گاه‌شمار «انتقام سخت» بازرگانان ایرانی در تایلند!

یکشنبه, 9ام آذر, 1399
اندازه قلم متن

چند روز پیش با همت و تلاش مسئولین سه نفر از نیروهای ویژه واحد بازرگانی نظام که در جریان یک ماموریت بازرگانی/انتقامی در تایلند به اسارت درآمده بودند به میهن عزیزمان بازگشتند. گفتنی ست برای بازگرداندن این سه نفر در ابتدا مسئولین از راه مسالمت آمیز و مذاکره وارد شدند. اما از آنجا که زبان خوش به نتیجه نرسید در نهایت مسئولین ما به روش سنتی روی آورده و در یک عملیات پیچیده اطلاعاتی، یک شهروند استرالیایی را به دام انداخته و او را با این سه شهروند ایرانی که در تایلند زندانی بودند، مبادله کردند. از پیچیدگی این عملیات همین بس که دولت استرالیا تا مدتها گیج بود و نمی‌فهمید آزادی سه زندانی ایرانی در تایلند که قصد گرفتن انتقام سخت از اسرائیل را داشتند چه ارتباطی به آنها دارد. در نهایت البته با همت و تلاش مسئولین مساله برای دولت استرالیا جا افتاد و در نهایت چند روز پیش این سه بازرگان دلاور با جاسوس استرالیایی مبادله شده و به میهن بازگشتند.

از آنجا که تا امروز حماسه این سه نفر به طور دقیق کمتر در رسانه ها انعکاس داشته است ما می‌خواهیم نگاهی بیندازیم به ماموریت ۹ سال پیش و آنچه تا امروز گذشت و در نهایت منتهی به رهایی این سه سرو خرامان وطن از چنگال دژخیمان تایلندی گردید.

طراحی عملیات:

بعد از ترور دانشمندان هسته ای در ایران، یک جلسه محرمانه و اضطراری در اتاق فکرِ شورای عالی امنیت ملی تشکیل می‌شود. تقریبا تمام متفکرین و نوابغ نظام در این جلسه حضور دارند. پس از بررسی ابعاد این ترورها به اتفاق آراء تصمیم بر این گرفته می‌شود که پاسخی روشن و دندان شکن به اسرائیل داده شود. بلافاصله تمامی گزینه ها برای گرفتن «انتقام سخت» از اسرائیل روی میز می‌آید و به فاصله کوتاهی به خاطر عملی نبودن دوباره به زیر میز بازمی‌گردد. فقط یک گزینه باقی می‌ماند و همان گزینه با «ان شاء الله» و «ماشاءالله» رای می‌آورد: «اعزام یک تیم ضربت به یکی از کشورهای آسیای شرقی و ترور دیپلماتهای اسرائیلی».

انتخاب اعضای تیم:

در این مرحله از میان تعدادی از زبده ترین بازرگانان نظام، سه نفر انتخاب می‌شوند. این سه نفر تمام دروس و تمرینهای مرتبط با تجارت جهانی و بازرگانی بین المللی را در اردوگاههای آموزشی لبنان و سوریه دیده بودند و کاملا آماده برای انجام یک عملیات پیچیده به خونخواهی دانشمندان هسته ای نظام بودند. عبارت «انتقام سخت» که بعدها رهبر فرزانه انقلاب در بیانات خود به آن اشاره کردند به پیشنهاد سردار محسن رضایی به عنوان اسم عملیات انتخاب شد.

گرفتن تعهد و اعزام به تایلند:

از هر سه نفر تعهد کتبی و سند ملکی به عنوان ضمانت انجام عملیات و بازگشت به ایران گرفته می‌شود. همینطور به  آنها موکدا توصیه می‌شود که در تایلند تمرکز و توجه خود را صرفا معطوف به انجام درست و بدون نقص عملیات انتقام سخت نمایند و از کارهای متفرقه و مسائل حاشیه ای که آنجا به وفور در دسترس است دوری نمایند. هر سه نفر دست روی قرآن گذاشته و سوگند یاد می‌کنند که تا گرفتن انتقام خون دانشمندان هسته ای به چیزی جز عملیات فکر نکنند. چند روز بعد هر سه نفر با مدارک شناسایی جدید که اداره گذرنامه زحمت آن را کشید به تایلند اعزام شدند.

شب قبل از عملیات:

از آنجا که هر سه این افراد از بچه های مکتبی و مومن نظام بودند به تاسی از رزمندگان دفاع مقدس «شب عملیات» سعی می‌کنند فضایی روحانی و معنوی برای خود ایجاد کنند. این سه عزیز از ساعت هشت شب تا حدود ساعت یازده در منزلی که به عنوان قرارگاه عملیات در اختیارشان قرار داده شده بود، با ادعیه و مناجات و نوحه و سینه زنی، سعی می‌کنند «شور حسینی» را در خود افزایش داده تا فردا برای عملیات بزرگ انتقام سخت آماده باشند.

