آنگونه که ولیعهد عربستان سعودی گفته منافع مشترک میتواند روابط ایران و عربستان را بهبود ببخشد
در ماههای پایانی بهار ۱۴۰۰، منطقه خاورمیانه از جهت مرزبندیهای جدید، مهمترین روزهای خود را در پیش رو دارد و به سوی شکلگیری استراتژیهای بلندمدت و تبیین آنها گام برمیدارد.
از درگیریهای شدید بین فلسطینیان و یهودیان در داخل مرزهای اسراییل گرفته تا غزه و کرانه باختری و تهییج حمایت جهانی از حلوفصل قطعی این مناقشه که این بار به نظر میرسد گفتوگوها با پادرمیانی چین و روسیه و نه ایالاتمتحده آمریکا، میزبانی شود.
تا زمان خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان، بالا گرفتن خشونتها در این کشور و نگرانیهای امنیتی از بحرانی شدن وضعیت در افغانستان و از طرفی حملات شدت یافته حوثیهای یمن به عربستان سعودی، همه جزو آن دسته از اخبار ناخوشایندی هستند که از آنها بیشتر خواهیم شنید.
از انتخابات ریاستجمهوری در ایران و گمانهزنیها درباره رئیسجمهور بعدی و نگرش رهبر و سپاه پاسداران برای تعیین سیاست راهبردیشان در منطقه تا ورشکستگی اقتصادی و سیاسی در لبنان و بنبست مذاکرات هستهای آمریکا با جمهوری اسلامی ایران، همه این خبرهای مهم به ما میگوید که دو قطب مهم منطقه یعنی ایران و عربستان سعودی، برای حفظ بلندمدت منافع خود باید روابط دیپلماتیک داشته باشند.
پس از بدگوییهای بیپایان به عربستان سعودی، در حالی که ساختمان سرکنسولگری این کشور در تهران و مشهد به آتش کشیده شد و هرگز عذرخواهی رسمی انجام نگرفت، حالا مقامات جمهوری اسلامی ناگزیر از گفتوگو، با درک وخامت شرایط منطقه، مذاکرات محرمانه خود با مقامات سعودی را تائید کردند.
وزیر امور خارجه ایران، گفتوگوی انجام شده بین تهران و ریاض را تائید کرده است. آقای ظریف روز چهارشنبه در دمشق، به خبرنگاران گفت که جمهوری اسلامی همیشه برای برقراری روابط نزدیک با عربستان سعودی، آماده است.
در منطقه نیز به همین ترتیب از داشتن رابطه خوب با ایران، همیشه استقبال شده است اما آقای ظریف تاکید کرد که همکاریهای جمهوری اسلامی ایران و پادشاهی سعودی، برای «ارتقای صلح و امنیت منطقه، به ویژه یمن مفید خواهد بود».
وضعیت ژئوپلتیکی منطقه خاورمیانه به شدت در حال تغییر است. علاقهمندی بزرگترین قدرت جهان، یعنی ایالت متحده آمریکا نسبت به این منطقه و گرفتاریهای موجود در آن کم شده است.
هم برای ایران و هم عربستان سعودی آنگونه که ولیعهد این کشور شاهزاده محمد بن سلمان در گفتوگوی تلویزیونی خود با شبکه العربیه اشاره کرد، منافع میتواند روابط را بهبود ببخشد. ولیعهد عربستان سعودی به وضوح گفت: «هم ما در اینجا منافعی داریم و هم ایرانیها منافع دارند و منافع مشترک، باعث شکوفایی هر دو کشور میشود»؛ صراحتی که مقامات نظام را به اندیشه واداشته است.
منفعتی که شاهزاده محمد بن سلمان از آن سخن میگوید، پیش بردن برنامه اصلاحی اقتصادی ۲۰۳۰ عربستان سعودی است؛ پروژهای وسیع و بدیع که بر اقتصادی غیرنفتی استوار است و تجارت و کسبوکار و حضور سرمایهگذاران خارجی، از عوامل کلیدی در موفقیت آن خواهد بود؛ اما این پروژه چگونه میتواند به ثمر برسد در حالی که حوثیان تحت سلطه و دستآموز جمهوری اسلامی ایران، عربستان سعودی را موشکباران میکنند؟ وقتی شبهنظامیان وابسته به ایران در عراق، عربستان سعودی را تهدید میکنند و لبنان و سوریه و یمن ناامن است؟
ضامن موفقیت برنامه اقتصادی بلندمدت ولیعهد عربستان سعودی، «امنیت» است و تحقق استراتژی ۲۰۳۰ وی در گرو امنیت منطقه و در پرتو حلوفصل مشکلات از طریق ارتباطات سیاسی و دیپلماتیک، امکانپذیر خواهد بود.
اما منفعت برای ایران که ولیعهد سعودی از آن نام میبرد، در کجا است؟
اظهارات آقای ظریف در فایل صوتی افشا شده، گواه بر این بود که سیاست نظام در منطقه اشتباه بوده و کشور ایران از سیاستگذاری مقامات نظامی امنیتی وابسته به سپاه پاسداران خسران فراوانی کرده است. اما آیا ایران امروز که نظامیان آن را اداره میکنند و آنگونه که محمدجواد ظریف گفت، حاکم بر دیپلماسی کشور هستند، حاضر است سیاست خود را تغییر دهد؟ کشورهای منطقه همواره برای تجدید رابطه با ایران اظهار آمادگی کردهاند؛ اما این رابطه در صورتی تسهیل میشود که خواست اصلی آنها یعنی قطع حمایت از شبهنظامیانی که منافع این کشورها را تهدید میکنند، برآورده شود.
