷-..عباسقلی گلشائیان در یادداشت هایش…: درجلسه هیئت وزرا که همان روز سوم شهریور با حضور رضاشاه تشکیل شد معلوم گردید الف-برای مصرف تهران بیش از ۳ روز گندم موجود نبود ب- پیش بینی برای سیستم اگاهی مردم (آژیر) مطلقا بعمل نیامده بود ج- روز بعد معلوم شد بنزین کافی هم وجود نداشت ح-..پایگاه ضدهوائی هم احداث نشده بود.ازلحاظ نفس عمل دفاعی روز۳ شهریور رضاشاه درمقابل پاره ای اظهارات وزرا فرمودند: اگر من صد بمباردیه (هواپیمای بمباران) داشتم خودم میدانستم چطور به تعرض روس ها و انگلیس ها جواب بدهم. د- در روز دوم جنگ نامه ستاد جنگ از این حکایت میکند که استفاده از ۰۰۰/۵۰ نفر ابواب جمعی نیروهای پادگان تهران به علت فقدان کامیون و بنزین امکان پذیر نبوده است. ه- پس با این کیفیت در واقع هدف سازمان ارتش دفاع نبود. ..بدیهی است آن هدف..را نباید به شرافت ذاتی سربازان ایرانی نسبت داد چراکه در ان باره بیانات رضاشاه بشرح زیر… مشخص کننده مقصر بود. عین صحبت های رضاشاه در ۴ شهریور..سربازهای ما بسیار خوب هستند و خوب میجنگند ولی گوشت بدن جلو تانک و هواپیما چطور میتواند طاقت بیاورد؟..درهمان روز سوم شهریور به هیئت وزرا فرمودند: ما تصمیم خود را گرفته ایم که برویم… . ص ۱۷۰-.. در ایران کسی نبود که نداند در موقع کودتای سوم اسفند۱۲۹۹سردارسپه آن روز به قول معروف آه در بساط نداشت و حال انکه وی در لحظه فرار از ایران در سال ۱۳۲۰٫٫٫بالغ بر۴۴۰۰۰ سند مالکیت بنام خود دارابود و بیش از نصف اسکناس های منتشره در ایران را به حساب خود ذخیره کرده بود که منشاء آن را. ..فروش محصولات تقلبی املاک و واریز کردن بو.دجه سررشته داری ارتش یکجا به حساب شاه یعنی خیانت به بهداشت غذائی سربازان معصوم تشکیل داده بود. ص۲۰نصرت الدوله ؛تیمورتاش و داور..که..انهارا باید سه تفنگدار رضاشاه نامید..به دستور او به فجیع ترین وضعی از بین برده شدند..سرلشکر خزاعی را برای برقراری امنیت به انجا(لرستان) فرستاد نامبرده…۱۲ نفر رؤسا..را زیر عنوان مشاوره..احضار کرد..در حیاط داخلی دارالحکومه. ..بلافاصله..به ۱۲ چوبه دار اویخته شدند..برای اطفای شورش بزرگ لرستان سپهبد امیر احمدی را به ان منطقه فرستادند..با ناجوانمردی بسیار پس ازچندسال توانست این شورش را خاموش کند که یک اثر ان راندن لرهای پشت کوه به عراق بود.. سرتیپ عباس البرز فرمانده لشکر کرمان.. پس از بمباران قلعه کوهک( واقع در نزدیکی مرز پاکستان)..محاصره شدگان..پیغام دادند حاضرند قلعه را بدون زد و خورد تسلیم کنند بشرط انکه اجازه داشته باشند به سلامت قلعه را ترک کنند.. فرمانده لشکر قران مهر شده..را نزد ان ها فرستاد..یک یک به فاصله ۱۰۰ متر بنا به دستور از قلعه خارج شدند و تمام انها که۷۱نفر بودند در پشته پائین قلعه..با اسلحه سرد به قتل رسیدند.. مدرس عشقی نوبخت ارباب کیخسرو و بسیاری دیگر را به گورستان فرستاد…ص۴۵شخصیت رضا شاه به عنوان یک فرمانده دانا و وارسته مدت ها قبل از شهریور۲۰ در ذهن افسران از بین رفته بود به همین علت وقتی..اولین دسته سربازان روسی از شمال و. .سربازان هندی از غرب وارد ایران شدند فرماندهان لشکر رضائیه و خراسان از ترکیه و بندر عباس سر در اوردند..ص ۷۶ سرتیپ محمود امینی. .گفت..از زمان فتحعلیشاه به بعد چگونگی دفاع ایران بطور مستقیم به سیستم دفاعی هندوستان مربوط میشد..فرضیه من این است که روس ها و انگلیس ها با هم توافق کرده بودند که روس ها از ماده ۵ قرارداد ۱۹۲۱٫٫استفاده نکنند در مقابل انگلیس ها نفوذ خود را بکار برند که در ایران طرح نظامی ضد شوروی ها صورت مثبت به خود نگیرد..در مورد راه اهن کوچکترین بررسی. . برای انتخاب مسیر بعمل نیامد شاه مسیر کلی راه اهن را روی یک نقشه راسا به وزارت راه داد..ص۹۵ یک نگاه به نقشه اسیا نشان میدهد که امکان استفاده واقعی از ان مسیر استفاده استراتژیک بود زیرا در تمام قاره اسیا فقط گرگان است که به فاصله ۴۸ ساعت از خلیج فارس میتواند محل تجمع نیروهائی واقع شود که پهلو و عقبه نیروئی را که میخواهد از شرق ایران و یا افغانستان..به هندوستان تعرض کند از دهلیز گرگان بجنورد قوچان جام مورد تهدید قرار دهد. جلد اول-ص۴۹
