در هفته های اخیر دور جدیدی از فعالیت ها با هدف لغو تحریم ها در داخل کشور آغاز شده است. نخست در فردای انتخابات برخی از چهره ها چون سعید لیلاز و دکتر موسی غنی نژاد که به دیدگاه های لیبرالی شهرت دارند سخن از راه انداختن کمپین ضد تحریم به میان آوردند.
اگرچه تاکنون فعالیت خاصی از این کمپین دیده نشده است و همچنین تعداد موسسان آن چند نفر بیشتر نیستند. اما مهمترین رویداد، نامه ۵۳ نفر زندانی سیاسی خطاب به اوباما و تقاضای برداشتن تحریم ها بود. برخی از چهره های اصلاح طلب مانند سعید حجاریان نیز به میدان آمده اند و خط مشابهی را دنبال می کنند.
فصل مشترک این تلاش ها برخورد یکطرفه با مسئله و انتظار تغییر از سوی غرب برای کنار گذاشتن تحریم ها بر علیه برنامه مبهم هسته ای حکومت است بدون اینکه تقاضا و مطالبه ای برای تغییر عظمت طلبی اتمی نظام سیاسی مطرح شود.
منطق حاکم بر این موضع گیری هاچنین است که صرف انتخاب روحانی و گزینش رئیس جمهور توسط اکثریت نسبی مردم ایران باید به توقف تحریم ها از سوی غرب شود. این دیدگاه، شخص محوری در نظام سیاسی را جایگزین سیاست محوری و حل مناقشه اتمی را، نه در محتوی مذاکرات بلکه در شخص مذاکره کننده جستجو می کند. گویی اگر احمدی نژاد رئیس جمهور بود و سعید جلیلی هدایت مذاکرات را بر عهده داشت سازماندهی کمپین ضد تحریم موضوعیت نداشت اما حال که حسن روحانی رئیس جمهور شده است و انتظار می رود جواد ظریف در راس هیات نمایندگی قرار بگیرد، تحریم ها باید فورا برداشته شوند!
ماهیت تحریم های جهانی و خارجی
تحریم های بین المللی و یک جانبه اعمال شده در زمینه هسته ای مشکلات زیادی را برای کشور و مردم در سالیان اخیر پدید آورده است. دو دیدگاه کلی پیرامون رفع تحریم ها وجود داشته است. نخست رویکرد امریکا محور که با ظالمانه قلمداد کردن تحریم ها، نوک پیکان حملاتش را معطوف به آمریکا کرده و بدون اینکه انتقادی جدی را متوجه جمهوری اسلامی نماید از آمریکا می خواهد تحریم ها را بر دارد. غرب ستیزان و بخشی از جریان چپ، حد افراطی این رویکرد هستند که اساسا ریشه تحریم های موجود را در دشمنی آمریکا با مردم ایران می دانند که هدف تضعیف ایران در برابر اسرائیل را دنبال می نماید.
اشتراکات زیادی بین دیدگاه این بخش با راهبرد سیاست خارجی ستیزه جویانه حکومت وجود دارد. در اصل این جریان هر نوع برخورد تقابلی با غرب و ایجاد مقاومت در برابر گسترش نفوذ آن را امری مثبت تلقی می کند و به نفی ایدئولوژیک و مطلق تحریم ها می پردازد. رویکرد آمریکا محور واکنش های بعد از انتخاب روحانی در خصوص تحریم ها را به منزله گسترش تنوع سیاسی رویکرد مورد حمایت خود قلمداد کرده و مدعی است تقاضا برای اقدام یک طرفه غرب در زمینه برداشتن تحریم ها تنها مورد حمایت نیرو های چپ و مذهبی نیست بلکه بخشی از لیبرال ها نیز در آن حضور دارند ویک حرکت فراگیر است.
البته نوع نگاه و منطق کسانی که اخیرا کمپین ضد تحریم راه انداخته اند، تفاوت های زیادی با نگرش غرب ستیزانه دارد و از منظر دیگری خواهان رفع تحریم ها است.ضمن اینکه معلوم نیست خواست آنها از چه میزان حمایت در جامعه ایران برخوردار است.
