دکتر حسن بلوری
فشرده
مفهوم فضازمان قرنهاست که مورد توجه فیلسوفان و فیزیکدانها میباشد، آنها برای شناخت چیستی فضازمان تلاش فراوان کردهاند. اما این تلاشها تاکنون به نتیجه مطلوب نیانجامیده است. در دهههای اخیر پیشنهاداتی از جانب فیزیکدانهای نظری برای حل مسئله مزبور ارائه شدهاند و بعضا به موفقیتهای نسبی هم دست یافتهاند. اما هیچیک از آنها تاکنون از مرتبه فرضیه فراتر نرفته و به مقام نظریه علمی ارتقاء نیافتهاند.
بهنظر میرسد تا زمانی که دو نظریه نسبیت و کوانتوم به وحدت نرسیده باشند، یعنی قابل استنتاج از یک نظریه واحد فراگیرتری نباشند، امکان توضیح چیستی فضازمان نیز وجود ندارد. این گفته کاملا طبیعی مینماید، چراکه ذراتِ دنیای میکروسکپی، یعنی اتمها و مادون اتمها (تشکیل دهندهی دنیای ماکروسکپی) از یک طرف تابع قوانین نظریه کوانتوم هستند و از طرف دیگر همان ذرات بهخاطر برخورداری از جرم/ انرژی/ (ماده) تابع قوانین نظریه نسبیت که بیان از کنش و واکنش میان مادّه و فضازمان دارد.
در حال حاضر ما هیچ راهی برای توضیح مسئلهی چیستی فضازمان جز بررسی ایدههای قابل محاسبه (منطقی) و در عین حال قابل سنجش (تجربی) نداریم. بدیهیست که نبایستی هیچ ادعائی را بدون بررسی علمی پذیرفت. بههمین خاطر لازم است بهویژه در توضیح مسئله مهم چیستی فضازمان، یکی از کهنترین و دشوارترین معماهای دانش بشری، بسیار جانب منطق ریاضی و آزمایش را گرفت.
در این مقاله میکوشم پس از پیشگفتاری مدل یا ایدهی ’فضازمانِ اَبَرسَیّال‘ را که در پایان قرنِ گذشته (۱۹۹۹) از جانب دو فیزیکدان نظری پیشنهاد شد توضیح دهم.