زیتون: «کلابهاوس در زیتون» ستونی است روزانه که به اتاقهای سیاسی این شبکه اجتماعی سرک میکشد…
***
وقتی تهِ نخ فساد به پای آقا مجتبی گره میخورد
محمد سرافراز، رییس سابق صدا و سیما و یار دیرین مجتبی خامنهای و حسین طائب دیروز به کلابهاوس اومد. کلاب سیاست در سایه، که هفته پیش ماجرای محسن هاشمی را راه انداخته بود این هفته هم جنجالاش را با دعوت از شهرزاد میرقلی خان، بازرس سابق سازمان صدا و سیما و محمد سرافراز رییس پیشین صداو سیما به راه انداخت. سرافراز و شهرزاد میرقلی خان تقریبا همان حرفهایی را زدند که قبلا در کتابهایشان نوشته بودند. از فساد در صدا و سیما گرفته تا دخالتهای اطلاعات سپاه و بیت رهبری در مسایل اقتصادی صدا و سیما. اما این بار تمرکز بیشتری به روی مجتبی خامنهای داشتند. جایی که بحث به سمت مجتبی کشیده میشد شهرزاد میرقلی خان حرفهای سرافراز را قطع میکرد و جزییات بیشتری درباره او از سرافراز میپرسید. اتاق حدود ۳ تا ۴ هزار شنونده را هم در دقایقی تجربه کرد و شاید همزمانیاش با حضور تاجزاده در اتاقی دیگر باعث شد آنطور که باید و شاید شنیده نشود. در شروع بحث سرافراز با تاخیر به اتاق اضافه شد ولی شهرزاد قبل از ورود سرافراز مقدمهای از فعالیتهای خودش و سرافراز و فسادهای صدا و سیما داد و از این گفت که هرجا سرنخها کشیده میشد پای شرکتهای خصولتی و نهایتا طائب وسط میآمد تا ماجرا ختم به خیر شود. فسادهایی که به قول او فساد ۱۳هزارمیلیاردی هولدینگ یاس بخش کوچکی از آن است و اسناد مختلف از فسادهای درون آن سازمان وجود دارد و البته معتقد بود مجتبی خامنهای حامی اصلی این گروههاست. شهرزاد میرقلی خان البته میگفت که سرافراز با توجه به اینکه رفیق گرمابه و گلستان طائب و مجتبی است فسادها را به گوش آنها میرساند و وقتی دید آنها کاری از پیش نمیبرند سراغ رهبری رفت و نهایتا از آنجا هم نتیجهای نگرفت.
پس از آن سرافراز وارد اتاق شد و به طور کلی از مفاسد اقتصادی و مسائلی که در کتابش هم به آن اشاره شده بود گفت. او از رابطهاش با مجتبی خامنهای هم گفت و از اینکه از زمان دولت خاتمی این رابطه شروع شد تا جلسات منظمی با حضو او و طائب و افرادی دیگر شکل گرفت. این جلسات که در بیت رهبری برگزار میشد پس از ماجرای افشای فسادها و تهدیدهای شهرزاد میرقلی خان تعطیل شد و دیگر با سرافراز برای شرکت در آن تماس نگرفتند. تا اینکه سردار جعفری، فرمانده قرارگاه بقیهالله سپاه پاسداران با او جلسهای برگزار میکند و از او برای کاری دعوت کرده بود که سرافراز در جوابش اینگونه نقل میکند: «من گفتم اول بگذارید تکلیف من با شما و آقای طائب مشخص بشود بعد. پیشنهاد جلسه سه نفره با او و طائب دادم تا این مشکلات را بررسی کنیم. آقای جعفری موافقت کرد ولی وقتی رفت دیگر خبری از او نشد.»
سرافراز بعدها در مورد بخشی از فسادها با عبدالرضا داوری مصاحبهای کرد که آن مصاحبه باعث شد تا دبیر شورای امنیت از او دعوت کند و در رابطه با ریز ماجرا از سرافراز بپرسد. او هم وعده میدهد که برای حل این مشکلات جلسهای سه نفره با حضور خود شمخانی، سرافراز و طائب برگزار میکند. و این اتفاق باز هم نیافتاد و برای بار سوم یک بار دیگر ضرغامی واسطه جلسه شد که باز هم طائب روز جلسه با بهانهای به جلسه نیامد.