تشریح رویکرد ایران محور
اما رویکرد دیگر ایران محور است. این رویکرد معتقد است ریشه و علت اصلی مناقشه هسته ای و پیامد قهری آن در تحمیل تحریم ها به کشور، ماجراجویی هسته ای حاکمیت و مدیریت متوهمانه خامنه ای است. اقدامات مخفیانه، غیر قانونی و مبهم نظام در زمینه فعالیت های هسته ای باعث شده نگرانی هایی جدی پیرامون ماهیت و اهداف این فعالیت ها در داخل و خارج از کشور پیش بیاید. از سوی دیگر مرز بین فعالیت های صلح آمیز و نظامی در دکترین هسته ای حاکمیت مشخص نیست و روندی تعمدی برای نا معلوم گذاشتن این مسئله قابل مشاهده است. مزیت های برنامه هسته ای برای کشور و مردم روشن نیست و هیچ ارزیابی کارشناسانه و تخصصی درباره آن صورت نگرفته است، دانشمندان و نخبگان علمی و اقتصادی کشور در تصمیم گیری های پیرامون آن مشارکت نداشته اند.
در چنین شرایطی حاکمیت با اهدافی موهوم و به خاطر نیل به برتری طلبی خیال پرورانه در منطقه و جهان، منافع ملی و زندگی مردم ایران را به خطر انداخته است. حاکمیت حاضر شده است برای تولید سوخت هسته ای که در ایران صرفه اقتصادی ندارد، زیر ساخت های اقتصادی و اجتماعی کشور را در معرض نابودی قرار دهد و کمبود های جدی در مسیر خدمات درمانی و دارویی پدید آید.
تصمیم گیران اصلی حکومت ابایی ندارند که رفاه و راحتی کثیری از مردم ایران را قربانی بلند پروازی های متوهمانه خود سازند. از این رو جریان ایران محور در الغاء تحریم ها معتقد است پایان بخشی به مجازات های جمعی یاد شده مستلزم توقف فوری ماجراجویی هسته ای است و نیرو های جامعه مدنی و دلسوزان کشور باید تلاش شان را بر مخالفت با سیاست هسته ای غلط حکومت متمرکز سازند.
دیدگاه ایران محور، رفع تحریم ها را از منظر منافع ملی، واقع گرایی سیاسی، تعامل با نظام قوانین بین المللی، نگرش غیر ایدئولوژیک و خطرات دستیابی احتمالی حکومت به جنگ افزار های اتمی برای مردم و کشور دنبال می نماید.
دو راهبرد اصلی برای پایان بخشی به تحریم ها
اکنون در فضای پس از انتخابات ریاست جمهوری یازدهم این شکاف به نحو برجسته تری در عرصه سیاسی ایران نمایان شده است. وزن بالای سیاست خارجی در تعیین نتیجه انتخابات و موکول شدن بهبود اقتصادی به تنش زدایی هسته ای باعث شده این شکاف نقش مهمی در آینده سیاست ایران پیدا نماید.
نقد رویکرد آمریکا محور
از زاویه های مختلفی می توان دیدگاه آمریکا محور را نقد و ناتوانی آن در حل مناقشه هسته ای را تبیین کرد. مهمترین نقص آن درک نادرست از ماهیت مناقشه است. این نگرش می پندارد، مسائل سیاسی علت تحمیل تحریم ها است و برنامه هسته ای بهانه ای بیش نیست. در اصل غرب در راستای براندازی جمهوری اسلامی و فشار اسرائیل ابزار تحریم ها را بکار گرفته است. بنابراین به این نتیجه می رسد که اگر پیوند بین مردم و حاکمیت در پذیرش ساختار قدرت و قانون اساسی برای سیاست ورزی اثبات شود و مشخص گردد که اکثریت مردم ایران از اصلاح طلبی دفاع می کنند و موافق تغییر حکومت نیستند، آنگاه سیاست غرب به بن بست خورده و در نتیجه از تعقیب تحریم ها دست می کشد.حاکمیت و رهبری نیز کمابیش نگرش مشابهی دارند.