حتی در عراق امروز نیز که ۶۰ درصد جمعیت شیعه دارد و به جمهوری اسلامی نزدیک است، دولت این کشور از ناامنی در داخل کشورش به ستوه آمده است و مداخلات ایران را قابل پذیرش نمیداند. از سوی دیگر میلیونها ایرانی که برای رفتن به حج واجب همه ساله ثبتنام میکنند و اینک به دلیل شرایط پیش آمده ناشی از کرونا، چند سالی است که نتوانستهاند فرایض مذهبی و شرعی خود را انجام دهند، باری از نارضایتی جمعی را بر دوش نظام جمهوری اسلامی ایران گذاشتهاند.
نظام سیاسی ایران در چند سال گذشته تمام تلاش خود را به کار برد تا با بزرگ کردن کربلا و خرج بیشمار برای حرم حسین بن علی، امام سوم شیعیان، رقیبی معادل خانه خدا در مکه، بیافریند؛ تلاشی بیهوده برای رفع عطش زیارتی ایرانیان معتقدی که رفتن به حج واجب را با هیچ زیارت دیگری برابر نمیدانند.
فشار دینداران برای رفتن به حج واجب و سرخوردگی آنان از نظام دینی حاکمان ایران، موضوع کم اهمیتی نیست و میتواند یکی از دلایل جمهوری اسلامی برای عادی سازی روابط دیپلماتیک با سعودی تلقی شود.
مهمتر آن که، مقامات نظام میبینند که در سیاستگذاریهای کلان خود در منطقه به خطا رفته و ناامنیهایی برای همسایگانشان آفریدهاند که باعث شده است تا آنها به صف دوستان بزرگترین دشمن جمهوری اسلامی، یعنی اسرائیل، بپیوندند.
تغییراتی که از آن سخن میگویم، از دوره ترامپ و تغییر استراتژی آمریکا در منطقه شروع شد و اکنون نیز دولت جو بایدن در حال تکمیل این برنامهریزی و استراتژی است.
به صراحت باید گفت که منطقه خاورمیانه اهمیت خود را برای آمریکا از دست داده است. داشتن ذخایر نفت شل آمریکا که بزرگترین منابع نفتی در جهان است، تا چند سال دیگر آمریکا را از نفت خاورمیانه بینیاز خواهد کرد؛ اما امنیت اسرائیل در این منطقه، برای آمریکا اولویت اصلی بوده است و رفتار جمهوری اسلامی و تهدیداتی که متوجه کشورهای عرب همسایه کرد، این فرصت طلایی را به ترامپ داد تا بزرگترین دشمنان استراتژیک اسرائیل، یعنی اعراب را به کشورهای دوست تبدیل کند؛ بنابراین نگرانی خصومت تاریخی اعراب با اسرائیل از بین رفته است.
اینک چین، بزرگترین تهدید برای آمریکا است تا تمرکز خود را پس از این، روی این کشور و شرق اقیانوس آرام در آسیا، متمرکز کند.
همسایگان ایران این تغییرات را سالها پیش دیدهاند و عربستان سعودی و دیگر کشورهای منطقه مدتها است که در سیاستهای خود طوری حرکت کرده اند که قربانی سیاست کشورهای بزرگ نشوند. روابط گسترده و تعریف شده عربستان سعودی با چین و روسیه و هند و پاکستان از همین درک و شناخت از تغییرات سیاستگذاری آمریکا، نشات میگیرد.
در حالی که جمهوری اسلامی با شبهنظامی سازی و ایجاد واهمه، کشورهای منطقه را از خود میراند و با اقتصادی ویران شده و انزوا در منطقه، وضعیت مردم و امنیت کشورش را بسیار شکننده کرده است، اینک باید در سیاست منطقهای خود بازنگری عمیقی انجام دهد.
حالا هم معامله جمهوری اسلامی با عربستان سعودی برای گفتوگو و تنشزدایی، بیش از آن که از بابت نگرانی وقوع یک «فاجعه عظیم انسانی» در یمن باشد، (آنگونه که آقای ظریف به خبرنگاران در سوریه گفت)، نگرانی از گسترش رابطه اسرائیل با کشورهای منطقه است.
شاید همانگونه که ولیعهد سعودی به روشنی ترسیم کرد، منافعی که هر دو کشور دارند ایجاب میکند که در منطقه صلح و امنیت باشد. برای سعودی چشمانداز ۲۰۳۰ و رفاه شهروندان و اقتصاد این کشور، گزینه مطلوب، همکاری با جمهوری اسلامی است تا در پرتو این گفتوگوها، امنیت در مرزهای این کشور تامین شود.
در نهایت، مردم یمن عرب هستند و بسیاری از آنها از نظر طایفهای و قومی با سعودیها بسیار نزدیکند و قطعا دلسوزی کشورهای عربی نسبت به بحران یمن و مردم قحطیزده این کشور، بیش از جمهوری اسلامی است که بخواهند به وضع آنها رسیدگی کنند.
دوم، مسئله فلسطین و ایجاد کشوری فلسطینی است؛ آرمانی که عربستان سعودی آن را شرط عادی شدن روابط خود با اسرائیل دانسته و همواره بر این نظر تاکید داشته است، زنگ خطری برای جمهوری اسلامی است تا هر چه توان دارد به کار بندد تا درگیریهای اسرائیل و فلسطینیان، آرزو و آرمان این ملت را تا آنجا که ممکن است به تعویق بیندازد و از عادی شدن رابطه مهمترین قدرت عربی اسلامی با اسرائیل جلوگیری کند.
مشکل کشورهای منطقه با ایران شبهنظامی سازی و حمایت از شبهنظامیان است. کشورهای منطقه همواره برای تجدید رابطه با ایران ابراز تمایل کردهاند اما این تجدید رابطه، به تمایل نظام به تغییر سیاست خود در منطقه بازمیگردد.
از: ایندیپندنت فارسی