دویست سال است که انگلیس ها این منطقه(کرمان و سیستان و بلوچستان) را.. از لحاظ استراتژیکی ادامه خاک هندوستان میدانند…نکته مهم برای انها این است که این منطقه طبق فرمول سرزمین سوخته و ویران عملا باید خالی از سکنه و ابدی باشد تا هیچ ارتشی با اتکاء منابع محلی از ان قادر به عبور به هندوستان نباشد به عبارت دیگر از لحاظ استراتژیکی انها این منطقه را از بقیه بلوچستان جدا نمیدانند از نظر انها مجموعه سرزمین بلوچستان در هر دو طرف مرز بعلاوه کرانه های مکران و قسمت عمده کرمان و سیستان در همان شرط قرار دارند باین دلیل بود که انگلیس ها دولت ایران را مجبور کرده بودند حتی به خانهای ان قسمت که بلوچستان انگلیس خوانده میشد مقرری بپردازند تا انها به زیست خود ادامه دهند بدون اینکه نیازی به اباد کردن سرزمین خود داشته باشند.پرداخت این مقرری از جمله سریترین کارهای دولت ایران است و مرتبا ادامه دارد(پرداخت این مقرری به خان کلات و تعدادی از خوانین دیگر منطقه تا دوره انقلاب ایران ادامه داشت)..در تمام طول مرز دریائی مکران از بندرعباس تا گواتر به طول ۶۵۰ کیلومت غیر از چند نقطه کوچک(گواتر؛چاه بهار؛جاسک؛گالک؛و سیر یک)کوچکترین عوامل تامینی وجود نداشت..این منطقه..بیش از ۹۵۰۰۰ کیلومتر مربع. .. وسعت دارد فاقد الکتریسته بیمارستان پزشک دارو و…است با هیچ وسیله ارتباطی منظم اعم از جاده شوسه و… با هیچ نقطه ای..ارتباط ندارد. .تنها مورد استثنا در اینجا وجود دو ارابه رو است که خاش را به کوهک و چاه بهار وصل میکند و تاسیسات مختصر غیر نظامی…منحصرا در امتداد این راه ایجاد شده است..همین دو راه ارابه رو هم اصولا بمنظور اردوکشی بر علیه خان کلات. .می جنگیدند و بعنوان پناهنده به ایران امده بودند ساخته شده بود…..ص۶۶ انچه در روابط حسنه بین شرکت نفت و بختیاری ها و خزعل نتیجه خانه خراب کن داشت اثرات منفی ان بود که اردو کشی به لرستان برای قلع و قمع لرها به فرماندهی سپهبد احمد اقاخان.. و اردو کشی جنوب بر علیه بویر احمدی ها به فرماندهی.. حبیب اله خان…از ان جمله بود(در پشت کوه فقط ان عده ای از لرها که به عراق گریختند زنده ماندند و بقیه تمام کشته شدند در پیشکوه که به علت فعالیت راهسازی و وجود مهندسین و تکنیسین ها کشتار به ان صورت میسر نبود تصمیم به کوچاندن باقی مانده لرها به خراسان گرفته شد که چگونگی اجرای غیر انسانی ان ممکن است خود موضوع کتاب تراژیک کم نظیری باشد)..ص۹۲دولت انگلستان که به ملاحظه دفاع از هندوستان خط اهن سراسری و مسیر ان را تحمیل کرد بر دریاهای دنیا سلطه داشت و واجد ناوگان بازرگانی حجیمی بود پس نفع ان دولت در انتقال نیرو از هر نقطه کره زمین به نقطه دیگر معطوف به استفاده حد اکثر از حمل و نقل دریائی و استفاده حد اقل از حمل و نقل زمینی بود…برای یک واحد نظامی که… به مقصد نهائی گرگان اعزام میشد منتهی الیه شمال غربی خلیج فارس مناسب ترین نقطه پیاده شدن بود زیرا ان نفطه کوتاه ترین مسیر زمینی و بلندترین مسیر دریائی را در اختیار ان دولت قرار میداد……ایران فاقد ناوگان بازرگانی بود و بر دریاها تسلط نداشت پس استفاده از دریا مغایرت با موجبات اقتصادی و امنیتی ایران داشت…از لحاظ استراتژیکی قراردادن نقطه مبنای راه اهن سراسری یعنی یک نقطه حیاتی در مجاورت مرز خشکی یک دشمن بالقوه(چرا که مناسبات سیاسی بین دو کشور همسایه همیشه دستخوش تحولات پیش بینی نشده است) برای ملتی که بیش از ۱۲۰۰ کیلومتر کناره های قابل استفاده دیگر بلا منازع در اختیار داشت نه فقط ضرورت نداشت بلکه امر غیرعقلائی بود