سرافراز گفت البته در طول این مدت یکی دوبار مجتبی خامنهای را دیده است و جلساتی در مورد اوضاع کشور با او داشته اما دیگر خبری از جلسات منظم سالهای پیش در بیت نیست. بعد از آن شهرزاد میرقلی خان از سرافراز پرسید: خیلی ها میگویند فرزندان رهبری هیچ نقشی در تصمیمات او و مسایل کشور ندارند. با توجه به جلسات مخفی ۲۰ساله شما با آقا مجتبی یعنی این جلسات برای اداره امور کشور بوده و برای تفریح و وقت گذرانی نبوده. و بعد چرا بین همه فرزندان رهبر فقط مجتبی به سیاست وارد شده و دخالت میکند در این امور؟ چرا وقتی شما بحث مبارزه با فساد پیش آمد مجتبی خامنهای شما را کنار گذاشتند و آقای علی عسگری را که میدانستیم با همان تیم مجتبی خامنهای و اخوان بهآبادی کار میکنند، آوردند. کمی نقش طائب و آقا مجتبی را در این زمینه بیشتر توضیح بدید.»
سرافراز یکم من و من میکند و میگوید: «من اخلاقا راجع به محتوای جلسات الان توضیحی ندارم بدهم ولی خب آن جلسات قطعا برای تفریح و سرگرمی نبوده و در مورد بعضی از مسائل هم بحث بوده و هم «تصمیم گیری». ولی بعضی از سوالات شما جوابش با من نیست که چرا باقی آقازادهها وارد سیاست نشدند و فقط آقا مجتبی ورود کردهاند به این مسائل.» میرقلی خان باز هم وسط حرفهای سرافراز میپرد و میپرسد خب آقای مجتبی خامنهای قطعا با توجه به اراده شخصی خودش و بدون اجازه رهبر میتوانسته چنین جلساتی را بگذارد؟ که سرافراز کمی کلافه میشود و میگوید: «خب قاعدتا {بدون اجازه} نیست دیگه. این چه سوالیه میپرسید. این جوابش روشن است. ولی الان موضوع اتاق ناگفتههای فساد اقتصادی در صدا و سیماست و قرار بود من راجع به دستگاههای فسادزا توضیح بدهم.» میرقلی خان حرفهایش را قطع میکند و میگوید: «خب باز هم با پیگیری آنها میخوریم به راساش آقای دکتر که راس آن آنجاست. و چیزی که نشد ما با آن فسادها مبارزه کنیم همان حمایت هاست» سرافراز سعی میکند مساله را جمع کند و میگوید: «به هر حال آنی که من اطلاع دارم در این بوده که این دو آقایان پیشنهاد دادند در مناقصه تبلیغات صدا و سیما حضور پیدا کنند و بعد بدون دلیل کنار کشیدند و بعد ما دیدیم برای شکست مناقصه دستهای مختلفی به کار افتاد و از جمله فقط دستگاه امنیتی نبودند. مثلا من دوست داشتم از آقای ربیعی بپرسم چرا این حرکت خلاف قانون را انجام دادند که با وجود برنده شدن در مناقصه شانه خالی کردند. و حاضر شدند ۱۰۰میلیارد هم ضرر کنند.»
سرافراز البته در جای دیگری از صحبتهایش از این گفته بود که بعدها ربیعی به او گفته است که به خاطر فشار های امنیتی مجبور به این کار شده است ولی او فکر میکند که به علت دوستی دیرین ربیعی با حسین طائب این اتفاق افتاده است. سرافراز البته از این هم گفت که برای آینده کشور نگران است و کاندیداهای ریاست جمهوری که همگی شیفته خدمت هستند و مسئولیتی از این ناکامیهای در کشور به عهده نمیگیرند. او در جایی دیگر ستاد اجرایی فرمان امام و آستان قدس رضوی را مثال زد و از این گفت که این سازمانها پر از شرکتهای رانتی در زیرمجموعههایشان هستند و از رانتهای اطلاعاتی و مالی استفاده میکنند برای پیشبرد اهدافشان.
