این نوشته به دو موضوع اشاره دارد:
یک. افزایش تبهکاریهایِ حکومت
* روز روشن در خاکِ کشوریدیگر آدمربایی میکنند، زیر شکنجه و با دوزوکلک اعتراف میگیرند و سپس اعدام میکنند. اگر تا در کذشته نه چندان دور، همیشه انکار میکردند، اینک افتخار هم میکنند زیرا شدیدن در هراس از بیزاریِ مردم و رسوایی بیشتر در جهان و آینده تاریک خود هستند و نیاز دارندکه نشان دهند که چهنیرومندند و به هیچکس نیز پاسخگو نیستند! تا امروز که چنین بوده است که سازمانِملل زیر فشار ایرانیان و واکنشهایِ جهانی، خیلی همتکند بیانیهای منتشر کند و یا قطعنامهای و هُشداری بدهد. همین و بس!
ترور، بمبگذاری ،گروگانگیری، ربودن، زندان، شکنجه و اعدام و ریا کاری در همه زمینهها، ماهیت روشن و حقیقی این حکومت است. چرا چنین حکومتی باید در سازمان ملل باشد؟ پرسشی است بیهوده زیرا بازیِ قدرت در میانِ قدرتها همهجا نقشِ خود را بازی میکند.
دستگیری سیزدهتن از یکگروه قاچاقچی و مافیایی ایرانی در ترکیه(اگر از انگیزه پُشتِپرده آن بگذریم) نشان داد که حکومتِ اسلامی از اینتبهکاران برایِ کشتن و یا ربودن مخالفان سود برده است. به چهمیزان و چهشماری هنوز بر کسی روشن نیست ولی سه مورد تازه آن ،دو قتل و یک آدم ربایی، شناخته شده است. آیا این نخستین بار است؟ واکنش سازمانِملل به این مورد چیست؟ در عمل هیچ!
*ربودن و قتلِ روح اللهزم
حتا تا آخریندَمِ زندگی به اینقربانی دروغ گفتند و بنابر آنچه پدرش میگوید، فریباش دادند تا دهاناش تا زمانی که بهدارش میکشند، بسته بماند. اینکه با هزارترفند، هزینه فراوان و سود بُردن از “پرستوها” با عنوانهایِ گوناگون مخالفی را به کشورِ همجواری بکشانی و او را بیهوشکرده و بربایی برای یک حکومت یاغی، تروریست و پایمال کننده همه پیمانهایِ جهانی، کار چندان شگفتانگیزی نیست ولی روزِروشن ۵۰۰ کیلو سندهایِ سری را بهسادگی از ایران بیرون ببرند، اینکارِ شگفتانگیزی است! اینکه روز روشن فخریزاده را در نزدیک پایتخت هلاک کنند و ردپایی از خود بهجا نگذارند(اگر آنچنان که حکومت ادعا میکند کارِ اسراییل باشد)، این کارِ شگفتانگیز و نشانِ توانمندی است. در برابر ولی زدن یکهواپیمایِ مسافربری با برنامهریزی رذیلانه با اینخیالِ که آمریکا در پاسخِ موشکپرانیها یورش خواهدآورد و آنرا کارِ آمریکا اعلام خواهیمکرد، این هم شگفتانگیز ولی در نهایتِ تبهکاری است و نشانی از همپاشیدگی سیستمِ اندیشه و برنامهریزیِهایِ ریاکارانه حکومت برایِ ماندگاریِ خود بههر بهایی است.
روحاللهزم هرچه بود نشانی از نسلِ شورشگری بود که دیگر اندیشههایِ پدران و نسلِانقلابی گذشته خود را برنمیتافت و بهدان باور نداشت و کرد آنچه که از دستاش برآمد. اکنون کسانی که تا دیروز بدترین ناسزاها و تهمتها را نثارش میکردند و در دامنزدن بهجو بیاعتمادی بهاو، به شهادت همه گفتارهایِ تلویزیونی و نوشتهها، نقش داشتهاند، باید از قتل او درسی آموخته باشند و از انگ و تهمتزدن بیپایه به اینوآن دست بردارند. روحاللهزم تنها یکی از قربانیان اینگونه انگوتهمتزنیها بوده است.