اما رصد کردن تحولات بحران هسته ای در دهه اخیر و در نظر گرفتن واقعیت ها نشان می دهد که ماهیت بحران هسته ای، امنیتی است و مستقیما ارتباطی به اختلافات سیاسی ندارد. اگر چه این بحران پیامد های غیر قابل انکار سیاسی دارد.
غرب و جامعه جهانی دستیابی جمهوری اسلامی به فناوری های حساس هسته ای را خط قرمز خود می پندارد و برای جلوگیری از این مساله مصمم و جدی است. ازاینرو اروپا حتی هزینه های اقتصادی ایجاد بازدارندگی در برابر عظمت طلبی اتمی جمهوری اسلامی را نیز پذیرفته است.
این موضوع ارتباطی با اینکه کدام جناح از حکومت سکان قوه مجریه را در دست داشته باشد، ندارد. پیوند زدن بحران هسته ای با دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد، هم غیر تاریخی است و هم تصویری گمراه کننده را بازتاب می دهد. کرونولوژی برنامه هسته ای حکومت نشان می دهد بحران در دوران ریاست جمهوری خاتمی آغاز و فک پلمب تعلیق های داوطلبانه نیز در اواخر دوره ریاست جمهوری وی شروع شد در حالی که وی نقشی در تصمیم گیری های مربوطه نداشت. اما رهبری و سپاه بر فراز نقش دولت، پروژه را به سمت جنجالی شدن هدایت نمودند. خامنه ای به صراحت در بهار ۱۳۸۴ از حسن روحانی می خواهد هر چه سریعتر تعلیق غنی سازی اورانیوم خاتمه داده شود و در دولت خاتمی تولید سوخت هسته ای از سر گرفته شود.
ساختار تصمیم گیری در برنامه هسته ای
جریانی که تا کنون پرونده هسته ای را هدایت کرده است در قوه مجریه حضور ندارد بلکه خطوط اصلی آن در بیت رهبری و سپاه تعیین می گردد. ازاینرو شورای امنیت ملی تا کنون متولی کار بوده است. خود جمهوری اسلامی نیز فعالیت های هسته ایش را امنیتی می داند نه موضوعی فنی و یا مربوط به دستگاه اجرایی کشور.
تصمیم های اصلی پرونده هسته ای ایران در نهاد های انتخابی تعیین نمی شود بنابراین در چارچوب ساختار قدرت جمهوری اسلامی، فراورده انتخابات برای دول خارجی مهم نیستند بلکه آنها مواضع و اقدامات عملی کانون های اصلی قدرت را در نظر می گیرند.
بنابراین ۲۴ خرداد تغییری در ماهیت فعالیت های اتمی حکومت ایجاد نکرده است. زمانی تغییر رخ می دهد که به صورت عینی شاهد تحولاتی مثبت در مسیر فعالیت های هسته ای ودور شدن از فعالیت های حساس بود. لازمه این کار نمایش اراده از سوی روحانی و وزارت خارجه در ایجاد تغییر و همچنین توانایی آنها در تحمیل نظر شان به خامنه ای است.
تا کنون تفاوتی در مواضع خامنه ای دیده نمی شود و همچنان بر خط تقابل تاکید می ورزد. اما توان خامنه ای نا محدود نیست.
پیام هسته ای انتخابات ریاست جمهوری یازدهم
پیام ۲۴ خرداد در زمینه سیاست خارجی مخالفت با ماجراجویی هسته ای حکومت بود و مردم به شکلی صریح به آنچه مدافعان خامنه ای و اصول گرایان تند رو گفتمان عزت می نامیدند نه گفتند.