ساعت حوالی یازده شب یکی از اعضای تیم احساس می‌کند شور حسینی آنطور که باید و شاید آنها را نگرفته است. گروه پس از همفکری با یکدیگر به این نتیجه می‌رسند که اخلال پیش آمده، به خاطر آب و هوای تایلند است. یکی از اعضای گروه پیشنهاد می‌دهد که دوری در شهر بزنند بلکه آن شور و معنویتی که جزء لاینفک شب عملیات است به تیم بازگردد. این پیشنهاد با استقبال اعضای تیم مواجه می‌شود. چند ساعت بعد این سه عزیز با سه خانم تایلندی در یک محیط گرم و صمیمی دور هم نشسته اند و قلیان می‌کشند. آنها سعی می‌کنند با زبان اشاره با هم ارتباط برقرار کنند اما متاسفانه زبان اشاره آنطور که باید و شاید جواب نمی‌دهد. در نهایت هر سه نفر با خانومهای تایلندی به هتلی در آن نزدیکی رفته تا بلکه با زبان بدن ارتباطی برقرار شده و شور حسینی به تیم بازرگانی نظام بازگردد.

(شرح ادامه ماجراهای آن شب قابل انتشار در ایران وایر نیست)

روز عملیات:

فردا صبح براثر بیخوابی و افراط در شب زنده داری (تلاش برای رسیدن به حداکثر شور حسینی در شب عملیات) هر سه نفر خسته و خواب آلود هستند. مهمترین قسمت عملیات آماده کردن بمبی برای اتصال به خودروی دیپلماتهای اسرائیلی ست. نداشتن تمرکز کافی و فراموش کردن دستورالعملهای موجود باعث می‌شود که یکی از اعضای تیم برای اطمینان از عمل کردن چاشنی بمب، مکانیزم انفجار را فعال کند. متاسفانه بمب کاملا درست و دقیق و مطابق انتظار عمل می‌کند و سقف خانه پایین می‌آید. اعضای تیم با زحمت زیاد خود را از لای آوار بیرون می‌کشند تا قبل از رسیدن پلیس از محل دور شوند.

فرار بزرگ:

اهالی محل جمع می‌شوند و در همین لحظه پلیس هم سر می‌رسد. از تیم سه نفره دو نفر موفق می‌شوند از محل بگریزند. پلیس به تعقیب و گریز با نفر سوم می‌پردازد. از آنجا که مامور بازرگانی ما آموزشهای مرتبط با تعقیب و گریز را به طور کامل دیده بود، یک نارنجک قدرتمند که همراه خود داشته را به سمت تعقیب کنندگان خود پرتاب می‌کند. بر اثر خطای انسانی و اشتباه محاسباتی نارنجک در میانه راه به درختی برخورد کرده و بعد از کمانه کردن، درست پشت سر خود ایشان فرود آمده و منفجر می‌شود. بر اثر انفجار این بازرگان شریف، هر دو پای خود و برخی اندامهای غیر حیاتی دیگر خود را از دست داده و همانجا به درجه شدید جانبازی نائل می‌شود و توسط پلیس تایلند دستگیر می‌شود. آن دو نفر دیگر هم که برای فرار از سخت ترین و غیرممکن ترین مکانها و موقعیتها آموزش کامل دیده بودند، چند روز بعد دچار خطای انسانی شده و به دست نیروهای امنیتی گرفتار می‌شوند.

دادگاه نمایشی و حکم ناعادلانه:

متاسفانه دستگاه امنیتی و قضایی تایلند در اقدامی کینه توزانه هر سه نفر را دادگاهی کرده و حکم های سنگین و طویل المدت به آنها می‌دهد. در کیفرخواست نوشته شده بود که آنها تروریست هستند و قصد کشتن دیپلماتهای اسرائیلی و حداقل یک مامور پلیس تایلندی را داشته اند. در صورتی که اینها یک تیم بازرگانی معمولی بودند و جمهوری اسلامی خودش بزرگترین قربانی تروریسم در جهان است. متاسفانه دفاعیات موکلان این سه نفر مورد قبول دادگاه قرار نگرفت و در یک بی‌دادگاه این سه نفر به حبس های سنگین محکوم می‌شوند.

مذاکرات پشت پرده:

نظام جمهوری اسلامی که در همه جای جهان مثل کوه پشت شهروندان ایرانی می‌ایستد در اینجا نیز وارد عمل شده و مذاکرات شدید اللحنی را برای آزاد سازی سه بازرگان ایرانی که حالا به دست دولت تایلند گروگان گرفته شده بودند، آغاز می‌کند. منتهی دولت تایلند واقعا بی معرفتی به خرج داده و حق نان و نمک و اینهمه پولی که ایرانیان بعد از انقلاب شکوهمند اسلامی در حلقومشان ریخته اند را به جا نیاورده و به دلایل واهی از آزاد کردن شهروندان بی گناه ایرانی خودداری می‌کند.

