کدام حسین را قبول دارید

سه شنبه, 11ام شهریور, 1399
اندازه قلم متن

  1.  شیعه به عنوان یک اقلیت در اسلام، هویت خود را بیش از هر امر دیگری در پیوند با عاشورا تعریف کرده است. رجوع به واقعیتهای تاریخی نشان می دهد شکل گیری اقلیتی به نام شیعه در اسلام اگرچه با واقعه غدیر خم آغاز می شود و با اعتقاد به غیبت امام زمان (عج ) و ظهور ایشان پایان می پذیرد، اما به نظر می رسد آنچه بیش از دو واقعه دیگر هویت شیعی را تثبیت کرده و به لحاظ تاریخی بدان شناخته شده، عاشورا است.
  2. در طول تاریخ نسبت به آنچه که “محرم و صفر” جدی گرفته شده است به سایر روزهای تاریخی در تقویم شیعه اهمیت داده نشده است. تا جایی که بنده اطلاع دارم شیعه در قرن اخیر دو بار تلاش کرد با استفاده از تاسوعا و عاشورا “نظم سیاسی” را به چالش بکشد. یکی در تاسوعا و عاشورای ۵۷ که تظاهرات بزرگی را به سلامت و بی هزینه برگزار کرد و دیگری در عاشورای ۸۸، که تظاهرات بزرگی به خشونت کشیده شد. دو نتیجه متفاوتی هم که به دست آمد نشات گرفته از دو رویکرد متفاوت “اعتقادی و ابزاری” از سوی حکومتها به دین و آئین های دینی بود. شاید این سخن آیت ا.. خمینی که ما هر چه داریم از محرم و صفر است را باید در پیوند با آن تظاهرات عظیم تاسوعا و عاشورای ۵۷ درک کرد. تظاهراتی که زمینه فروپاشی رژیم مقتدر و متنفذ پهلوی در خاورمیانه را فراهم آورد.
  3. هر چند در دهه اخیر و پس از سقوط صدام به دست ارتش امریکا و حذف دعای باز گشایی راه کربلا از تعقیب نمازها، پیاده روی”اربعین” اهمیت بیشتری از عاشورا به واسطه تبدیل شدن به مانور قدرت جمهوری اسلامی پیدا کرده است، با این وجود اما، به جهت تاریخی شلوغ ترین مراسم دینی و مذهبی هم چنان عاشورا ست و هرکس خاطرات کودکی اش را باز خوانی کند رد پای آن را پیدا می کند. اهمیت عاشورا در فقه شیعی و فلسفه سیاسی آن به مراتب بیش از غدیر و نیمه شعبان و در ضمیر ناخودآگاه شیعه، نقد و آن دواقعه تاریخی دیگر نسیه است.
  4. امام حسین به عنوان یک شخصیت حقیقی تاریخی دو چهره متفاوت در پیش و پس از انقلاب دارد. در عصر صفویه و قاجاریه حسین شخصیتی بود که در برابر” ظلم و ستم و ذلت” ایستادگی کرد و شیعیان باید بر مصائبی که کشید اشک بریزند تا خداوند بر گناهان آنها قلم عفو بکشد. وعاظ و مداحان بسیاری درهای بهشت را از این مجالس بر شنوندگان خود گشوده می کنند. اما در پهلوی دوم و به ویژه با آمدن علی شریعتی به میدان مبارزه حسین کسی معرفی شد که نه تنها خروج بر حاکم ظالم را جایز دانسته، بلکه واجب کرده بود. حسینی که در این زمان و زمانه به مردم معرفی می شد کسی نبود که بر مصیبت او و خاندانش باید اشک ریخت. باید به او تاسی کرد و الگوی خود در مبارزه ساخت. از جمله فراست های سیاسی آیت ا.. خمینی این بود که علی رغم زاویه با تفسیرشریعتی از اسلام چون او را در مسیر مبارزه همراه می دید. علیهش هیچ گاه موضع علنی نگرفت، سهل است آموزه های او را در دوره جنگ با این جمله ملتی که شهادت دارد اسارت ندارد به روز کرد.
  5. مهمترین درس عاشورا بی ترید خروج از بار ذلت است. درس دیگر که عبدالکریم سروش به آن اشاره دارد عدم ضمانت در تاریخ برای محفوظ ماندن نهضتهای درست از کژیهاست. او می گوید در جامعه ای که پیامبر ساخته بود کسانی به نام خلافت نبوی، برمسند نشستند که سر فرزندان پیامبر را بریدند و آب از آب هم تکانی نخورد. نیک بنگریم امروز هم عده ای به اسم اسلام آمدند و قدرت را به دست گرفتند و حالا برای توجیه اختلاس ها، فسادها و غارتها به عذر بدتر ازگناه پناه برده، می گویند دست کم یک سوم نهج البلاغه علی (ع) گزارش اختلاسهاست. با مدیریت مثال زدنی اشان و عبرت شدن به جای الگو شدن در منطقه نه تنها از جهان عقب افتاده ایم بلکه شان والای حسین هم از الگوی ظلم ستیزی وخروج بر حکومت ظلم، به گریه و اشک و آه، بر حسین و یارانش، همان سبکی که در عصر قاجار و صفویه سکه رایج بود باز گشته است و پتانسیل عظیم معرفتی عاشورا به جای اصلاح کاستی ها و مبارزه با پلیدی ها به معرکه گیری، نفرت پراکنی میان مسلمانان، خرج معنوی جنگهای نیابتی و دفاع از دیکتاتوریهای بدنام در منطقه که متهم به کشتار دسته جمعی اند و توزیع رانت به مومنان به چنین حسینی فرو کاسته است.

به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.