حسن روحانی به صراحت در مقابل تلویزیون اظهار کرد که نمی ارزد سانتریفیوژ ها بچرخد اما چرخ اقتصادی کشور دچار اختلال شود. بنابراین نتیجه منطقی پیروزی وی و انتخابات یازدهم متوقف کردن غنی سازی اورانیوم در سطحی است که موجب تنش و چالش شده است. در مقطع کنونی تعلیق موقت غنی سازی اورانیوم بیست درصدی تا اعتماد سازی و مهیا ساختن شرایط بازدید بازرسان آژانس از مراکزی که درخواست کرده اند، امری ضروری است.
حسن روحانی در جریان انتخابات به نقد و نفی سیاست های هسته ای موجود پرداخت. حال از وی انتظار می رود که مشخص سازد چه تغییراتی مد نظر او است. اجماع ملی حول برنامه سیاست های هسته ای در انتخابات شکل گرفت.
اجماع ملی به معنای نظر اکثریت مردم است و گرنه شکل گیری نظری یکسان در بین همه آحاد جامعه ممکن نیست. اکثریت مردم با دیدگاهی که به دنبال تفاهم و تعامل با دنیا بود، همراهی کرد. حال این اجماع ملی باید ترجمه به سیاست ها و پیشنهاد سازنده ای بشود. پذیرش تعلیق غنی سازی با غلظت بالا یکی از محور های مهم سیاست جدید است در این صورت می توان به توافقی با جامعه جهانی رسید. علی اکبر ولایتی فاش ساخت که در جریان آخرین دور مذاکرات در آلماتی سعید جلیلی و تیمش در روند توافق ایجاد اختلال کردند و نگذاشتند مذاکرات به نتیجه برسد.
حال سیاست جدید هسته ای حداقل باید از نقطه ای شروع شود که ولایتی در جریان مناظره ها ترسیم کرد. بنابراین نباید مسیر رفع تحریم ها را وارونه ساخت. مسئله اصلی در مقطع کنونی تحقق وعده های روحانی و خواست ملت در تنش زدایی خارجی و پایان دادن به عظمت طلبی اتمی است. تحقق این امر محتاج بسیج نیرو های جامعه مدنی و دموکراسی خواه برای عقب نشینی حاکمیت از رویکرد تقابلی، انعطاف در امر تولید سوخت هسته ای و پایان دادن به همه ابهامات در زمینه فعالیت های حساس هسته ای است.
صدور فتوی از سوی خامنه ای مبنی بر حرمت استفاده از بمب اتم، ارزش حقوقی و سیاسی ندارد. اولا وی مشروعیت لازم برای فتوا را ندارد و مرجعیت وی فاقد ارزش شرعی است،بنابراین تمامی فتاوی او و از جمله فتوی اتمی اش فاقد وجاهت است.ثانیا در میدان سیاست فتوی معنا ندارد باید اقداماتی متناسب به عمل آید. ثالثا با توجه به سابقه خامنه ای و عملکرد منافقانه وی، اعتماد صرف به حرف های وی عقلانی نبوده و بسیار ساده اندیشانه است.
از روحانی انتظار می رود از قابلیت های خود و مهارت دیپلماتیک جواد ظریف حداکثر استفاده را برای رسیدن به توافق دو جانبه با ۱+۵ و اقناع خامنه ای برای پایان دادن به مدیریت متوهمانه کشور و بازی با سرنوشت میلیون ها ایرانی بکار گیرد.
اجماع ملی حول دفاع از حقوق هسته ای زمانی میسر می شود که تحقق حقوق هسته ای با استیفای حقوق بنیادی تر همراه و همسو باشد. دفاع از حقوق هسته ای به صورت انتزاعی و بدون روشن کردن ابعاد اصلی برنامه هسته ای و صرفه اقتصادی و ارزیابی کارشناسی، صرفا یک پروپاگندا است و متعلق به گفتمان جریان بازنده در انتخابات است.
اگر قرار بر این باشد که راهبرد های اصلی هسته ای با تغییراتی جزئی ادامه پیدا کند و جریان اجتماعی برای برداشتن یکطرفه تحریم ها از سوی غرب بسیج شود بدون آنکه اقدامی در حوزه های مورد مناقشه از سوی حکومت صورت بگیرد، آنگاه سعید جلیلی باید رئیس جمهور می شد.