سرافراز مساله جانشینی رهبری را هم مساله خیلی مهمی دانست و از این گفت که نامزدهای ریاست جمهوری را باید در این پازل قرار دهیم و اینکه چه کسی دوست دارد چه کسی رای بیاورد را با این نگاه دید. و اینکه مثلا اگر آقای ایکس بیاید آن پازل جانشینی بهتر تحقق پیدا میکند یا آقای ایگرگ او البته گفت مصداقی برای حرفهایش فعلا نمیآورد و با نگاه به شرایط میشود آن را کاملا فهمید. سرافراز از این گفت که با مذاکره با بیت توانست مهران مدیری را به تلویزیون برگرداند و جلوی فشارهای بیت برای اخراج عادل فردوسی پور ایستاد. او دیگر به اصلاحات ساختاری معتقد است و میگوید با عوض شدن آدمها اتفاقی رخ نمیدهد و ساختار و قانون اساسی باید تغییر کند.حرفهای سرافراز شاید از جدیترین و مستندترین حرفهایی بود که در رابطه با مجتبی خامنهای طی هفتههای اخیر زده شد.
حقابه و «گونی گونی پول»
آبهای مشترک ایران و افغانستان و زمینههای همکاری و کشمکش این دو کشور بر سر آن، یکی دیگر از اتاقهای مشترک ایرانیان و افغانستانیها در کلاب هاوس بود. در این اتاق کاوه مدنی هم حضور داشت. او که به گروه آمد کمی طول کشید تا باقی مهمانان هم بر مشکلات اینترنت غلبه کرده و به گروه اضافه شوند. نجیب آقا فهیم، استاد دانشگاه کابل و مذاکره کننده با جمهوری اسلامی درباره مساله آب، یکی دیگر از مهمانان گروه بود و حسن غلامی،کارشناس محیط زیست در وزارت شهرسازی و مسکن افغانستان، هم مهمان دیگر این اتاق بود.
مدیر گروه در ابتدا از بالا گرفتن دعوای آب ایران و افغانستان گفت و اشاره کرد به پیشنهاد آب در برابر نفت اشرف غنی که در شبکههای مجازی ایران فضا در مخالفت با آن احساسی و ناسیونالیستی شد، معتقد بود همه جا همین است و فقط بحث ایران و افغانستان نیست، بحث فلسطین و اعراب و اسراییل هم بر سر آب وجود دارد. اما به این هم اشاره کرد که به طور مثال در مرز کانادا و آمریکا آب منبع جدل و تنش نیست و عاقلانه برخورد میکنند. او البته این هشدار را هم داد که اگر در افغانستان توسعه آبی صورت نگیرد کشت خشخاش که آب زیادی نمیخواهد افزایش مییابد و این هم برای ایران و هم افغانستان مشکل ساز است و همچنین مهاجرت افزایش مییابد و آن هم باز برای ایران کمتر مشکلساز نخواهد بود.
نجیب فهیم درباره رودخانه هلمند و سد کمالخان که محل دعوای فعلی ایران و افغانستان است شروع به صحبت کرد و گفت: «مدیریت در دو کشور دچار مشکل است و ایرانیان چاه نیمه زده و آب را در آن ذخیره کرده و موجب انحراف مسیر آب شدهاند و این مشکل ساز است. سیستم آبیاری سنتی هر دو کشور مشکل ساز است. ایران یک تعداد زیادی سد ساخته و حال افغانستان بعد از مدتها یک سد ساخته، فضای احساسی ضد آن به وجود آوردند. تهدیدات مشترک هست و فکر مشترک میخواهد چون هامونها هم خشک شده.» در نهایت او تاکید کرد که شاید برای دوستی و برادری لازم شود «به نهاد بیطرف بین المللی مراجعه کنیم»
کاوه مدنی هم با یک طعنه به نجیب حرفهایش را شروع کرد و گفت: «دیپلماتیک عمل کردی آقای نجیب و از کشمکش شروع کردی و به دوستی رسیدی» به گفته او روایتهای مختلفی وجود دارد و تفکرات جامعه ممکن است مغرضانه شکل بگیرد. مدنی گفت که «به عنوان نماینده ایران اینجا نیستم، ایرانی هستم اما ایرانی بودنم ممکن است بعضی از حرفهای منو پذیرفتنی نکند.»
