…روباه که در مزرعه شد مصلحتاندیش / با مرغ و خروسان بکند عشقی و حالی // تمساح که گوید سخن از نقش مدرنیسم / بگذشته ز عمرش صد و هشتاد و سه سالی // آهوی جوان میدود از ترس گلوله / آینده برایش همه خواب است و خیالی.”
در جنگل آشنا
کفتار که شد صاحب جاهی و جلالی
بر شیر ژیان هم ندهد هیچ مجالی
گرگی که زده با اخوی هاش به گله
جرأت نکند هیچ کس از او به سوالی
روباه که در مزرعه شد مصلحت اندیش
با مرغ و خروسان بکند عشقی و حالی
تمساح که گوید سخن از نقش مدرنیسم
بگذشته ز عمرش صد و هشتاد و سه سالی
آهوی جوان میدود از ترس گلوله
آینده برایش همه خواب است و خیالی
خرسی که چپو کرده نذورات عسل را
در خلقت او سیر شدن امر محالی
دانی چه بود معنی تغییر به جنگل؟
تحویل مقام سگ زردی به شغالی!
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
شرح و بسط کلید
این «قطعه» را تقدیم میکنم به حضور شما عموماَ و به استادم سیمین خانم بهبهانی خصوصاَ که توفیر ادبی «قطعه» را با «دوبیتی» و قصیده و غزل برایم گفت که «قطعه» از دو بیت هست تا هزار بیت که یک ماجرا یا قصه را پیش میبرد با قافیه بندی قصیده و غزل اما مصراع اول، همقافیه نیست و همین، خواننده را پیشاپیش نسبت به روند سروده، آگاه میکند که بهتر و زودتر با آن کنار بیاید.(مثل گلی خوشبوی …..)
پس این سروده تازه من، دو بیت هست اما دوبیتی نیست. مهم هم نیست!
***
گفت رهبر به گوش روحانی
که ز شرح کلید حظ کردم
تا تو سرگرم بسط آن بودی
بنده هم قفل را عوض کردم
از: گویا