مضرات وارونه سازی
وارونه سازی مسیر رفع تحریم ها این استعداد را دارد تا بستری مناسب برای جلو بردن ماجراجویی هسته ای فراهم نماید و این بار حاکمیت به جای آنکه تغییری در اقدامات ستیزه جویانه خود انجام دهد، مدعی اجماع ملی حول دفاع از برنامه هسته ای و سیاست تقابلی با غرب شود.
مخالفت با سیاست هایی که موجب تحریم ها شده است فضا را برای پیروزی روحانی مساعد ساخت و گرنه اگر قرار بود راهبرد هسته ای حکومت از مقبولیت مردمی برخوردار باشد، آنگاه افکار عمومی دیدگاه اصول گرایان افراطی را می پذیرفت که پرداخت هزینه تحریم ها را واجد ارزش می پندارند. در حالی که در جریان رقابت های انتخاباتی گفتمانی پیروز شد که وعده می داد در صورت پیروزی، تحریم ها را کاهش می دهد. کاهش تحریم ها در گرو تغییر سیاست های هسته ای حاکم است. بدون تغییرات و صرفا جابجایی رئیس جمهور نقشی در تغییر معادلات ندارد.
البته دیدگاهی که هدف اصلی تحریم ها را براندازی جمهوری اسلامی می داند، می تواند دچار خطای تحلیلی بشود و توقع پیدا کند که با توجه به پیروزی روحانی در انتخابات دیگر گزینه تغییر نظام منتفی شده و لذا غرب باید بازی با کارت تحریم ها را کنار بگذارد.
در این میان اقدام شتابزده کنگره آمریکا در تصویب تشدید تحریم ها نیز تصمیمی نادرست و منفی بود که در عمل به نفع جریان های مخالف مصالحه در حاکمیت تمام می شود. دولت روحانی محتاج وقت است تا بتواند برنامه هایش در زمینه تنش زدایی هسته ای را عملی سازد و یا حداقل اراده وی در خصوص تغییر سیاست های هسته ای به آزمون گذاشته شود. غرب باید دست او و جریانات میانه رو در داخل حاکمیت را نبندد و امکان موفقیت اقدامات آشتی جویانه را بالا ببرد.
نتیجه گیری
در مجموع مدعای اصلی این مقاله این بود که مخاطب پیام ۲۴ خرداد خامنه ای و بخش تندروی حکومت هستند که باید دست از ماجراجویی اتمی بردارند و اجازه دهند دولت جدید با عقب نشینی از بن بست کنونی به توافقی مناسب با جامعه جهانی برسد.
کمپین ضد تحریم و تلاش برای رفع تحریم ها اقدامی ارزشمند است اما لازمه این کار تغییر سیاست های هسته ای حکومت و حداقل تعلیق موقت غنی سازی با غلظت بالا است. پس از تحقق این خواست، آنگاه غرب باید به اقدام متناسب با گام های حکومت روی آورد و بخصوص پس از احراز دوری ایران از فعالیت های حساس اتمی به تحریم ها پایان دهد. الغاء تحریم های شورای امنیت سازمان ملل فرایندی زمان بر است اما تحریم های یک جانبه آمریکا می تواند سریع تر برداشته شود.
تعلیق در برابر تعلیق
در این راستا راهبرد تعلیق غنی سازی اورانیوم با غلظت بالا در برابر تعلیق تحریم ها، راهکاری مفید و موثربرای گشودن قفل هسته ای است. از نیرو های جامعه مدنی،زندانیان سیاسی و فعالان دموکراسی خواه که دلسوزانه خواهان رفع تحریم ها شده اند انتظار می رود به دفاع از راهبرد تعلیق در برابر تعلیق بپردازند و نگذارند برخورد یکجانبه با مساله و مخاطب صرف قرار دادن دولت آمریکا موجب سوء استفاده نیرو های ولایت مدار برای پیشبرد ماجراجویی هسته ای شود.
علی افشاری
از: گویا