۲. بیانیه کارشناسان حقوقِبشر سازمانِملل در باره کشتار ۱۳۶۷ و هُشدار به حکومت اسلامی
خواندم که خانوادههایِ این قتلعامشدگان و عفو بینالملل از اینکه شماری کارشناسان ِحقوق بشرِسازمان ملل سرانجام پس از ۳۲ سال در نامهای، تازه هُشدار میدهد که این جنایت را به عنوان”جنایت علیه بشریت” اعلام خواهد کرد، خرسند شدهاند. نمیشود نادیدهگرفت که همیناندک هم برایِ اینخانوادههایِ رنجدیده و ستمکشیده، شاید دلگرمکننده بوده باشد. ولی پرسش من ایناست که هُشدار چهمعنایی دارد؟ همه آگاه هستیم که عفو بینالملل (امنیستی)در باره کشتارهای ۶۷ بسیار کوشش نموده است که ایرانیان آنرا همیشه در یاد خواهند داشت. ولی نگاهی به بخشی از خواستههایِ بیانیه عفو بینالملل در باره هُشدار کارشناسان سازمانملل بیاندازیم تا ارزیابی کنیم که آیا انجام این خواستهها در حکومتِولایی خامنهای شدنی است:
“عفو بینالملل در بیانیه خود تأکید کرده که مقامات ایران طبق قوانین بینالمللی موظف هستند در مورد این جنایات تحقیق کنند و حقیقت را به بستگان قربانیان سال ۶۷ بگویند. این نهاد حقوق بشری از جمهوری اسلامی خواسته است هیئتی از کارشناسان مستقل را مأمور تحقیق در این زمینه، کند و بقایای جنازه قربانیان را – از جمله از طریق آزمایشDNA – شناسایی و به خانوادههای آنها تحویل دهد تا آنها با برگزاری مراسم مطابق با اعتقادات، مذهب یا فرهنگ خود با عزیزانشان وداع کنند.” برگرفته از دویچه ولر
آیا حکومتی که رهبر آن پیش ازاین، هم در دادگاه میکونوس، هم در دادگاه زندهیاد بختیار و هم در دادگاه آرژانتین به دستداشتن در آدمکشی و بمبگذاری متهم شده است، با چنینپیشینهای دست به اینکار خواهدزد؟ آیا رییسی، رییس دستگاه نادادگستر حکومت که خود شریکِ اجرایِ اینقتلها بوده است، بهبررسی جنایتِ خود نشسته و خود را محکوم خواهد کرد؟ و یا دیگر دستاندرکارانِ این جنایتهایِ تاریخی و فراموش نشدنی، تن به چنینکاری خواهند داد که خود ثابتکنند که: بلی ما قاتلیم و کشتارها را چنان که سازمان ملل و یا عفو بینالملل خواستهاند، بررسی همه جانبه خواهیم کرد؟ به راستی معنای این هُشدار چیست؟ کمسیون حقوق بشر سازمان ملل چه هدفی از این “هُشدار” دارد؟ عفو بینالملل خود در نامهاش می نویسد که اینسازمان:
“…شواهدی مبنی بر دست داشتن شماری از صاحبان کنونی مناصب بالای قدرت در ناپدیدسازیهای قهری و اعدامهای فراقضایی تابستان۶۷ جمعآوری کرده است، از جمله: ابراهیم ریٔیسی، ریٔیس فعلی قوه قضایٔیه؛ علیرضا آوایی، وزیر دادگستری فعلی؛ مصطفی پورمحمدی، وزیر پیشین دادگستری و مشاور فعلی ریٔیس قوه قضاییه؛ حسینعلی نیری، ریٔیس دادگاه عالی انتظامی قضات؛ و محمد حسین احمدی، ار اعضای مجلس خبرگان.
در ارتباط با اعدامهای دستهجمعی سال ۱۳۶۷، سال ۹۵ یک فایل صوتی از دیدار و گفتوگوی آیتالله حسینعلی منتظری، جانشین برکنارشده آیتالله خمینی، با حسینعلی نیری، حاکم شرع در آن زمان، مرتضی اشراقی، دادستان وقت تهران و مصطفی پورمحمدی، نماینده وقت وزارت اطلاعات در زندان اوین، منتشر شد.
این سه نفر به همراه ابراهیم رئیسی، رئیس کنونی قوه قضائیه جمهوری اسلامی، که در آن زمان دستاندرکاران اصلی اجرای فرمان خمینی بودند، به «هیئت مرگ» معروف شدهاند.”برگرفته از رادیو فردا از گزارش چهارشنبه ۱۹ آذر ۱۳۹۹ عفو بینالملل
ماشین کشتار در حکومت اسلامی در همه دوران نزدیک به ۴۲ سال همچنان بهکار بوده است و پس از انبوهی سندِموجود بر تبهکاریهایِ حکومتِ اسلامی، کارشناسان حقوقِبشرِ سازمانِملل تازه اظهار میکنند که آن نارواها که به خانوادههایِ سوگوار روا شده و میشود آنها را بیشتر”نگران و مضطرب” میکند. خوب، که چه بشود؟ این چهدردی از خانوادهها درمان میکند؟ سازمان ملل در برابر زخمگشوده و بهبود نیافتنی بیش از سهدهه این خانوادههایِ سوگوار چه میخواهد بکند و چه وظیفهای دارد؟ به این بخش از نامه توجه کنید:
” خودداری مقامهای ایرانی از ارایٔه گواهیهای مرگ دقیق و جامع به خانوادهها، تخریب گورهای دستهجمعی، تهدیدها و آزار و اذیتهای مداوم خانوادهها، عدم اجرای تحقیقات و محاکمههای کیفری در مورد کشتارهای صورت گرفته و اظهارات رسمی در انکار یا بیاهمیت جلوه دادن این پروندهها و برابر انگاشتن انتقاد از کشتارهای مذکور با حمایت از تروریسم، آنها را بیشتر نگران و مضطرب میکند.” همآن
این حکومت آموخته است که این بیانیهها و قطعنامههایِ سازمانِملل تنها بر کاغذ است و تا تکیهاش بر وتوهایِ روسیه و چین است و سازشِ کشورهایِ اروپایی است، کاری انجام نخواهدگرفت. درخواست از حکومت اسلامی که خود آستینها را بالازده، رازِ جنایتهایِ خود را آشکار نموده و پردهها را بالا بزند، درخواستی نشدنی است و ره بهجایی نخواهد بُرد.
سخنِ پایانی
این حکومت نه بیشترینبخشِ جامعه ایران را نمایندگی میکند و نه با زبانِ نرم وگرم و هُشدارهایِ بیپشتوانه اینچنینی از تبهکاریهایِ خود دستبرخواهد داشت. بنابراین شایستگی بودن در سازمانِملل را ندارد. تا در برابرِ این حکومت، ارادهای استوار مبنی برمحاکمه جدیِ تبهکاران در دادگاهی بینالمللی دربین نباشد، همچنان در بر همینپاشنه خواهد چرخید.
از: گویا