کاوه مدنی اشاره کرد که بازی نباید برد و باختی باشد و باید در زمینه آب بده بستانی عمل کرد. از این گفت که بر اساس آنچه که یاد گرفته است بازی آب بازی برای حیات و محیط زیست و وضعیت معیشتی است و یک متر مکعب در دو طرف ارزش برابر ندارد. او هم مانند مدیر گروه به آمریکا و مکزیک و کانادا اشاره کرد اما گفت که آنها هم مشکل داشتند و طی سالها جریانی شکل گرفت که آنها به تعادل رسیدند. کاوه مدنی اشاره کرد به اهمیت مذاکره و درسی که ایران از مذاکرات هستهای گرفته است و ادامه داد: «در مورد این آب ایران کشور پایین دستی بوده اما اگرسیوتر بوده و زودتر بهره برداری کرده. حالا ایران مانند یک معتاد میانسال است، از اعتیاد چند دهه به یک افیون رنج میبرد. افغانستان جوانی است که او هم در حال درگیر شدن به افیون است. حال ایران به افغانستان میگوید چنین نکن و گرفتار نشو. میدانیم برداشتهایی بیرویه و سدسازی ایران ضرر زده از این رو وقتی پیرمرد به جوان بگوید وارد نشود و زمین گیر میشود سخت است قبولش و به نظر میرسد صلاحیت ندارد و جایگاه و تصویر غلطی میدهد. افغانستان هم میگوید ما میخواهیم توسعه یافته باشیم، آن هم به همین روش (سدسازی ) اما راه ایران غلط بوده و هست. مسئله در مورد پایداری این توسعه است که این راهش نیست.»
در ادامه مدنی خاطرهای از دیدارش با نجیب و گفت و ادامه داد که ما با گروهی دانا در افغانستان طرفیم که همه چیز را از بر هستند اما در مرحله ای از توسعه اقتصادی هستند که دغدغههای متفاوتی دارند. او تعریف میکرد که فهیم درباره مبارزه با کرونا در کشورش به او گفته بود که «برای ما حقوق بشر در این شرایط یعنی غذا، لباس، نان. من این را میفهمم و اینکه اینجا این مهم است که شرایط و خواستههای ناهمگون را درک کنیم.»
مدنی تاکید کرد که به عنوان یک ایرانی منتقد سیاست های آب ایران بوده است اما مثلا «در مصر و اتیوپی هم همین است، ایران باید با توسعه افغانستان را بپذیرد اما اگر افغانستان بخواهد مسیر ایران را برود برای یک بازه زمانی وضعیت بهتر میشود اما در نهایت همه میبازند. باید خودمان بتوانیم چارهای پیدا کنیم»
نوبت به غلامی رسید تا به قول خودش از موضع محیط زیستی وارد بحث شود. او به اشتباهات ایران در مورد دستکاریهایش در مسیر آب و کندن چاه پرداخت و گفت: «دستکاری مورفولوژی و چاه نیمهها در ایران آب را از مسیر طبیعی خارج کرده و در خود ذخیره میکند و آبی که باید برای زنده نگه داشتن هامونها استفاده شود رفته انجا، از حوزه آبریز هلمند آب را منتقل میکند به حوزه آبریز زاهدان. اصل اطلاع رسانی و توسعه پایدار نقض شده. نصب پمپها و … هم هست. ایران سالانه از ۱۶۰۰ میلیون متر مکعب آب استفاده کرده و این دو برابر معاهده سال ۵۱ است این باعث شده سیاست غلط محیط زیستی به وجود بیاید، موضوع آب چالش برانگیز است و در دنیا برای آن جنگ میشود پس تعارف نداریم.»
یکی از کاربران در ادامه از فهیم پرسید که «قرار بود سالانه ۸۲۰ میلیون متر مکعب حق آب به ایران داده شود اما بیشتر داده شد در این میان نفع حکومت افغانستان در چیست اینکه به ایران آب بیشتری داده شود یا نه؟ در طول ۲۰ سال گذشته افغانستان حقابه را میداد و ایران گونی گونی پول میداده به افغانستان، آیا بابت حقابه بوده، یا چیز دیگر؟»
فهیم اما گفت نمیداند پیشرفت مذاکرات در چه حد است و پولهایی که زیر میزی داده میشود را نمیشود به عنوان آب در برابر پول نقد حساب کرد: «قرارداد مشخصی برای آب بیشتر از حقابه وجود ندارد و روابط ایران و افغانستان پیچیده است، اما آن پول، پول آب نیست.»