فعال شدن دستگاه دیپلماسی:

در این مرحله دستگاه دیپلماسی ما فعال شده و پیدا کردن یک یا چند شهروند تایلندی و متعاقبا دستگیری و پرونده سازی برای آنها در دستور کار قرار می‌گیرد. به هر حال وقتی با زبان خوش دولت تایلند حاضر به همکاری و رهاسازی زندانیان نمی‌شود باید از تمامی ظرفیتهای دیپلماتیک نظام، از جمله گروگانگیری استفاده شود.  اما با اینکه نقشه طراحی شده هیچ عیب و نقصی ندارد اما متاسفانه در عمل هیچ شهروند تایلندی در محدوده ایران و عراق و سوریه و لبنان یافت نمی‌شود. درنهایت پس از مدتی جستجو یک شهروند استرالیایی پیدا می‌شود که به ایران سفر کرده است. مسئولین  با این نگاه که «کاچی به از هیچی» همین شهروند استرالیایی را به جرم جاسوسی برای اسرائیل دستگیر می‌کنند.

مذاکره برای مبادله:

جمهوری اسلامی به دولت تایلند پیام می‌فرستد که حاضر است شهروند استرالیایی را در ازای آزاد کردن سه زندانی ایرانی، متقابلا آزاد کند. جمهوری اسلامی همچنین یادآوری می‌کند در صورت تعلل مقامات تایلندی شاید این شهروند استرالیایی به جرم جاسوسی اعدام شود. در اینجا دولت بی وجدان و بی‌مسئولیت تایلند که پشیزی برای جان انسانها ارزش قائل نیست، پیغام می‌دهد که شهروند استرالیایی ربطی به ما ندارد و شما با خود استرالیایی ها صحبت کنید.

مذاکرات پیچیده:

جمهوری اسلامی که این برخورد زشت و غیر انسانی دولت تایلند را می‌بیند مذاکرات خود با استرالیا را آغاز می‌کند. در ابتدا مسئولین استرالیایی متوجه نمی‌شوند که شهروند آنها چه ربطی به سه شهروند ایرانی دارد که در تایلند قصد ترور چند اسرائیلی را داشته اند؟ تقریبا یک سال طول می‌کشد تا تیم مذاکره کننده و دیپلماتهای ما دولت استرالیا را شیرفهم کنند که اگر جان شهروندشان برایشان مهم است باید بروند دولت تایلند را راضی کنند که سه بازرگان قهرمان ایرانی را آزاد کند.

به نتیجه رسیدن مذاکرات:

در نهایت با تلاش و سعی فراوان، دولت استرالیا مساله کاملا برایش جا می‌افتد و به ناچار مذاکراتی را با دولت تایلند شروع می‌کند. حدود یک سال هم طول می‌کشد که دولت تایلند بفهمد که آزاد سازی یک شهروند استرالیایی در ایران چه ربطی به آن کشور دارد. اما در نهایت هم دولت تایلند و هم دولت استرالیا به این نتیجه می‌رسند که این سه نفر را بدهند و قائله را بخوابانند. گفته شده است که در جریان جلسات محرمانه مسئولین تایلندی و مسئولین استرالیایی از اسم رمز «سه کله پوک» برای سه بازرگان دلاور ایرانی استفاده شده است. این کار یک اقدام خصمانه و غیراخلاقی و برای این بوده که این مبادله پیروزمندانه را که نظام مقدس جمهوری اسلامی با اقتدار بر آنها تحمیل نمود بی اهمیت جلوه داده و سه قهرمان ایرانی که مجبور به رها کردنشان شده اند را آدمهای کم اهمیت و به درد نخوری معرفی کنند. اما برای نظام ما مهم نتیجه است!

مبادله زندانیان و بازگشت شکوهمند بازرگانان دلاور:

در نهایت گروگان استرالیایی آزاد شده و سه دلاور وطن نیز که حالا دیگر دو دلاور و نصفی هستند، در فضایی گرم و پر احساس بعد از هشت سال قدم به خاک ایران می‌گذارند. عالیرتبه ترین مقامهای دستگاه دیپلماسی در فرودگاه به استقبال آنها رفته و چندین بزرگداشت برای آنها برگزار می‌شود. ماموریت آنها برای گرفتن انتقام سخت از اسرائیل گرچه به سرانجام نرسید اما چیزی از ارزشهای نظام ما کم نکرد. طراحی و اجرای این عملیات نشان داد که دوران بزن در رویی به تعبیر مقام معظم رهبری تمام شده است و عزم نظام برای گرفتن انتقام سخت از اسرائیل در هر نقطه ای از این جهان بسیار جدی ست!

از: ایران وایر


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.